نه مجلس را میتوان عصاره ملت نامید و نه رئیس آن را شایستهترین در بین نمایندهها، اما گویی بعضی صندلیها با وجود آنکه نشستن بر آن مبارزه سختی را میطلبد بسیار جذاب است. اینگونه است که رقابتی برای کسانی که نه ژنرال هستند و نه میشود نام سرباز را برایشان گذاشت آغاز شده است. کسانیکه افسرانی هستند تقریبا هم قد که روی پنجههای پای خود میایستند تا قد ِ خود را بلندتر از بقیه نشان دهند که شاید از این رهگذر به جاهای بهتر برسند.
مجلس یازدهم که با وجود قهر ِ نسبی مردم و ردصلاحیت در هر دو طیف چهرهای تقریبا جدید به خود گرفته است حالا رئیس جدیدش را هم انتظار میکشد. اینک طیفهای مختلف مجلس از منتهی الیه چپ ِ تأیید صلاحیت شده تا راست ِ رادیکال و از نواصولگرایان ِ گذر کرده از سنتیهای راست تا احمدینژادیهای سابق هر کدام نیم نگاهی به بالای مجلس دارند!
تراژدی اما آن است که در ایرانی که مردمانش همواره در مجالس و مهمانیها بالای مجلس را به هم تعارف میکنند سیاسیونش برای رسیدن به بالای مجلس شورای اسلامی پای یکدیگر را میکشند و این است تفاوت جامعه ایرانی با سیاسیونش!
در این ماراتن حداقل 5 طیف رقابت دارند:
«محمدباقر قالیباف» شهردار دوازده ساله تهران که با هدف ِ تحول وارد این کارزار شده و معتقد است که مجلس به جای نظارت ِ صرف باید در اجرا هم ورود پیدا کند. سردار گویی مهمترین کرسی سبز بهارستان را با نیت ِصندلی همیشه دور از دسترس ِ پاستور به نشانه رفته است. او نواصولگرایی را عَلم کرده تا انتقام همه این سالها را از اصولگرایان سنتی که هیچگاه در انتخاباتها به او اعتماد نکردند، بگیرد.
دوم طیف رادیکالهای راست هستند، همانانی که رقبا آنها را پایداریچی مینامند و نشان تندروی را بر پیشانیشان چسباندهاند. این طیف به رهبری «علیرضا زاکانی» به میدان آمده و میخواهد اقلیتی تأثیرگذار در مناسبات آینده سیاسی بسازد. مرد ِ مناظرات ِ اصولگرا بعید نیست برای حفظ خود، به جایش «مرتضی آقاتهرانی» را کاندیدای ریاست کند و خود در پس ِ پرده برای آینده ای نه چندان دور برنامه ریزی کند.
سوم طیف اصولگرایان سنتی هستند که «مصطفی میرسلیم» خویش را از آن جناح میداند اما به نظر میرسد همه طیفها روی یک اصل توافق دارند و آن هم گذر از این نسل است، نسلی که حرفی برای گفتن نداشته و ندارد جز حرفهای تکراری همه این دههها.
طیف چهارم اصلاح طلبانند که با شانس نزدیک به صفر تنها برای بازگرداندن اندک آبرویی که لیست امید از آن بُرده و البته با هدف ِ بودن در شاکله نظام به میدان آمده و «مسعود پزشکیان» رهبری شان میکند.
و در آخر نباید از احمدینژادیهای سابق گذشت که دور ِ «نیکزاد و حاج بابایی» حلقه زدند و حتی اگر دیگر با رئیس جمهور سابق همسو نباشند اما نام ِ او را با خود یدک میکشند.
حالا باید منتظر ماند و به مجلس ِ در ظاهر متحول شده نگریست، مجلسی که «ششمین» رئیس تاریخ خود را پس از آیتالله هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علیاکبر ناطق نوری، غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی انتظار میکشد. اینک باید دید آیا مجلسی که حدود هشتاد درصد نمایندگانش تغییر یافته و رئیس خود را نیز جدید میبیند بویی از تغییر اساسی به مشام میرساند و یا درب ِ مخروبه مجلس بر همان پاشنه لق ِ قدیمی خواهد چرخید؟!