به گزارش برنا؛ یلدا در کلام شعرا و حتی آرایه های ادبی کنایه و استعاره استفاده شده آنها در اشعار خود بسیار پررنگ و اساسی است . کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح ادب پارسی ترکیب یا جمله ای است که مراد گوینده معنای ظاهری آن نباشد.
بنابراین کنایه ذکر مطلبی و دریافت مطلب دیگر است. در استعاره به دلیل وجود قرینه در کلام بکار گرفتن معنای ظاهری عبارت جایز نیست ولی در کنایه خواست شاعر معنای باطنی عبارت است؛ اما معنای ظاهری هم قابل پذیرش.
بسیاری از سخنوران بلندی گیسوی یار را به شب یلدا مانند کرده اند.
روز رویش چون بر انداخت نقاب از سر زلف / گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست (سعدی)
ادیبانی دیگر دوران فراق و دوری از معشوق را طولانی و جانفرسا چون شب یلدا دانسته اند.
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست/ شب فراق تو هر شب که هست یلداییست (سعدی)
در متون ادب و شعر پارسی گاهی شب یلدا، استعاره ای است از دوران جور و ستم و دوران جدال روشنایی و ظلمت که البته در پس آن چون همیشه پیروزی اهورا بر اهریمن قرار گرفته است.
صحبت حکام ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید جوی بو که بر آید (حافظ)
در شاهنامه فردوسی هم به شب یلدا اشاره ای شده است. فردوسی در پایان داستان پادشاهی اورمزد پس از آنکه از گذرا بودن جهان سخن می گوید، به شب یلدا اشاره می کند و از مخاطب شعرش می خواهد این روز را گرامی بدارد.
در شاهنامه فردوسی که براساس نسخه مسکوی این اثر توسط سعید حمیدیان گردآوری شده است، میخوانیم:
چنین بود تا بود گردان سپهر
گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر
تو گر باهشی مشمر او را به دوست
کجا دست یابد بدردت پوست
شب اورمزد آمد و ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می
کنون کار دیهیم بهرام ساز
که در پادشاهی نماند دراز
در این شب یلدا، ز پیات پویم به خواب و بیداری، سخنت گویم توای پری کجایی؟
(هوشنگ ابتهاج)
یلدا که از راه رسد
طولانیترین اشکهای شبانههای چشمم را
ارزانی خوان چلهنشینیات خواهم کرد ؛
آه اما ،
نمیدانم
سحرگاه
چون
رسیده باشد ،
از باران دیدگانم
سفره قلب تو
تر
خواهد بود ؟! ...
مصطفی هاشم زاده
شب هجرانت ای دلبر، شب یلدا است پنداری رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری (اوحدی)
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا (خاقانی)
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا (خاقانی)
نور رایش تیرهشب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند (منوچهری)
کرده خورشید صبح ملک تو روز همه دشمنان شب یلدا (مسعود سعد)
او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا ( ناصرخسرو)
همچنین ارتباط عیسی مسیح با این شب در اشعار امیر معزی و سنائی غزنوی مشهود است.
امیر معزی:
ایزد دادار، مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
سنائی غزنوی:
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا