به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ زنان همواره بدون اینکه نقشی در آسیبهایی که میبینند، داشته باشند در معرض انواع فحاشیها و خشونتها در خانه و اجتماع بودند. درواقع این عذر بدتر از گناه است که به جای الزام جریمه برای مردانی که شئونات اخلاقی و رفتاری را در جامعه و محل زندگی خود رعایت نمیکنند زنان را محکوم به انفرادی کنیم.
صادقانه بگوییم اگر ما پس از گذشت این سالها توانسته بودیم زیرساختی سلامت و امن برای زنانمان ایجاد کنیم امروز با بهانههای واهی آنان را از طبیعیترین حقوقشان محروم نمیکردیم.
واقعیت این است که امروز بانوان، در بسیاری از حوزههای اجتماعی حاضر و تأثیرگذارند و در عین حال همواره مورد خشونت مردان در خانه، خیابان، دانشگاه، محل کار و غیره قرار میگیرند و این درد خشونت تنها مختص زنان ایرانی نیست و جمعیتی به وسعت جهان را در بر گرفته است.
در ادامه به بررسی هر یک از ابعاد خشونت علیه زنان میپردازیم:
66 درصد زنان در دوره تاهل مورد خشونت قرار میگیرند
وظیفه قانون دفاع از حقوق افراد است اما تا پشت در خانه میرسد.
خشونت خانگی علیه زنان بسیار گسترده است و تنها به جهان بیرون خانه اختصاص نمی یابد و در محلی که قرار است مکانی امن باشد آمار خشونت رقم بالایی را به خود اختصاص می دهد و از سوی برادر ، پدر و همسر مورد انواع آزارها قرار می گیرند. به طور مثال بر اساس آمارها در کشور ما در سال های اخیر 66 درصد زنان در دوره تاهل مورد خشونت قرار می گیرند.
البته بیشترین میزان خشونت کلامی و روانی است. در کشور ما از هر 20 نفر یک نفر مورد خشونتهای خانگی همسرش قرار میگیرد اما کمتر از 35 درصد از خشونت های خانگی به پلیس یا اورژانس اجتماعی گزارش میشود. این آمارها حامل پیام ترسناکی است؛ به این ترتیب خانه که قرار بود برای زنان مکانی امن و آرام باشد معنی دیگری مترادف با درد و تحقیر به خود گرفت. ضمن اینکه امروزه خشونت خانگی علیه زنان تنها خشونت فیزیکی نیست بلکه با توهین و تهدید کلامی و روانی همراه می شود.
آزار و اذیت کلامی مردان در خیابان عادت شده است
آزار و اذیت کلامی در خیابانها تبدیل به عادتی برای جامعه شده که باز هم نیازمند توجه بیش از پیش قانون برای حمایت از حقوق زنان دارد. این خشنونتهای کلامی و رفتار ناپسند مردان در معابر عمومی، مترو، تاکسی، سوپرمارکت و غیره ضد زنان مدام تکرار میشود و همه قشر زنان از جوان تا پیر از محجبه تا کم حجاب را در بر میگیرد و این زنان هستند که هر روز بر روح و جانشان رد خشونت پررنگتر میشود. این درحالی است که حس امنیت اجتماعی برای زنان به مفهوم دارا بودن آرامش و آسودگی خاطر در عرصههای مختلف جامعه است که در صورت عدم دریافت، احساس پوچی و بدبینی، اختلالات روانی، کاهش احساس امنیت، افزایش خشونت در جامعه، اختلال در هویت و کاهش عزت نفس و گرایش به اعتیاد و غیره را برای زنان به همراه خواهد داشت.
