بازیگران بهعنوان ویترین آثار نمایشی، نقشی مهم و حیاتی در اقبال و بازخورد فیلمهای سینمایی، سریال ها و حتی نمایشهای روی صحنه دارند. به همین دلیل است که بخش اعظمی از هزینه های یک پروژه نمایشی در مدیوم های مختلف برای بازیگران صرف میشود.
پُر واضح است که بسیاری از سریالهای تلویزیونی بر پایهی بازیگرانشان توسط مخاطبان رسانه دنبال میشوند اما در سینما و تئاتر ماجرا به مراتب جدی تر است چرا که سینما وحتی این روزها تئاتر به یک صنعت یا بیزینس تبدیل شده است و هنر بازگرداندن سرمایه و سودآوری نیز آیتم و فاکتور مهمی در حوزه این دو هنرِ نمایشی محسوب میشود از آنجا که بازگشت سرمایه و موفقیت های اقتصادی با عنصر بازیگر تناسب مستقیم دارد بدیهی است سرمایه گذاران و تهیه کنندگان سینما روی این مسئله توجه و دقت دوچندان داشته باشند.
اما نکتهای که جای بحث، تحلیل و بررسی دارد به انتخاب بازیگران و نحوه پرداخت دستمزد آنها بازمیگردد این که ستاره ها چگونه انتخاب میشوند؟
ستارههای تلویزیون و سینما متفاوت هستند!
آیا ستارههای تلویزیون در سینما هم میفروشند؟
آیا ستارههای سینما با حضور در تلویزیون اُفت فروش پیدا میکنند؟
آیا ستارهها از سینما به تئاتر می آیند یا تئاتر برای سینما ستارهسازی میکند؟
آیا دستمزد بازیگران طنز از بازیگران جدی بیشتر است؟
چرا بازیگران طناز گرانتر هستند؟
آیا شبکه نمایش خانگی عامل موثری در گران شدن بازیگران بوده است؟
آیا بازیگران در سینما براساس فروششان دستمزد میگیرند؟
ماجرای قدر و سهم بازیگران سینمایی به جای دریافت دستمزد چیست؟
آیا بازیگران سینما بعد از اُفت با همان دستمزد سینمایی به تلویزیون می آیند؟
آیا ستارههای سینما بعد از موفقیت یک فیلم سینمایی برای فصلهای بعدی دستمزدی چند برابری میخواهند؟
نحوه شراکت بازیگران با فیلمهای سینمایی بر چه مِنوال است؟
آیا تمام ستارهها قدرت بازگرداندن سرمایه را دارند؟
آیا ستارههای سینما در کشاندن مردم به سالنهای سینما موثر هستند؟
آیا چیدمان بازیگر در پرداخت دستمزد بازیگران تاثیرگذار است؟
آیا ستاره ها به فروش تئاتر کمک میکنند؟
آیا نمایش های لاکچری میتوانند از عهده دستمزد بازیگران معروف بر بیایند؟ نمایشهایغیر لاکچری چطور؟
آیا مخاطب حرفهای تئاتر برای دیدن ستاره ها به سالن میرود؟
آیا منطقی است که دستمزد یک ستاره40 تا 50 برابر دیگر عوامل اصلی یک فیلم سینمایی باشد؟
جواب سوالات فوق در واقع یک آسیب شناسی تحلیلی از وضعیت اقتصادی سینما، تئاتر، و البته شبکه نمایش خانگی را در حوزهی دستمزدهای بازیگران میطلبد. در این که برخی از بازیگران توانمندی کشاندن مخاطب به سالن های سینما و البته تئاتر را دارند بحثی نیست و منطقی است بازیگری که میتواند فروشی چندین میلیاردی را برای سینما به ارمغان بیاورد؛ باید دستمزدی چند صد میلیونی یا حتی میلیاردی داشته باشد و منطقیتر اینکه بازیگری که میتواند روی چرخه اقتصادی صنعت سینما تاثیرگذار و به شکلی غیرمستقیم عامل ایجاد کار برای دیگر خانواده سینما باشد؛ باید دستمزدی قابل توجه دریافت کند اما گاهی اوقات پرداخت دستمزدها براساس منطقی جدا از فرمولهای مرسوم سینمایی رخ میدهد، درحقیقت گاهی اوقات بازیگران براساس فاکتورهای دیگری دستمزد میگیرند که نه منطق وضعیت فعلی سینما، نه منطق اقتصادِ سینما و نه منطق شرایط اجتماعی آن را تایید میکند. اینکه بازیگر طنازی برای یک فیلم سینمایی یکماهه دستمزدی 700 یا 800 میلیون تومانی طلب میکند نشان از این دارد که به فروش بیست و چندمیلیاردی فیلم اطمینان دارد که این مسئله با یک تجربه کوتاه قابل بررسی است چرا که میتوان براساس یک بررسی میدانی متوجه شد مذاق و سلیقه مخاطبان به چه سمتی رفته است و بر همان اساس انتخاب ژانر کرد.
در این که نمیتوان برای میزان و نحوهی دستمزد بازیگران قانون و قاعدهای ترسیم کرد شکی نیست و بدیهی است که نمیتوان هیچ درجهبندی برای نحوه پرداخت دستمزد در بحث ژانرها نیز داشت و این مسئله آسیبی است که خانواده سینما بهخصوص در عرصه تهیه از آن دچار خدشه میشوند لذا میبایست ساماندهی دستمزد بازیگران را در فرمول هایی که در آن مواردی چون:
1-میزان فروش فیلم
2-میزان محبوبیت بازیگر
3-میزان توانمندی و تجربه بازیگر
و غیره...
مد نظر کارشناسان (که میتوانند تشکلی از کارگردانان، تهیهکنندگان، سینماداران، منتقدان سینما، نماینده بازیگران و ...) باشند تعیین و بر همین اساس ضمن دفاع از حق و حقوق بازیگران از آسیبهای احتمالی پرداختهای نجومی جلوگیری کرد.