قوه قضاییه و بارقه امید در نگاه به ارباب رسانه

|
۱۳۹۸/۰۶/۰۵
|
۱۰:۰۷:۳۹
| کد خبر: ۸۹۰۶۱۶
یادداشت- قادرباستانی

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ مجموعه اتفاقاتی که در هفته های اخیر رخ داده است، نوید تحولات ارجمندی در فضای عمومی کشورمان می دهد. اقدامات رئیس جدید قوه قضاییه در مبارزه با فساد و برخورد با متخلفانی که در لباس خودی جا خوش کرده اند، امیدبخش است. در چهل سال گذشته، آقای رئیسی، اولین قاضی القضات است که قبل از احراز ریاست قوه قضاییه، سابقه کار در این دستگاه را داشته است. بنابراین دید بهتری نسبت به روسای گذشته این قوه دارد و بالطبع بهتر می تواند، گره های کور آن را باز کند.

بخشی مهمی از موفقیت آقای ابراهیم رئیسی در ساماندهی دستگاه عدالت، در اصلاح نظام اطلاع رسانی و خبری قوه قضاییه و نحوه تعامل آن با افکار عمومی و نیز صاحبان قلم و نقد و نظر و گشودن گره کور آن نهفته است. تاکنون روال عام قوه بر این بوده که خود را مستغنی از اهالی خبر بداند و رابطه سرد و مدعی مدار با آن داشته باشد. روابط پرتلاطم و ناخوش با اهل قلم به ضرر قوه قضایی تمام شده و البته مسئولین آن در سالیان گذشته، بارها متوجه این نقیصه مهم شدند، اما شوربختانه راه حل درستی برای اصلاحش انتخاب نشده است. آنها خیال می کردند با خبرگزاری درست کردن و روزنامه ساختن و نظایر آن می توانند در این فضا موفق شوند، اما این سیاستِ کاملاً اشتباه و مردودی بود. حرفه روزنامه نگاری و ارتباط با افکار عمومی در دنیا، استانداردهای خود را دارد و این ربطی به نوع نظام حاکم در یک مجموعه ندارد. صداقت، صراحت، انصاف، بی‌طرفی، امانتداری، عینی گرایی، مسئولیت پذیری، تعهد به اصول انسانی و پرهیز اکید از دروغ، دغل، سوگیری، پاچه خواری، دریوزه گری و نان به نرخ روز خوری، بخشی از الزامات حرفه روزنامه نگاری است.

رسانه های خودساخته، غالباً سوگیری دارند و الزامات حرفه ای را به دلایل روشن رعایت نمی کنند. آنها به جای تولید محتوای حرفه ای که اعتمادآفرین باشد و بر افکار عمومی اثر بگذارد، در پی کسب رضایت ولی نعمتان خود هستند. بنابراین پروپاگاندا تولید می کنند. محتوای پروپاگاندایی در روزگاری که شرایط ارتباطی «رسانه محور» بود و هر چه رسانه می گفت، چونان گلوله جادویی بر قلب مخاطب می نشست، می توانست توجیه داشته باشد، اما اکنون که شرایط ارتباطی، «مخاطب محور» است و مخاطبِ گزینشگر، از میان هزاران رسانه ریز و درشت، خود به انتخاب می پردازد و تأثیر می پذیرد، چنین محتوایی اثری کاملاً عکس بر افکارعمومی دارد. ما اکنون با مخاطبانی روبه‌رو هستیم که سال‌ها روزنامه‌خوان نبودند و یکباره با فضای وب آشنا شده اند و هر لحظه اراده کنند، می توانند جدیدترین اخبار را به دور از هر فیلتر و سانسوری، در گوشی همراه خود بخوانند.

