به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، این مجموعه شامل سه بخش دوران نوجوانی ، دوران جنگ و عاشقانههای مهران مدیری است که در این سالها سروده است
به گفته او بخش جنگ که به موضوع دفاع مقدس میپردازد در زمان حضور وی در جبهه در پشت خاکریزها سروده شده است.
بخش عاشقانهها مجموعه شعرهای چند سال اخیر زندگی اوست که در قالب شعر نو و با مضمون بسیار تلخ سروده شده است.
مدیری در یک برنامه تلویزونی گفت علاقه او نسبت به شعر باعث شده تمام دیوان خیام ،حافظ و بخش اعظمی از مولوی را حفظ کند. او میگوید تحت تاثیر لورکا شاعر و نویسنده اسپانیایی و شاملو به سرودن شعر علاقهمند شده است.
اما متن یکی از اشعار مهران مدیری که درسایتهای مختلف انعکاس داشته به شرح زیر است:
امسال بهار ، یک شب بیخبر
از پنجره اتاقم آمد کنارم نشست
گفت پسرک...
من امسال
جشن میخک ، ناز ارغوان ، عطر نیلوفر ندارم
روی من حساب نکن
چشمهایم خیس شد...
بهار گفت:
گریه نکن
گریه مرا میپوساند...
مثل یک پسر خوب بگیر بخواب ،
یک امشب را کنارت میخوابم که نترسی...
و من خوابیدم...
در رویایم دیدم
که خدا برایمان دعا میخواند.
در جائی دور ، ساحلی دیدم که جزیزهای داشت
از فوران ابرها
و آدمهایی که مویهکنان
گسیوکَنان
جای خالی پرستوها را زار میزنند.
یه صبح آفتابی ، در رویایم بود
با نان تازه ، با صدف، با سنگریزههای سفید
و مردانی که شب تولدشان را
گریه میکردند.
بهار بیدارم کرد
گفت: گریه نکن
گریه مرا میپوساند
خوابهای خوب هم هست
و من دوباره خوابیدم...
و زنانی در رویایم
که اشکها شان ، چونان ستاره ، زمین را میشکافت
و شاپرکان هفت رنگی که هرگز ازپیلههاشان به جهان نیامدند...
بیدار شدم
تنها، با باران اشک
و بهار ،
پوسیده از گریههای ،
بزرگوارانه
بر من میخندید هنوز...