پیش از این ستاره های سینمایی بودند که تماشاگران را به سالن های سینما می کشاندند اما کم کم ستاره های پرفروغ تئاتر به چهره های دوست داشتنی و پرطرفدار سینما تبدیل شدند و حالا نه تنها عامل موفقیت در گیشه محسوب می شوند که می توان گفت خانواده سینما و تئاتر دست در دست هم به کیفیت و اقتصاد تئاتر نیز کمک شایانی می کنند.
شاید نسل جدید در خاطرش نباشد اما یکی، دو نسل قبلی ها خوب میدانند که سینما درب گشادی برای ورود تئاتریها نداشت و در واقع سینما هرجا به یک بازیگر خاص با توانمندیهای ویژه برای نقش های عجیب و غریب نیاز داشت، به سراغ تئاتری میرفت که اتفاقا در آن سالها توانایی امرار معاش خانوادهاش را هم نداشت.
شاید خیلیها با مقدمه بالا به این نکته برسند که روزی داریوش مهرجویی با جمع کردن بازیگران تئاتر چند نسل قبل، فیلم سینمایی «گاو» را ساخت و آن فیلم سرآمدی شد بر ورود اهالی تئاتر به بازیگری سینما و در واقع موقعیتی شد تا سینما بازیگرانی را با درجهبندی حرفهایتر در خود ببیند اما این ماجرا ادامه نداشت. ستارههای سینما از جنس دیگر بودند، زیبایی شناسی در فاکتورهای فیزیک و رنگ چشم و استایل صورت و ... اولویت اصلی انتخاب یک بازیگر بود که میتوانست با گذشت زمان ستاره سازی را برای این مدیوم خاص راه بیاندازد، اتفاقی که در چندسال اخیر ماجرایش کلا تغییر کرد.
اگر امروز شاهد این هستیم که بازیگری در سینما دارای جایگاه ویژهای است و رنگ چشمها در ستاره شدن بازیگران نقش چندانی ندارد، به این موضوع برمیگردد که جایگاه بازیگر در یک اثر نمایشی برای مخاطب باهوش امروز سینما تعریف جدیدی پیدا کرده است و ستاره ها برای درخشیدن روی پرده نقره ای و حتی در قاب جادویی تلویزیون باید چنتهای قابل عرض داشته باشند و دیگر نمیشود با قد و قواره جذاب بیش از دقایقی تماشاگر را گرفتار کرد.
سینما با تغییر سلیقه مخاطب فهمید که بایستی بازیگری را از معدنش استخراج کند تا بتواند سلیقه اوج گرفته امروز مخاطبانش را ارضاء کند.
سینما در چند سال اخیر به شدت مدیون صحنههای تئاتری است که بازیگر از صحنه خاک خورده آن پروفسور بیرون میآید و با توانمندیاش در اجرای نقشهای خاص، سینما را در مقابل خود به احترام وا میدارد. دیگر قد و قواره و زیباییهای ظاهری ملاک اصلی محسوب نمیشوند و بازیگر در سینما تعریف جدیدی به خود گرفته است. اگر نام صاحبان سیمرغ در جشنوارههای اخیر را جستجو کنید متوجه خواهید شد که امروز سینما در بالا بردن عیار بازیگریاش مستقیما مدیون خانواده تئاتر است.
در جشنواره فیلم فجر امسال نیز بسیاری از بازیگران تئاتر، درجه و گریت بازیگری فیلمهای مختلف را ارتقا دادند و حتی در قوارههای ستارهها درخشیدهاند.
محمد کارت برای فیلم «شنای پروانه» به تلفیقی از بازیگران سینما و تئاتر رسیده و حتی برای نقشهای کوتاه، ستارگان تئاتر را جلوی دوربینش فرستاده است.
بهروز پناهنده یکی از نقشهای اصلی فیلم «شنای پروانه» که سالها در عرصه تئاتر و حتی تصویر با نقشهای متفاوت درخشیده است، ایمان صفا که در دنیای تئاتر و تلویزون با چند نقش متفاوت دیده شده و البته امیر آقایی و جواد عزتی که خاستگاه بازیگریشان به دنیای تئاتر برمیگردد در کنار دیگر بازیگران این فیلم سینمایی مانند ناهید مسلمی، مهلقا باقری و... نشان میدهند که تعاریف ستاره در سینما در حال دگردیسی است.
هوتن شکیبا صاحب سیمرغ جشنواره فیلم فجر در فیلم «عامهپسند» کاراکتری متفاوت با آنچه در سینما و تلویزیون از او دیدیم به تصویر میکشد. در فیلم «تومان» میرسعید مولویان و مجتبی پیرزاده، علیرضا ثانیفر در فیلم «قصیده گاو سفید»، مهران احمدی، هانیه توسلی و محسن کیایی و الهه حسینی در فیلم «بیصدا حلزون»، امیر جدیدی در فیلم «روز صفر»، حسن معجونی در فیلم «آبادان یازده 60» و... که در مطلب پایانی جشنواره به آنها اشاره خواهیم کرد، نشان میدهد که امروزه تهیه کنندگان و کارگردانان سینما علاقهمند هستند تا برای انتخاب بازیگر به سراغ خانواده تئاتر بروند و این یعنی سینما میداند دیگر مثل گذشته نمیشود، نقشهای کوتاه اما مهم را به افراد متفرقه سپرد و بدون اهمیت از کنار بازیگری عبور کرد.