به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در خصوص پدیده حاشیهنشینی و آسیب بحرانهای این موضوع گفت: تنگنای معیشت، بحران تورم، بحران تولید و صنعتی شدن عوامل اثرگذار در زمینه های اقتصادی است.
او ادامه داد: از منظر اقتصادی، ریشه ظهور حاشیهنشینی را باید در نهاد تولید در جامعه در حال توسعه جستوجو کرد. میدانیم که وقتی درباره توسعه صحبت میکنیم ابتدا باید توسعه اقتصادی رقم خورد تا پس از تحقق آن، کشور به سمت اهداف بزرگ خود که در نهایت رسیدن به یک جامعه توسعهیافته و اخلاقمدار است، گام بردارد. توسعه اقتصادی هم چیزی جز تحول تولید و دگرگونی ساختار جوامع نیست.
این جامعهشناس جمعیت حاشیه نشینان را حدود 20 میلیون نفر اعلام کرد و توضیح داد: این رقم وضعیت بغرنجی را نشان میدهد. در واقع یکچهارم جمعیت کشور در بازار غیررسمی کار مشغول هستند یا از آن ارتزاق میکنند.
حریرچی ادامه داد: با توجه به وضعیت بحرانی بازار کار کشور که قادر نیست به اندازه نیاز جامعه شغل جدید خلق کند، بخش بزرگی از حاشیهنشینان در بازار کاری که عمدتاً اشکال غیررسمی و غیرمولد از اشتغال در آن رواج دارد، جذب میشوند. از آنجا که اگر فرصت جدیدی هم در اقتصاد ایجاد شود، نصیب کارگران ماهر و تحصیلکرده میشود، عموماً افراد فعال در چرخههای دلالی کوچک و مشاغل بازار غیررسمی، امکان ورود به بازار مولد کار را ندارند.
او با بیان اینکه مساله توانمندسازی فقرا و حاشیهنشینان روی این گزاره است که آن روستایی مهاجری که حالا حاشیهنشین است، قبلاً دامپروری یا حداکثر کشاورزی میکرده و مهارتی برای کار در محیطهای صنعتی ندارد، عنوان کرد: این فرد تنها امکانی که دارد، معاوضه نیروی بدنی با مبالغ ناچیز ناشی از فعالیتهای یدی است. این مکانیسمی است که بخش بزرگی از جمعیت را از چرخه ایجاد یک اقتصاد پویا خارج میکند و همین عامل، تولید و خلاقیت و رویاپردازی و توسعه را در میان درصد کثیری از جامعه بلامحل میسازد.
این جامعه شناس به پدیده اعتیاد در مناطق حاشیه شهرها اشاره کرد و گفت: ساقیان مواد مخدر عمدتاً از دل همین مناطق ظهور میکنند و چرخههای مهیبی از فروشندگان خرد و کلان را ایجاد میکنند که جامعه و دولتها برای رفع و رجوع مشکلات ناشی از آن، اغلب متحمل ضررهای هنگفتی میشوند.
حریرچی در رابطه با کودک آزاریها در این مناطق گفت: نرخ بالای کودکآزاری در این جوامع گویای سطح بالایی از خشونت ناپیداست که قطعاً روی بخشهای دیگر جامعه تاثیر میگذارد. کودکهمسری و تجارت انسان که خاص این مناطق است و اغلب در شکل فروش کودکان به مبالغ ناچیز نمود مییابد، یکی دیگر از مواردی است که درباره مناطق حاشیهنشین صادق است.
او ادامه داد: البته تفاوت کودکهمسری در جوامع بدمسکن و حاشیهنشین با جوامع قبیلهای یا روستایی، در ریشههای مالی و عقاید سنتی این شکل از ازدواج است که دو تحلیل متفاوت نیاز دارد. در عین حال کودکان کار یا کودکان خیابانی که امروزه به شدت رواج یافته و جز نگاه متاسف و متاثر بینندگان، از سوی مراجع قانونی کاری برای آن صورت نمیگیرد، دیگر بخش ناخوشایندی است که در دل همین مناطق حاشیهنشین پرورش مییابد و سپس به سطح جامعه پرتاب میشود. این افراد، این کودکان و این خانوارها با افقی که پیش روی اقتصاد است، با تورمی که وجود دارد و اقتصادی که مولد نیست، امکان احیا ندارند.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: این افراد هیچ احساس مسئولیتی در قبال جامعه خود ندارند. چراکه هیچ مهری از طرف جامعه شهری ندیدهاند. از اینرو چون طردشده هستند، برای هنجارهای جمعی شهرنشینان ارزشی قائل نیستند. در نهایت هم نهتنها خود از چرخه حذف میشوند که آثار زیانبار معضلات خود را به تکتک شهروندان تحمیل میکنند.