بحران حقیقی؛ مبارزه رسانه با بیماری کرونا

|
۱۳۹۸/۱۲/۱۰
|
۰۴:۵۵:۰۰
| کد خبر: ۹۷۰۷۸۳
بحران حقیقی؛ مبارزه رسانه با بیماری کرونا
رخساره رستگارمقدم- جامعه‌شناس

کرونا نامی است که این روزها از همه جا به گوش می‌رسد. رسانه‌های داخلی و خارجی، رسانه‌های رسمی و غیر رسمی، نوشتاری و شنیداری و... هر کدام به شیوه‌ خود از آن و موضوعات مرتبط با آن سخن می‌گویند. بحران امروز را می‌توان از یک منظر، «بحران کرونا و دست و پنجه نرم کردن رسانه با آن» دانست. افکار عمومی، اطلاع‌رسانی، کنش‌های موثر، اتحاد و همبستگی در شیوه‌های مقابله، همه و همه اموری کاملاً مرتبط به رسانه‌هاست.

بی‌اعتمادی و بیگانگی عمیق افراد جامعه نسبت به منابع اطلاع‌رسان رسمی داخلی، معضل دو چندانی است که این روزها مشاهده می کنیم از این رو فقدان اعتماد، در حال رقم زدن عواقب ناخوشی است.

در اینجا نخستین سوالی که می‌توان مطرح کرد این است که: «چرا؟»

شکاف دولت- ملت و وابستگی رسانه ملی به حکومت، یکی از آبشخورهای این وضعیت است. در کنار این مسئله، استراتژی‌های نه چندان حرفه‌ای اتخاذ شده توسط عوامل رسانه‌ای، به این فضای بی‌اعتمادی دامن زده است و شاید دگرگونی آن، کمی از عمق شکاف بکاهد.

از نمونه راهبردهای ناکارآمد، سعی درعادی سازی وضعیت موجود است و این در حالی است که مردم، شرایط را بحرانی درک می‌کنند؛ یا به عبارت مصطلح، «بحرانی برساخت شده است». این‌گونه برخورد با «ذهنیت برساخت‌ شده جمعی»، عدم همدردی با دغدغه‌های مخاطب برداشت خواهد شد. جامعه مضطرب، عطش گفتن و شنیدن دارد. راه‌حل‌ها در مرحله بعدی مطرح هستند. آن‌هامی‌خواهند تا مرز اشباع و اقناع شدن بشنوند. حال اگر منبع شنیدن‌شان، به اندازه کافی پاسخگوی عطش نباشد، یا به‌طور موثر شریک حالات هیجانی‌شان نشود، در همان ابتدای مسیر، می‌بازند و رسالت‌های بعدی خود شامل ایجاد اتحاد، بالا بردن سواد عمومی مقابله با بیماری و حفظ آرامش و تعادل جامعه را نمی‌تواند به سرانجام برسانند.

اغراق‌آمیز جلوه دادن تسلط بر وضعیت حاکم، در کنار پوشاندن کاستی‌ها و ضعف‌های زیرساختی و راهبردی از دیگر عوامل شکست رسانه‌های داخلی است. استفاده از عبارات کلی بدون توصیف دقیق عدد و رقمی در ارائه گزارش عملکردی، اعتماد مردم به این رسانه‌ها را بیش از پیش از بین خواهد برد و برقوت شایعه عدم صداقت خرده نظام‌های حکومتی خواهد افزود.

هنگام آشفتگی، آن چه بیش از قبل مورد نیاز است، حس همبستگی است که با تاکید بر مشترکات ارزشی تحقق می‌یابد. بنابراین وظیفه رسانه در این میان، کشف و ترویج این اشتراکات است. «حفظ سلامتی»، یکی از محورهای عام مورد توافق در جامعه‌ای است که در معرض همه‌گیری بیماری پرخطری قرار دارد که اگر به خوبی پر رنگ شده یا با ارزش‌های نزدیک و متناسب دیگری آمیخته شود می‌تواند عاملی برای ایجاد و حفظ بیشتر انسجام باشد. اما آن‌چه در عمل اتفاق می‌افتد، ارجحیت دادن به مصلحت‌های سیاسی آن هم بدون هیچ توضیحی، بلکه به نام حفظ سلامتی افراد جامعه است. اگر شکاف دولت- ملت را در کنار این پدیده به خاطر آوریم، به مهلک بار بودن چنین عدم تناسب‌هایی پی می‌بریم.

موضوع دیگر، امری است که باید آن را مکانیزم دفاعی رسانه‌های رسمی داخلی برابر اتهام به عدم صداقت در ارائه گزارش‌های دقیق و نیز ناتوانی در حل بحران کرونا خواند. این شیوه عملکرد این رسانه‌ها، نه تنها به بازیابی اکثریت مخاطب از دست‌ رفته نمی‌انجامد بلکه مخالفین را از خود دورتر می‌کند. اعتبارزدایی از رسانه‌های خارجی بدون قرائن کافی و تمرکز بر توصیف وخامت اوضاع در دیگر کشورها از جمله این مکانیزم‌هاست. همچنین تمرکز بر تکذیب اخبار رسانه‌های خارجی به‌طور ضمنی صحه بر مقبولیت گسترده آنان می‌گذارد.

در انتها باید متذکر شد بی‌توجهی به طیف‌های مختلف مخاطبان وصرفاً بازتاب دیدگاه آن دسته از مخاطبانی که جامعه آن‌ها را نماینده خود نمی‌داند، بیگانگی افراد جامعه را با رسانه‌های داخلی تشدید می‌کند.

به امید آن که با قوت گرفتن و اعتباریابی رسانه‌های رسمی داخلی، بر رواج شایعات و واگرایی جامعه در راه حل معضلات، بر این مشکلات فائق آییم.  

نظر شما