علیرضا کوشکجلالی نویسنده و کارگردان تئاتر که نمایش «پستچی پابلو نرودا» به زودی به کارگردانی وی در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه میرود در گفتوگو با خبرنگار برنا، با اشاره به اینکه این نمایش حدود 20 سال پیش در ایران به کارگردانی وی روی صحنه رفته، گفت: محتوا و نوع پرداخت نمایشنامه «پستچی پابلو نرودا» را خیلی دوست دارم، این اثر اولین نمایشنامهای است که پس از 18 سال زندگی در آلمان وقتی به ایران آمدم کار کردم و آن را روی صحنه بردم. «پستچی پابلو نرودا» یک رئالیسم شاعرانه شبیه آثار لورکا است که موضوع اصلی آن عشق است.
کوشکجلالی خاطرنشان کرد: با وجود اینکه سیاست در پشت پرده این نمایش با ضرباهنگ تندی در حال نواختن است، عشق موضوع اصلی این نمایش به حساب میآید ولی ما چیزی سیاسی روی صحنه نمیبینیم و بیش از هر چیز موضوع این نمایش موضوعی عاشقانه است که به تأثیر یک هنرمند بر کشورش و جهان میپردازد. در این نمایش میبینیم که پابلو نرودا چگونه مسیر زندگی ماریو خیمینز را تغییر میدهد و دروازههای عشق را به روی او باز میکند.
وی افزود: پابلو نرودا از آن عشاقی است که در اثر سیاستهای داخلی کشورش سرشان بریده شده، پس از کودتای پینوشه در شیلی کشتار عظیمی اتفاق میافتد که در این نمایش آن عشق عظیمی که میبینیم از قربانیان این کودتا است. چنین اتفاقات بزرگی در تاریخ کشورها رخ داده که شاید جهانیان کمتر توجهی به آن داشته باشند. من به یاد دارم زمانی که در آلمان بودم، در تاریخ یازده سپتامبر مشغول تمرین نمایش «ترس روح را میخورد» فاسبیندر بودم که همان روز سر تمرین این نمایش همکارانم از من خواستند که دقیقهای به احترام کشتهشدگان حادثه 11 سپتامبر سکوت کنیم و من نیز پذیرفتم اما پس از آن از دوستانم پرسیدم که آیا زمانی که بمب شیمیایی در حلبچه انداخته شد را نیز میدانند که به احترام پنج هزار نفری که در عرض یک ساعت جانشان را از دست دادند سکوت کنند و یا 11 سپتامبر 1973 را نیز میشناسند که در شیلی کودتایی شد و طی آن افراد بسیاری کشته شدند و در ورزشگاه این کشور دستان شاعر جوان این کشور، ویکتور خارا را قطع کردند؟ چرا خون مردم آمریکا رنگینتر است و چرا مردم دنیا تحت تأثیر تبلیغات آمریکا تنها از اتفاقاتی که برای آنها رخ داده خبر دارند و چنین فجایع بزرگتری را اصلا نمیشناسند؟
این کارگردان خاطرنشان کرد: این موضوع در این برهه از تاریخ ما موضوعی حساس است، همه مردم در فکر این هستند که آیا جنگ میشود یا خیر، فشارهای زیادی از کشورهای سلطهجو و قلدرمنش وجود دارد که مردم تحت تأثیر آن هستند و در این نمایش احساس کردم ضرباهنگ و زیرمتنی وجود دارد که از طرفی عشق است و از طرف دیگر مبارزهای است با فجایع مختلف. التهابی که در کشور ما وجود دارد به التهاب پیش از کودتای شیلی بسیار نزدیک است و در این وضعیت ما نیاز به شناخت فضا و حال و هوای آن روزهای شیلی داریم و حتی با آن حال و هوا میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، کودتایی که منجر به دقمرگ شدن پابلو نرودا شد. خیلی از شاعران بزرگ در این کودتا چنین اتفاقی برایشان رخ داد.