هزینه هایی که قوه قضاییه و دیگر دستگاه های دولتی، رأساً برای تولید محتوای خبری می کنند، به لحاظ ارتباطی، تازه در بهترین شرایط، اتلاف منابع است و اثری چندان بر افکار عمومی ندارد. نمونه حی و حاضر آن، هزینه های کلانی است که برخی نهادها با درست کردن خبرگزاری های بزرگ و انتشار روزنامه و مجله و کانال خبری و سایت، در پی به دست آوردن دل مخاطب ایرانی بودند. آنها امروز دیگر نیازی به نظرسنجی ندارند و می توانند، میزان محبوبیت خود در گذشته و شرایط حاضر را به عینه مشاهده و مقایسه کنند. شاید اگر این پول های کلان را از جیب ملت هزینه نمی کردند و روابط خود با ارباب رسانه را درست تنظیم می کردند، امروز وضع بهتری می داشتند. به نظر من، اقدامات رییس جدید دستگاه قضایی، این ظن را قوی می دارد که او در پی بهبود و تنظیم روابط با رسانه های مستقل و حرفه ای است.

بیست و چند سال پیش، اوایل دهه هفتاد، در یک روزنامه بزرگ خبرنگار بودم و یکی از حوزه های خبری ام، سازمان بازرسی کل کشور بود. در آن زمان آقای رئیسی، این سازمان را اداره می کرد و من بر حسب کارم، چند ملاقات بلند با ایشان داشتم. در آن زمان، برداشتم این بود که او برخلاف مدیران ارشد دیگر نظام، دید بسیار بهتر و پیشرفته تری نسبت به مقوله خبر و رسانه و رسانه داری دارد. هنوز هم چنین فکر می کنم و اقدامات چند وقت اخیرش را با عینک خوش بینی می نگرم. شاید تلقی ای که افکار عمومی در شرایط خاص انتخابات 96 از او یافت، دور از واقعیت باشد و عملکرد آتی رئیسی، این را شفاف خواهد کرد.

امروز قوه قضاییه نیاز مبرم به روابط عمومی حرفه ای دارد. روابط عمومی ای که حضور اصحاب خبر را در سطوح قوه تسهیل کند. سعه صدر مدیرانش در برابر نقد رسانه ها را بیشتر سازد. سایه داغ و درفش را از ارباب رسانه دور کند و شرایطی فراهم سازد که آنها بدون لکنت بتوانند عیوب را علنی کنند تا امکان اصلاح آن فراهم شود. این کار شهامت بزرگی می طلبد، اما شیرینی اعتماد مردم به دستگاه قضایی، ثمره چنین کاری خواهد بود. زبان تلخ روزنامه نگار حرفه ای، صد بار ارزشمندتر از تعریف و تمجید کسانی است که لباس رسانه به تن کرده اند، اما ناخبر تولید می کنند و خواسته و ناخواسته، تیشه به ریشه دستگاه عدالت می زنند. اعتماد مردم، کم چیزی نیست که برای به دست آوردن آن، بایسته های روزنامه نگاری حرفه ای را به جان و دل خرید.

نحوه پوشش خبری قتل میترا استاد توسط دکتر نجفی، دستگیری برخی مسئولین سابق قوه قضایی، ماجرای اعتراف اجباری تلویزیونی از متهمین ساختگی ترور دانشمندان هسته ای و تأیید سخنگوی دولت، ماجرای دستگیری حسن عباسی با شکایت وزارت اطلاعات و چند خبر دیگر مربوط به دستگاه قضایی، می تواند تراز فعالیت حرفه ای رسانه های وابسته و نیز رسانه های مستقل و حرفه ای را نشان دهد و نحوه اثر آن بر افکار عمومی را مشخص کند.

حرفه ای گری، نه فقط در نظام اطلاع رسانی قوه قضایی، بلکه در تمام نهادهای حاکمیتی کشور، فرصت بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی فراهم خواهدکرد تا از مشکلات فزاینده و خطرناک به سلامت عبور کند و به پشتیبانی مردم اطمینان داشته باشد. جز این باشد، اعتمادسوزی و فرصت سوزی، روزهای ناروایی را نصیب کشور و دولت می کند و گاه امکان بازگشت به مسیر درست را از دست صاحب منصبان امروز درمی آورد و زیانش متوجه همه خواهد بود. این بارقه امید که در کردار سکاندار جدید دستگاه عدالت تجلی یافته است، خدا کند که گذرا نباشد و موسم عاشقی باشد و کار به بنیاد برآید و چنان شود که همه بوی بهبود از اوضاع جهان بشنویم. و البته تا امید هست، آرزو باید کرد…

 

 

نظر شما