بارها گفتیم و نوشتیم که بازیگران منتسب به خانواده تئاتر جان ویژه ای به پرده سینماها و تولیدات تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بخشیدهاند. بارها به درخشش آنها در سینما و البته جشنوارهها و حتی موفقیت آنها در کسب سیمرغهای مختلف اشاره کردهایم و تردیدی نیست که عیار بازیگری سینمای امروز مدیون درخشش تئاتریهایی است که کمکم تهیه کنندگان و کارگردانان سینما آنها را در قوارههای ستاره هم دیدند و به آنها فرصت درخشش دادند و البته از این فرصت خودشان هم به سود مادی و معنوی رسیدند.
این روزها سریال «کرگدن» به کارگردانی کیارش اسدیزاده در شبکه نمایش خانگی دست به دست میشود و به دلیل سبک خاص کارگردان و تدوینش در فلش بک و فلش فوروارد روایت قصه و تعلیقهای پر فراز و نشیبی که البته گاهی مخاطب را از قصه دور کرده است بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
اگر تماشاگر این سریال شبکه نمایش خانگی بوده باشید حتما متوجه درخشش پانتهآ پناهیها در نقش «ونوشه» بودهاید. شاید در نگاه اول او را به عنوان یکی از کاراکترهای محوری سریال ندیدیم اما به مرور بازی درخشان شربت «شهرزاد» حسن فتحی افسار قصه «کرگدن» را به دست گرفت تا یک کاراکتر چندوجهی جذاب گاه مردانه و گاه لبریز از احساس در این سریال خلق شود.
یکی از نقاط ضعف و آسیبهای تولیدات در شبکه نمایش خانگی و اکثر سریالها که میتواند موضوعی قابل بررسی در بحث بازیگری باشد، به این تحلیل برمی گردد که معمولا صاحبان اثر در شبکه نمایش خانگی برای فروش و اقبال بهتر با نگاهی قطعا اقتصادی به سراغ ستاره های سینما میروند و از آنجا که بازیگران سینما در طراحی و نمایش یک شخصیت برای 90 دقیقه متبحر هستند و کمتر می توانند جذابیت خودشان و نقش را برای یک سریال بیست تا چهل قسمتی حفظ کنند، عملا شاهد از دست رفتن بازی و اُفت جذابیت نقشها در سریالهایی می شویم که نقش های اصلی آن به ستارههای محبوب سینما سپرده شده است.
بدیهی است که حفظ راکورد و جذاب نگه داشتن شخصیت در یک سریال تلویزیونی مستلزم این است که بازیگر نقش را در تمام سریال ببیند و رها شدن نقشها در طول یک سریال از سوی یک ستاره سینمایی نشان از این دارد که اصولا سریال، بازیگر خودش را میطلبد و نمیتوان قهرمان یک سریال تلویزیونی را که برای نقشی شناسنامه دار و دارای ابعاد و مختصات خاص، نیاز به طراحی ویژه دارد به یک سینمایی ستاره سپرد چراکه طول نقش در یک سریال تلویزیونی تعریف خودش را دارد و باید آیتم های یک شخصیت را با سرفصل های یک کاراکتر در قصه ای طولانی تر دید.
اگر به تجارب سینمایی پانتهآ پناهیها «نفس»، «درخونگاه» و... و به موازات آن سریالهایی چون «بانوی عمارت»، «شهرزاد» و «کرگدن» عمیقتر دقت کنیم متوجه میشویم او حتی از یک نقش کوتاه هم کاراکتری ماندگار ساخته است. او در آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا (خروج) از یک نقش کم عرض کاراکتری موثر و ویژه خلق کرد و البته مقابل پرویز فلاحیپور در سریال «شهرزاد» پارتنری ماندگار را در نقش «شربت» آفرید.
سالها بازی در نمایشهای مختلف و ایفای نقشهای متعدد تئاتری به او یک قدرت و توان و استعداد را بخشیده است که در آثار مختلف خالق نقش های تکراری نباشد. شاید یکی از آسیبهایی که سینما و تلویزیون از آن لطمه بسیار خورده است بازیهای تکرای بازیگرانی باشد که در نقشهای مختلف خودشان را تکرار میکنند و عملا اتفاقی به اسم بازیگری رخ نمیدهد.
پانتهآ پناهیها در سریال «کرگدن» در حد و اندازههای یک ستاره بینالمللی از پس نقش ونوشه برآمده است چراکه نقش در ارتباط با شخصیتهای متفاوت داستان دارای چند بُعد است و نمایش لحظه به لحظه حسی و تکنیکی نقش در اجرا حتما کار سادهای نیست و میتوان اذعان داشت لحظه لحظه نقش ونوشه «کرگدن» یا شربت «شهرزاد» محصول دانشگاهی است که او در صحنه تئاتر از آن فارق التحصیل شده است.