تصویب طرح سهمیهبندی و افزایش نرخ بنزین در شورای هماهنگی سران قوا باعث انتقاداتی تند به عملکرد دولت شده است. با این حال، انتقادات نمایندگان مجلس شورای اسلامی از طرح سهمیهبندی بنزین و نیز انتقاد رئیس قوه قضاییه از نحوه اجرای آن، رنگ و بوی دیگری دارد و میتوان از آن به «رعایت نکردن آداب حکمرانی» تعبیر کرد. چرا؟
۱. ابتدا به سراغ موضع رئیس قوه قضاییه برویم. ایشان در جلسه روز ۲۷ آبان شورای عالی قضایی این سخنان را بیان کردند: «اصل طرح، قانونی است، اما نحوه و شیوه اجرای آن بحث دیگری است. از مقدمات ضروری اجرای این طرح، اقناع افکار عمومی و اجماع نخبگانی است و هر چه بیشتر باید ابعاد این طرح تبیین شود. در خصوص چنین طرحی طبعا نمایندگان، نخبگان، صاحبنظران و عموم مردم باید در جریان ابعاد گوناگون آن باشند. نگرانی مردم ناشی از عدم اقناع افکار عمومی است. ضرورت داشت افکار عمومی در این زمینه روشن شود.»
در این زمینه باید این سوالات را از رئیس قوه قضاییه پرسید:
۱.۱ آیا رئیس محترم قوه قضاییه از نحوه اجرای طرح اطلاع داشتند یا خیر؟ اگر چنین اطلاعی وجود داشته که انتقاد در این مرحله، بلاوجه و به تعبیری که پیش از این بیان شد، خلاف آداب حکمرانی و همچنین خلاف توصیههای رهبر انقلاب است. اما اگر، این اطلاع وجود نداشته، باید گفت که اساسا ادعای تصویب این طرح در شورای هماهنگی سران قوا، کذب است چرا که بعید است که این شورا در چنین طرحی با این اهمیت، صرفا کلیات را مورد تصویب قرار دهد و جزییات را به عهده دولت بگذارد.
۱.۲ در عین حال رئیس قوه قضاییه دارای ابزارهای قانونی برای اصلاح روند اجرای این طرح است. ایشان، اگر اجرای طرح را به این صورت، سبب نگرانی مردم میدانستند و به اجرای آن انتقاد داشتند؛ چرا از ابزارهای قانونی خود مثل قرارهایی که دادستانی از آن به کرات استفاده کرده، بهره نبردهاند؟ آیا درست است که در موضوع فیلمی که نمایش قتل است، دادستان ورود کند اما در هنگامی که قتل مردم عادی و نیروهای فداکار برای امنیت کشور توسط عدهای به نام معترض، در خیابانها صورت میگیرد، رئیس قوه قضاییه صرفا به بیان انتقاد اکتفا کند؟
۲. اما در خصوص نمایندگان مجلس. نمایندگان دو اقدام در برابر این طرح صورت دادند. نخست اینکه در روز شنبه تلاش کردند با پیشنهاد طرحهای دو و سه فوریتی، به قول خود طرح را متوقف کنند و پس از حمایت رهبر انقلاب از این طرح حتی با رهبری یکی از نمایندگان (ذوالنور) به سمت طرح استیضاح رئیس جمهور و رئیس مجلس رفتند.
در این زمینه باید این سوالات را از این نمایندگان پرسید؟
۲.۱ در فاصله شامگاه پنج شنبه تا صبح یک شنبه، قطعا هر یک از نمایندگان میتوانستند به رئیس مجلس مراجعه کنند و در صورتی که از نحوه تصویب این طرح و حمایت رهبر انقلاب از آن مطلع نبودند؛ از آن آگاهی پیدا کنند. در این شرایط آیا هیچ کدام از این نمایندگان منتقد، چنین اطلاعی پیدا نکردند؟ یا اینکه با وجود اطلاع از این موضوع، زمینه را برای انتقاد علیه دولت و احیانا، تبلیغات زودهنگام انتخاباتی مناسب دیدند؟ در این صورت آیا واقعا میتوان معتقد بود که این نمایندگان مطابق با آداب حکمرانی عمل کردند؟
۲.۲ در عین حال، با وجود اینکه یک نماینده، سازوکارهای بسیاری برای اعتراض در دست دارد: از تذکر و سوال و استیضاح گرفته تا اظهارنظر در سایه مصونیت پارلمانی؛ جای این سوال وجود دارد که چرا نمایندگان، بعد از روز یکشنبه، هیچ یک از این سازوکارها را پی نگرفتند؟ اگر واقعا اعتراض به حق بوده است؛ چرا دیگر اثری از انتقادات دیده نمیشود؟ بیانات رهبر انقلاب در جلسه خارج فقه روز یکشنبه، قطعا به معنای برداشتن بار مسئولیت قانونی نظارتی نمایندگان مجلس نیست. حال اگر واقعا حرف درستی وجود دارد و به سود منافع ملی است؛ چرا این نمایندگان از ابزارهای قانونی خود برای بیان آن استفاده نمیکنند؟ آیا واقعا این برداشت افکار عمومی صحیح است که نمایندگان در ابتدای هفته بیش از هر چیز به دنبال غوغا بودند و واقعا ارادهای برای اصلاح وضعیت مردم نداشتند؟ در این صورت آیا در آستانه انتخابات مجلس، شایسته بود که این چنین توقعات از پارلمان بالا برود و بعد از آن هیچ اقدامی متناسب آن توقع صورت نگیرد؟