کوشکجلالی اظهار داشت: هر چند که قصه این نمایش به این رخدادها نزدیک است و اشاراتی شاید در آن وجود داشته باشد اما وجهه سیاسی و ادبی نرودا در آن چندان به چشم نمیخورد، آن چیز که دنبال میشود عشق است و در این اثر تأثیر اشعار نرودا بر مردم عادی دنبال میشود که خود موضوعی حائز اهمیت در شکلگیری آن اتفاقات است.
وی درباره شناخت مردم ایران از پابلو نرودا و وجود نام این شاعر در عنوان این نمایش برای جلب توجه مخاطبان تئاتر، گفت: من چندان به این مسأله فکر نمیکنم. به نظر من نمایش باید در فرمی باشد که تماشاگران با آن ارتباط برقرار کنند و 20 سال پیش که این نمایش اجرا شد شاهد ارتباط خوبی بین مردم و «پستچی پابلو نرودا» بودم که حتی ما جایزهای در جشنواره تئاتر فجر هم دریافت کردیم. حتی میشود نام پابلو نرودا را بدون اینکه لطمهای به کلیت اثر وارد شود از این نمایش حذف کرد، مردمی که نرودا را نمیشناسند نیازی به این شناخت برای ارتباط برقرار کردن با نمایش ندارند. به نظر من این نمایش دارای فضا و موقعیتی است که مخاطبان ایرانی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، فضای «پستچی پابلو نرودا» به جامعه ما بسیار نزدیک است.
این کارگردان در ادامه درباره تفاوتهای این نمایش با نمایشی که 20 سال پیش اجرا شده، اظهار داشت: قطعاً «پستچی پابلو نرودا»یی که امسال در تماشاخانه ایرانشهر اجرا میشود با آن نمایشی که 20 سال پیش اجرا کردیم تفاوتهایی دارد. طراح صحنه و لباس من شخص دیگری است. دراماتورژی در بخشهایی به نوع نگرش بازیگر مربوط است و از آنجا که بسیاری از بازیگران من عوض شدهاند تغییراتی را نیز شاهد خواهیم بود اما کلیت اثر قطعاً همان چیزی است که 20 سال پیش اجرا شد و نمیتوان گفت که این «پستچی پابلو نرودا» بسیار متفاوت است.
کوشکجلالی خاطرنشان کرد: آنتونیو اسکارمتا زمانی سفیر شیلی در آلمان بود. او رمانی با عنوان «صبر آتشین» نوشت و بر اساس همان رمان این نمایشنامه را نوشت و بسیاری معتقد هستند که داستان این آثار زندگی خود او است و به گونهای عشقی که او به نرودا داشته باعث شده تا چنین نمایشنامهای را بنویسد. بر اساس این آثار دو فیلم ساخته شده که من هر دو را دیدهام و از همه اینها برای این نمایش الهام گرفتهام.
وی در پایان درباره دلیل تغییر عنوان نمایشنامه آنتونیو اسکارمتا به عنوان «پستچی پابلو نرودا»، گفت: من این کار را چندین بار در اجرای نمایشها و ترجمههایم انجام دادهام. دو سال پیش نمایشنامهای با عنوان «اسم» را روی صحنه بردم که عنوانش را به «در انتظار آدولف» تغییر دادم. نمایش «خانه عروسک» را نیز با عنوانی دیگر کار کردم و این کار را در آلمان نیز بسیار انجام دادم که البته کاری مرسوم است و دلیل اصلی من نیز به یک نگاه محتوایی و مضمونی برمیگردد. مثلاً در نمایش «خانه عروسک» کاراکتری وجود دارد به نام «نورا» که برای من مهم بود این کاراکتر مورد توجه باشد و درباره نمایشنامه «پستچی پابلو نرودا» نیز باید بگویم که قطعاً سعی داشتم عنوان این اثر به گونهای باشد که شاعر و پستچیاش بیشتر به چشم بیاید.