به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، آرش عباسی در صفحه اینستاگرامش نوشت:
برای من بهترین سکانس پایتخت اینجاست.دیگران دوستش ندارند.تصویر مردی که از زندگی دوباره خرسند بوده اما خیلی زود فهمیده شرافت مرگ خیلی بالاتر از این زندگی ست. از کدام زندگی؟ از همین زندگی که همه چیز به سرعت باد عوض شده.خانه و خانواده ،احترام،حرمت،دوست،پدر،فرزند...
پایتخت هر چه نداشت یک اصطلاح جدید را در ذهن من ساخت؛کاسبان سانسور. مثل کاسبان تحریم،همان ها که با تحریم ها ، سرمایه هایشان یک شبه صد برابر شد تا خون بقیه ملت در شیشه شود. فهمیدم سانسور چقدر پشتوانه دارد،چه رگ های گردن که برای سانسور ورم نمی کند. با نشان دادن زیبایی ها نمی شود زشتی ها را محو کرد. تلویزیون این مملکت مملو از گل و بلبل است.همین حالا یک نفس دارد اروپا و آمریکا را نشان می دهد که دست از پا درازتر دارند می میرند و در برابر کرونا ناتوان و بدبختند اما آیا نشان دادن اینها یک نفر از کشته های ما و مبتلایان ما را کم می کند؟ دو روز است ترافیک تهران به شکل اولش برگشته. قهرمان ساختن از خودمان؛چیزی که وزیر و وکیل و رئیس جمهور یک نفس به آن مشغولند نتیجه اش غیر این ازدحام است؟ سرکشی های بهتاش از کره ماه و رفتار و کردار مردم آن کره نیامده از همین بغل دست خودمان آمده از خشم جوانانی که جز خیال راه دیگری ندارند.تا رویا می سازند حالشان خوب است اما وقتی پایشان به زمین می رسد، به فردا و پس فردا و سال های بعد فکر می کنند کاری از دست شان بر نمی آید جز فریاد.فریاد بر سر خود و تمام کسانی که رویاهایشان را نقش بر آب کردند. حالا هی وزیر ارشاد، وزیر فرهنگ ،وزیر هنر مملکت در میدان بهارستان پشت میزش بنشیند و ابراز تاسف کند که چرا پایتخت امسال آنطور که باید و شاید ما را نخنداند،چرا مثل سینمایی که ما خودمان به لجن کشیدیم و پرفروش هایش ملت را روده بر می کند نبود؟ چرا یک نگاهی به کمدی های پرفروش سال ما نمی کنید تا بفهمید مردم چه می خواهند؟چرا هالیوود الگوی ما را در سینما نمی زدند سر در خودش؟چرا؟چرا؟چرا؟
پی نوشت: حرف زشت زدن حرف رکیک زدن.دشنام دادن دردی از ما دوا نمی کند. اما اگر از کسی دوا می کند ،گردن من نازک تر از مو، خوشحال می شوم به فروکش کردن خشم دیگران کمک کنم. چه چیزی بهتر از خوب شدن حال مردم وقتی نمی شود آنجایی که باید فریاد زد کامنت ها را نمی بندم. انتقام بگیرید.نوش جان تان.