به گزارش برنا از ایلام ؛زندگی حقیقی انسان در اسلام در حیات معنوی همراه با عقلانیت و دانایی تعریف شده است و آموزش و پرورش رسمی ابزاری در خدمت این هدف متعالی است.
مدرسه و فرایند های آن می تواند در توانمندی افراد در جهت کسب فضایل علمی اخلاقی و مهارتهای زندگی، ودر تامین معاش ومعاد انسانها موثر باشد.
فرهنگ ایرانی اسلامی راه مدرسه را بر راه مسجد ترجیح داده است. ومقام عالم نسبت به عابد ارجحیت داده است.
زیرا هدف مدرسه و فرد معلم توانمند سازی و دست گیری از مردم است ،و در حالی که هدف عابد و مسجد گلیم خود از آب بیرون آوردن وهدفی فردی وعارفانه است.
صاحبنظران تربیتی معتقدند درب هر مدرسه که باز می شود، درب یک زندان بسته می شود.لذا از متولیان تربیت امروز باید پرسید که توسعه مدارس ودانشگاههای امروزچقدر توانسته است، فلسفه وجودی زندان را در جامعه محدود کند؟ومدرسه چه مقدار در کاهش آسیب های اجتماعی در جامعه موثر بوده است؟اثر بخشی مدرسه در پیشگیری از انحرافات جوانان ونوجوانان چگونه ارزیابی می شود؟
واقعیت این است، توسعه مدارس وگسترش آنها، نه تنها نتوانسته است این هدف مهم را تحقق بخشد، بلکه مدارس به واسطه نداشتن جذابیت در محتوی و روشهای تربیتی در مواردی خود برای برخی از دانش آموزان به شبه زندانهایی تبدیل شده اند، و بهترین اوقات بچه ها را از زندگی آنها تلف می کند. این در حالی است، که کارکرد تربیتی مدارس در مواجهه با آسیب های اجتماعی نو ظهور قابل قبول نمی باشد. . به نظر می رسداشکال اساسی در رویکردهای دولتمردان وبرنامه ریزان فرهنگی نسبت به مدرسه ومحتوی وساختار حاکم بر آن می باشد.عواملی چون نگاه مصرفی وصرفه جویانه به اموزش وپرورش ، واستراتژی هزینه فایده به جای استراتژی تربیت سرمایه های اجتماعی ، در اولویت قرار نگرفتن آموزش وپرورش در هزینه های بودجه ای دولتها ، تبدیل شدن مدارس ودانشگاه به باشگاه سیاسی احزاب وگروهها ، و استفاده ابزاری از قابلیت های آموزش وپرورش وغلبه آرمان جناحی بر آرمانهای تربیتی یادر مواردی برنامه درسی مدرسه کاربردی در برنامه زندگی روزانه دانش آموزان نداردو..... این عوامل باعث می شود راه مدرسه وراه زندگی وتوسعه فرهنگی اجتماعی جامعه با هم بیگانه شوند. ونیازهای معلم مورد غفلت قرار گیرد وهم وغم معلم بجای یادگیری ویاد دهی تامین نیاز های زیستی باشد. ودر نتیجه مدارس نهادهای غیر موثر می شوند.و از طرفی سیاست مدیریت مدارس با رویکرد سود محوری وتجاری شدن آموزش وخصوصی سازی به طبقاتی شدن مدارس دامن می زنند به واسطه شهریه ای شدن تحصیل در مدارس مقوله" شهریه بیشتر خدمات آموزشی بهتر"ادبیاتی مسلط در تعلیم وتربیت امروز تبدیل شده است. این رویکرد منجر به باز تولید طبقاتی شدن جامعه ومانع تحرک اجتماعی اقشار مستضعف شده است .این رویه در تضادی آشکار با برابری فرصت ها وعدالت اجتماعی واصول قانون اساسی است.
بدیهی است. تعلیم وتربیت از حقوق طبیعی انسانهاست .برابری فرصت ها در تامین آن در جامعه اسلامی رسالت دولتمردان را سنگین تر می نماید. خوشبختانه سند تحول آ.پ این مهم را مورد توجه قرار داده است .واین وظیفه متولیان تربیت رسمی است، که ساز وکارهای عملیاتی برابری فرصتهای آموزشی را در شرایط فعلی تامین نمایند.ومدرسه بجای باز تولید طبقات اجتماعی در جامعه، خود بستر ساز عدالت اجتماعی وتحرک بیشتر اجتماعی شود. وعامل توسعه پایدار باشد.