پروین صدقیان، مدیر انتشارات گلآذین، میگوید زمانی که ما کودک بودیم و بزرگترها برایمان کتاب میخواندند، ما هرکدام تصور خودمان را از شخصیتهایی مثل رستم و یا سهراب داشتیم. یکی رستم را غول میدید یکی او را یک پهلوان میدید و... اما اکنون تصویرسازی بیش از حد در کتابهای کودکان و حتی کتابهای درسی موجب شده تا تمام بچهها از شخصیتها یک تصویر ثابت داشته باشند و خلاقیت و تخیل برای هر کدام از کودکان به صورت شخصی شکل نگیرد و کمرنگ شود.
پروین صدقیان در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، درباره کتابهای صوتی گفت: «موضوع کتاب گویا، مثنوی هفتاد من کاغذ است! همهچیز گویا به صنعت دیجیتال بستگی دارد و کتاب خواندن هم با این وضعیت کاغذگران و هزینه ها، گران شده است. خیلیها جایی برای نگهداری کتابهاشان ندارند و بعضی وقتی برای مطالعه ندارند و به همین دلیل شنیدن کتاب صوتی برای بسیاری میتواند بهتر و راحتتر باشد بهخصوص با صدایی دلنشین که بتوان از شنیدنش لذت برد. هرچند برای من کتاب صوتی کتاب نیست و چیزی شبیه به رادیو است که قصهای یا نمایشنامهای را مجری میخواند و گوش میدهیم.»
او با تشکیک بر سر انتشار کتابهای دیجیتال و صوتی گفت: «تا به حال در نشر گلآذین این کار را انجام ندادهایم؛ با وجود چند پیشنهاد حاضر به انجام این کار نشدهام. راستش تاکنون جلوی این اتفاق ایستادهام چون اولا نمیدانم سرنوشت کتاب پس از بدل شدن به نسخه دیجیتالی و یا صوتی چه خواهد شد. کتابی که برای چاپ هزینه و تلاش زیادی شده است پس از این اتفاق دیگر در اختیار ما نیست و انتشارات صاحب کتاب نیست. به همین دلیل تا به حال این کار را در انتشارات انجام ندادهایم.»
او گفت: «از طرفی یکیدو عنوان از کتابهای نشر را به صورت نسخه پیدیاف یا دیجیتال برای فروش به سایتها سپردیم و اتفاقی که افتاد این بود: دیگر نسخه چاپی کتاب فروش نرفت و روی دستمان ماند. در کنار این موضوع سایتهایی هم هستند که سرخود و بدون اجازه کتابهای شما را به صورت صوتی و یا دیجیتال در فضای مجازی منتشر میکنند و یا حتی میفروشند و که در حال حاضر روی صحبت من با آنها نیست.»
مدیر انتشارات گلآذین در ادامه گفت: «عدهای معتقدند دنیا از کتاب چاپی گذر کرده اما اینطور نیست و از ابتدای تاریخ همهچیز مکتوب بوده و تا الان که حتی دنیای مجازی به وجود آمده و همهچیز در آن یافت میشود، چیزی که ماندگار است کاغذ است و میتوان به آن استناد کرد.»
صدقیان درمورد کتابهای صوتی و تاثیر آن بر سواد نوشتاری مخاطب هم گفت: «کتابهای صوتی سواد نوشتاری مخاطب را کم میکند و میتوان همین موضوع را در فضای مجازی هم به خوبی مشاهده کرد. بگذارید مثال دیگری بزنم: من با تصویرسازی کتابها هم مخالفم؛ زمانی که ما کودک بودیم و بزرگترها برایمان کتاب میخواندند، ما هرکدام تصور خودمان را از شخصیتهایی مثل رستم و یا سهراب داشتیم. یکی رستم را غول میدید یکی او را یک پهلوان میدید و... اما اکنون تصویرسازی بیش از حد در کتابهای کودکان و حتی کتابهای درسی موجب شده تا تمام بچهها از شخصیتها یک تصویر ثابت داشته باشند و خلاقیت و تخیل برای هر کدام از کودکان به صورت شخصی شکل نگیرد و کمرنگ شود. لحن گفتاری خواننده کتاب صوتی هم میتواند در شکلگیری تصور شنونده تاثیر زیادی بگذارد و مانع از تصور شخصی مخاطب بشود.»
او در مورد برپایی نمایشگاه هم گفت: «نظرمان این است نمیتوان نمایشگاه را به صورت آنلاین برگزار کرد و امکان برپایی این رویداد به همان روال هرساله هم وجود ندارد و نمیتوان سلامت مردم را به خطر انداخت اما این فرصت خوبی است که تهدید را بدل به فرصت کنیم و از مسئولینی که مدام از کمبود کتابخانه مینالند بخواهیم هزینه برپایی نمایشگاه را صرف کتابخانهها کنند و با خرید کتابهای ناشران و سپردن آنها به کتابخانههای چهارگوشه ایران کمک زیادی به کتابخانهها و ناشران و مردم و مخاطبان بکنند. نیازی به آنلاین کردن نمایشگاه نیست و میتوان کتابخانهها را آنلاین کرد و به دسترسی بهتر و آسان مردم به کتاب کمک کرد و کتابخوانی را گسترش داد بیشتر کتابخوان های امروزی با عضویت در کتابخانه های کانون در سالهای خیلی دور کتابخوان، نویسنده، شاعر، تصویرگر و... شدند. میتوان این تجربه زیبا را تکرار کرد.»