یادداشت؛

از خون حاج قاسم نمی‌گذریم

|
۱۳۹۸/۱۰/۱۳
|
۱۷:۴۱:۴۶
| کد خبر: ۹۴۵۰۹۱
از خون حاج قاسم نمی‌گذریم
پژمان گرامی- فعال سیاسی

شهادت حاج قاسم سلیمانی به دستور ضد ایرانی ترین رئیس جمهور آمریکا خبری بود که در رسانه های داخلی و خارجی منتشر شد. رویدادی که رهبران آمریکا در کمال بی شرمی و درنده خویی مسئولیت آن را بر عهده گرفتند.

شهادت حاج قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده صلح که تا همین چند سال پیش درایت و نبوغ او در شکست داعش و جریان های تکفیری زبانزد دوست و دشمن بود، علاوه بر نشان دادن عمق کینه و دشمنی آمریکا نه فقط با جمهوری اسلامی که با ایران و ایرانی بیان دیگری است که در قالب آن، باید منتظر اقدامات و رفتار های نابخردانه بیشتری از طرف آمریکا باشیم.

سراسمیگی آمریکا که اوج آن در ترور و شهادت قاسم سلیمانی نمایان شد روی دیگری هم دارد که نشان می دهد دشمنان در برابر نفوذ ایران در منطقه که با توجه به حجم و انبوه توطئه ها علیه کشور، راهبردی استراتریک و منطقی است، مستاصل و پریشانند. مسئله این  است که مدعیان‌ صلح طلبی، کارآمد ترین و شایسته ترین ژنرال ضد تروریسم را به نام مبارزه با تروریسم به شهادت رساندند.

قاسم سلیمانی نابغه ای نظامی که هیچ گاه به سیاست آلوده نشد، جز ایران و دین و میهن به چیزی فکر نکرد و هیچ گاه به قدرت گرایش پیدا نکرد و همین راز محبوبیت فرمانده ای بود که مهربانی و دلاوری های او در قامت سرداری ملی زمزمه ایرانی هاست. سلیمانی فراتر از سیاست بود، نه اصولگرا و نه اصلاح طلب را دشمن و ضد انقلاب نمی دانست، جنگ را برای جنگ نمی خواست، جنگ را با تحلیل های حرفه ای و نظامی و با توجه به عمق کینه ها به ایران و آرایش دشمنان ایران، راهکاری برای صلح می دانست.

مسلمانی متعهد و مومن که انسان در مرکز توجه او بود. اما پس از او چه باید کرد؟ در برابر این جنایت چه موضعی باید گرفت؟ شرایط حاکم بر منطقه و رویکرد های دشمنان ایران نشان می دهد که  آنها به چیزی کمتر از نابودی ایران رضایت نمی دهند. آمریکایی ها خطایی بزرگ کردند، اشتباهی ‌که هم عمق نفرت و انزجار مردم منطقه و جهان را از آمریکا گسترش می دهند و هم خاورمیانه را از فرمانده ای دانا، دور اندیش و صلح طلب محروم کرد که دود آن در قدم اول به چشم بی خردهای آمریکا خواهد رفت.

سلیمانی قهرمان صلح بود و شهادت او تقویت کننده اتحاد و برادری در داخل و اقتدار و خردمندی در خارج است. از خون حاج قاسم نمیگذریم اما اجازه نمی دهیم با غلبه هیجان و احساس بر رفتار ها و اقدامات ما، دیوانه های آمریکایی به اهداف شوم خود هم برسند. در رثا و سوگ شهادت او چه می توان گفت و چه می توان نوشت که مولا علی بعد از شهادت مالک اشتر به بهترین شکل و بیلغ ترین بیان به یاری ما آمده است. آنجا که می فرماید:

"بدانید که مالک بن حارث، روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا نمود و به دیدار پروردگارش شتافت

خدا مالک را بیامرزد؛ اگر کوه بود قله ای دست نیافتنی، دور و بلند می نمود و اگر سنگ بود صخره ای سخت می نمود‌"

"آفرین بر مالک، مالک که بود؟ آیا زنان مانند مالک را می زایند؟ آیا در روزگار ما مانند مالک هست؟"

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
پرونده ویژه