به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «۴۰ سال پیش در چنین روزی دولت مستعجل قانون از یک محاق هفتادوچندساله بیرون آمد و این بار درخشانتر از هر زمان دیگر، در هیات جمهوری اسلامی ایران تولدی دیگرباره آغاز کرد. روزنامه جمهوری اسلامی فردای روز انتخابات در گزارشی با عنوان «اولین انتخابات آزاد برگزار شد»، نوشت: «دیروز ایران یکپارچه شور انقلابی بود، صفهای تشکیلشده در مقابل حوزههای اخذ رأی یادآور خاطره رفراندوم عظیمی بود که طی آن ملت مسلمان ایران یکصدا به جمهوری اسلامی رأی دادند.» از این قرار ملتی که تا چند ماه پیش با شعار «یک ملت یک دولت آنهم به رأی ملت» به گفتمان «دولت قانونی» امام خمینی (ره) لبیک گفته و خیابانهای انقلاب را در سراسر میهن در زیر گامهای غرور و افتخار به لرزه درآورده بودند، در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ تولدی دوباره پای صندوقهای انتخابات آزاد یافت. برای نخستین بار در تاریخ این ملت مفهوم «دولت قانونی»، «قانون اساسی» و «انتخابات آزاد» در هم تنیده شد و هویت ملی ایرانیان از معبر برآمیزی با آن سه عنصر طلایی عنوان نخستین هویت ترکیبی و سهفرهنگی را کسب کرد.
رهبری معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم انقلاب» توصیفی درخشان از نحوه ترکیب آن عناصر به دست دادهاند: «انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریت و اسلامیت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه بزرگ امام خمینی به دست نیامد.»
در گذار از نظریه به عمل و از سویه فکری معماری جمهوریت و اسلامیت به «ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن»، شاهد پرتوافکنی اندیشه آن قلب نورانی بر صندوق انتخابات آزاد بودیم. از آن لحظه تاریخی به بعد، مشروعیت و مقبولیت حاکمیت با صندوق انتخابات آزاد، بهمثابه میعادگاه ملی و نقطه درهمجوشی و ترکیب جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت پیوند مییافت. اگر آن ترکیب طلایی میان جمهوریت و اسلامیت، اساس و بنیاد جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهد، ساختارشکنی در ارکان سهوجهی «جمهوری، اسلامی، ایرانی» نیز باید عملی سرنگونیطلبانه محسوب شود. عقلانیتی شیطانی که این روزها در پس تحریم ظریف عمل میکند بهطور مستقیم ساختار دولت - ملت میهن ما را به آماج اصلی تهاجم خود بدل کرده است. بیسبب نیست که میبینیم آمریکا در تحریم اخیر، سرشت سخنگویی ظریف را مورد تهاجم خود قرار داده و میخواهد بگوید ظریف سخنگوی ایران در جهان نیست. از سوی دیگر، توییتهای پمپئو را باید به خاطر آورد که گفته بود «حامی صدای مردم ایران» است و میخواهد شرایطی فراهم کند که «صدای مردم شنیده شود». آن توییتها و این تحریم یک معنا بیشتر ندارد: آمریکا اصل انقلابی، انتخاباتی و دموکراتیک «یک ملت یک دولت» را به آماج اصلی و بنیادی خود تبدیل کرده است.
آمریکا در بعد روانی تحریمهای خود بهطور مستمر میکوشد نشان دهد و چنین القا کند که ایرانیان نمیتوانند سخنگوی خود باشند و نمیتوانند هستی ملی خود را در قالب «یک دولت=یک ملت» نمایندگی کنند. بنابراین نمیتوانند دولتی از آنِ خود داشته باشند و باید از سوی «دولتی دیگر» نمایندگی شوند. آیا کسانی که در داخل کشور با کجاندیشی دستاوردهای برجام و عملکرد دیپلماسی نظام را تخریب کردند، بهنوعی دیگر و البته بهطور ناآگاهانه و ناشیانه، در همان خط پیشگفته آمریکایی گام نمیزنند؟ آیا نباید درباره سرمنشأهای اصلی و صهیونیستی تهاجم به دیپلماسی و اصل دولتمداری مردمسالارانه و دموکراتیک مشکوک شد و دستهای پنهانی را چه در اردوگاه «تیرانا» و چه در برخی تریبونهای رسمی و محافل غیر رسمی داخلی دید که علیه اصل دولت - ملت جهتگیری میکنند؟ برای مقاومت درمقابل آن تهاجم صهیونیستی و تروریستی که در جنبه روانی خود ترور و تحریف تاریخ انقلاب را مد نظر خود قرار داده، بازگشت به تاریخ انقلاب و به ۱۲ مرداد ۵۸، یعنی بازگشت به لحظه تأسیس ملت - دولت در دل نهاد انتخابات آزاد میتواند رهگشا باشد. تاریخ نشان داد که برخی از بازندگان نخستین انتخابات آزاد جمهوری اسلامی آداب باخت را نمیدانستند. نخستین نفراتی که با اختلاف نزدیک به دو میلیونی از نفر اول انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی (مرحوم آیتالله طالقانی) از راهیابی به مجلس بازماندند، مرحوم علیاصغر حاجسیدجوادی و مسعود رجوی بودند که هرکدام چیزی نزدیک به ۳۰۰ هزار رأی آوردند. عبدالکریم لاهیجی و رقیه دانشگری (نماینده سازمان فداییان خلق) هم در مراتب بعدی قرار داشتند، در تهران آن روز. ترکیب کاندیداها نشان میدهد که صدای همه طیفها و همه جریانهای سیاسی و ملی و مذهبی و کمونیستی و قومیتی در انتخابات آزاد آن روز شنیده شد. صداوسیمای جمهوری اسلامی در آن ایام صداوسیما و زبان همه ملت با همه گوناگونیهای فرهنگی آن بود. امروز نیز رسانه ملی با تکیه بر آرشیوهای غنی خود میتواند به زبان تصویر، حلقههای مفقوده تاریخ انقلاب را به نسلهای جدید نشان دهد و اجازه ندهد سارقان آرشیوهای ملی در آنسوی مرزها و در دل تاریکخانههای تحریم و جنگافروزی برای نسلهای جدید، «گذشتهسازی» کنند. در آستانه انتخابات ۱۲مرداد همه نامزدهای احزاب و سازمانهای مذهبی و غیر مذهبی و کمونیستی و مجاهد خلقی شانس آن را یافتند که در صداوسیمای ملت به معرفی اهداف حزب و سازمان خود و محورهای پیشنهادی برای قانون اساسی مطلوب خود بپردازند. برای توصیف تابلویی چنین رنگی و متکثر، چه تیتری میتوانست گویاتر از آن چه فردای انتخابات تبدیل به زیور صفحه نخست روزنامه جمهوری اسلامی شد، انتخاب شود؟
متأسفانه جریانهای ناامید از انتخابات از همان فردای انتخابات راه دیگری را در پیش گرفتند که از معبر رامکردن و فرعیکردن انتخابات میگذشت. آنها میگفتند اصل را باید بر اصالت انقلاب استوار کرد اما در مقام عمل فرعیسازی انتخابات و انتخاب و گزینش دموکراتیک ملت در دستور کار به ظاهر «انقلابی» آنان قرار گرفت. اگر خود را در نقطه انتخابات ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ قرار دهیم و از سیر بعدی رویدادها تقدیرزدایی کنیم میتوان به این نتیجه رسید که چهبسا آشوبسازیها در گوشه و کنار کشور و قیام مسلحانه در برابر حاکمیت برخاسته از انتخاباتهای متعدد، میتوانست هرگز رخ ندهد اگر که آن گروهها و آن جریانها به القا و جعل تضاد و تقابل میان «انقلاب» با انتخابات نمیپرداختند و فرعیسازی انتخابات در برابر انقلاب مورد نظر خود را به مشی مسلط برخورد با حاکمیت برخاسته از انتخابات تبدیل نمیکردند. امروز باید از آن تاریخ عبرتآموزی کرد و شگردها و شیوههای فرعیسازی انتخابات را رمزگشایی کرد: فرعیسازی انتخابات در سویه فکری خود ریشه در یک وارونهسازی و جابهجایی در اصل نظارت داشت؛ چه کسی باید بر چه کسی نظارت کند؟
گروههای مدعی «پیشتازی» و«پیشگامی» در انقلاب (واژگانی که در همان ایام تبدیل به اسم مستعار سازمانهای کمونیستی یا مجاهد خلقی شد) به چیزی کمتر از نظارت تامه بر ملت قانع نبودند. میگفتند ملت و خلق هرگز ملت نخواهند شد مگر این که در سازمان و جریان «پیشاهنگ ملت» ذوب شوند. امام خمینی(ره) درست در نقطه مقابل این تفکر انحرافی، حاکمیت و نظارت را از آن ملت میدانست و با هر آن چیزی که انتخابات و نظارت تامه ملت بر سرنوشت خود را مخدوش کند، مخالفتی قاطع داشت. امام میگفت اگر در صدر مشروطه علما و روشنفکران متعهد از انتخابات کنار نمیرفتند «و قبضه کرده بودند مجلس را» پیروزی استبداد امکانپذیر نبود. این همان بصیرتی است که ۱۲ مرداد را به ۱۴ مرداد و به نهضت مشروطیت متصل میکند. در نقطه اتصال آن دو جنبش عظیم ملی است که تلاش یکصدساله و بیشتر، برای حاکمیت قانون و برای ابتنای ملت - دولت بر قانون اساسی و انتخابات، پُربودگی معنایی خود را آشکار میکند.»