خشونت های جنسی، جسمی و عاطفی در محیط کار
امروزه مشارکت زنان در نیروی کار رشد قابل ملاحظهای داشته و شاهد این رشد در کشورمان هم بودهایم تا جایی که حالا دیگر زنان تااندازهای به مشاغلی که سالها به «مشاغل مردانه» معروف بودهاند روی آوردهاند. بااینحال همچنان دسترسی زنان به مشاغل مختلف با توجه به سوابق تحصیلیشان با مشکلاتی همراه و محدود است. تصور قالبی نقش جنسیتی در تبعیضِ دسترسی، نقش مهمی داشته است. از طرفی متوسط دستمزد زنان شاغل در سرتاسر دنیا خیلی پایینتر از مردان است. زنان در بخشهایی از مشاغلی که در آنها دستمزد کمتری پرداخت میشود، بیشتر حضور دارند اما حتی در همان ردههای شغلی هم بهطور متوسط دستمزدهای پایینتری دریافت میکنند.
زنان در محیط کار عمدتاً با سه نوع خشونت مواجه میشوند: جنسی، جسمی و عاطفی. آمارها نشان میدهد در محیطهای کاری میزان خشونت واقعی علیه زنان کم است، بااین وجود آزار جنسی معمول است. بر اساس آمارها، در کشور ما بیشترین خشونت در محیط کار از نوع عاطفی و جنسی است که اغلب از طرف کارفرماها اعمال میشود و اثرات منفی متعددی دارد.
موارد ذکر شده تنها بخشی از خشونتهایی است که زنان هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند و هرچه که میگذرد اوضاع بدتر و بدتر می شود. گویی که گمان می کنی زنان محکوم به آزارند.
دردی به وضعیت یک کره خاکی
البته ناگفته نماند بر اساس آمارها خشونت علیه زنان تنها مختص به ایران نیست و حتی کشورهای توسعه یافته جهان نیز با وجود قوانین سخت گیرانهای که برای دفاع از حقوق زنان وضع کردهاند همواره آمارهای بسیاری را از این دست از خشونت منتشر میکنند و حتی قانونهای سختگیرانه نیز نتوانسته است زنان را از آزارهای جسمی و کلامی و ... محفوظ نگهدارد.
با جستجویی بر اخبار و گزارشهای اجتماعی خبرنگاران جهان، شاهد این مهم می شویم که تنها درد مشترکی که در جهان وجود دارد؛ دردی در جامعه زنان است و آن خشونت علیه آنها و مهم نیست کجا دنیا و با چه میزان ترقی و رشد زندگی کنی؛ خشونت مردانه سایهاش بر زندگی زنان گسترده شده است.
تلاشی زنانه برای زیستن آرام و امن
زنان در یک قرن گذشته تلاشهای گستردهای برای بهبود شرایط و دور شدن خشونت از دایره زندگیشان انجام دادهاند؛ قانون تصویب کردهاند، مبارزه برای حقوق برابر داشتهاند، خطکشیها و مرزبندیها را پاک یا کاستهاند و ادامه می دهند.
محدود کردن زنان چاره کار نیست
یکی از راهکارهایی که برای دور نگهداشتن زنان از خشونت کلامی و جسمی از سوی مردان قانونگذار صورت میگیرد، محدود کردن آنها و مانع شدن از حضور آنها در فضاهایی است که امکان دارد مردان آنها را آزار کلامی و جسمی دهند، این کوچک کردن دنیای زیستن زنانه تاکنون ثمربخش نبوده و رنگی از خودخواهی مردانه به خود دارد که شاید با راهکارهایی برای مانع شدن از خشونتهای مردانه به زنان بتواند نتیجه بهتر بدهد.
مردان برای خشونت کلامی جریمه و تنبیه شوند. مردان برای خشونت جسمی مورد برخورد قانونی قرار گیرند و حتی مردان برای رفتارهای ناپسند خود دایره زندگیشان کوچکتر شود.
خط مرزی کشیدن برای زندگی زنان به بهانه امن نگهداشتن تصمیمی کهنه است که باید به روزرسانی شود. دیگر با رشد حضور زنان در عرصه های علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ، محدودیت، امنیت نمی آورد و معنا محصور کردن می دهد.