یادداشت؛

درخواست و آرزوی یک خبرنگار/ نیازمندیم به اخباری با دو خط لبخند

|
۱۳۹۸/۰۵/۱۷
|
۰۵:۲۴:۴۱
| کد خبر: ۸۸۲۲۹۹
درخواست و آرزوی یک خبرنگار/ نیازمندیم به اخباری با دو خط لبخند
محبوبه رستمی- خبرنگار سیاسی

چقدر زود گذشت همین دوسال پیش بود که در کمال تعجب، سُر خوردم در وادی رسانه و دست بر قضا پس از کش و قوس های عجیب؛شدم خبرنگار! تا بشوم زبان گویا و چشم تیز جامعه.

من خبرنگارم که فقط از دارایی دنیا، یک روز را به نامش گذاشتند تا به آن ذوق کند. اما خب داشتن روز چاره درد جامعه خبری نیست، داشتن اعتبار است که خبرنگار را سر ذوق می آورد. 

محسوب شدیم جزو مشاغل سخت اما فقط اسما! مشکلاتمان همچنان پا برجاست. 

من خبرنگارم و باید به دنبال درد دل جامعه و مردم بروم اما، در پی درد دل جامعه خبری چه کسی خواهد رفت. گاهی سماجت و کنجکاوی ام به مزاج آدم ها خوش نمی آید. هر برچسب و لیبی را هم که فکرش را هم نمی توانید بکنید، به اسممان زده اند!هعی روزگار....

من خبرنگار هستم، قشر مظلوم، صدای یک جامعه و بی صدای خودش! من خبرنگارم آن هم از نوع دخترانه که با ظرافت تمام، قدرتمند  و مظلومانه در این عرصه گام برمیدارد. 

نگویم که چقدر تحقیر شدم، توبیخ شدم، فقط خدا از صبرم خبر دارد. 

باید به امیدی بپردازم که هرچه کنکاش میکنم دروجود خودم آن را نمی یابم. 

شده ام خبرنگار تا بشوم زبان غم مردم، زبان مشکلات مردم، که بشوم زبان دفاع از بی عدالتی ها.

چند کلامی ساده بگویم حال جامعه خبری خوب نیست. اگر بخواهم از کاغذ بگویم که اوضاع خراب است. اگر از کم لطفی ها بگویم که هرچه بنویسم حق مطلب ادا نمی شود. اگر هم از بی مهری ها بگویم که ..... اصلا کاش کسی برایمان می نوشت. 

ممنون که از دارایی دنیا فقط یک روز را به ناممان کرده اید... و هی عکس یادگاری می گیرید....اما حقیقتش را بخواهید من دلم یک دیدار نآب می خواهد، از آن دیدار ها که از سر ذوقش سر از پانشناسم، از آن دیدار ها که از شوق قلبم از جای کنده شود....

هرسال در استانه روزمان آنقدر فعالیت داریم که دیگر نایی نمی ماند. دیدار ها در این روزها قوت میگیرد از دیدار با مسئولین گرفته تا دیدار با مردم هایی که هنوز نگاهشان به جامعه خبری خوب است. برخی دیدارها خوب است و چلیک چلیک صدای عکس است که از آن دیدار ثبت می شود، عکس هایی که قاب می شوند در گوشه خاطراتمان.

در بین این دیدار ها گوشه ای لنگ می زند و آن هم دیدار با حضرت ولی این سرزمین، آقاجانمان، سید علی خامنه ای، رهبر انقلابمان است. باشد که برسد روزی، که در آستانه  تحویل گرفتنمان، دیداری تدارک دیده شود با ایشان، دیداری که جای خالی اش زیادی به ذوقمان می زند... و روزی که این دیدار فراهم آید، بی شک بهترین روز عمرم خواهد بود و برای اجابت این آرزو لحظه شماری میکنم. 

یک جمله ای دیگر از آرزویم اگر بگویم این است که روزهایمان نیازمند  به اخباری است با چند خط شادی، لبخند، دلمان تنگ شده برای یک تیتر خبر خوش؛  برسد روزی تیتر یکمان شود "منتقم خون حسین (ع) آمد" و تمام. اللهم عجل الولیک الفرج

نظر شما