مصطفی محمودی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، درمورد عملکرد تلویزیون در حوزه نقد سینمایی و نگاه به نقد در شبکههای سیما گفت: «به نظرم تلویزیون غیر از مواردی معدود علاقهای به طرح مسائل سینمایی و بحث راجع به فیلمهای سینمایی در حوزه نقد ندارد. همانطور که متاسفانه در جامعه ما نیز میان تماشاگران به طور عام و حتی سینماگران، آنچنان که باید نقد مورد توجه قرار نگرفته و همواره مورد بیمهری بوده است.»
او درباره نقش تلویزیون در دیده و چهره شدن افراد و همچنین انتقادها نسبت به این مدیوم و سیاستهایش در دعوت از برخی چهرههای خاص گفت: «این بخشی از کارکرد رسانههایی چون تلویزیون است که منتقدی بدل به چهره میشود. افرادی هم هستند که چندین بار در سال در برنامههای تلویزیونی شرکت میکنند اما ماندگاری نداشته و فراموش شدهاند. درباره ناعادلانه بودن انتخاب مهمانها در برنامهها و یا دعوت از افراد خاص باید بگویم که این موضوع را قبول ندارم چون صدا و سیما به درستی و یا به اشتباه سیاستهای خودش را دارد و در دعوت از افراد مجاز است طبق دلخواه خود عمل کند؛ چه ما بپسندیم و چه نپسندیم.»
مصطفی محمودی با رد تاثیرگذاری نقد در چرخه تولید و فروش سینمای ایران گفت: «فکر نمیکنم نقد تاثیری در دیده شدن و یا پس زدن یک فیلم توسط مخاطبان شود و معتقدم تنها کاربردی که نقد امروز برای ما دارد، کمک به ایجاد فرهنگ گفتوگو است. همانطور که بارها در تلویزیون راجع به آثار سینمایی حرف زده شده و هیچ تاثیری در سرنوشت فیلم نداشته است. از آنجایی که نقد آثار سینمایی موجب ناراحتی عوامل و یا قهر و رفتارهایی از این دست میشود، نقد جدی و حرفهای میتواند فضای گفتمان را شکل بدهد و احترامی متقابل میان منتقد و فیلمساز به وجود بیاورد.»
محمودی با گلایه از جایگاه منتقد در محافل سینمایی و نادیده گرفته شدن کار آنها هم گفت: «این طور به نظر میرسد که منتقد مانند یتیمی است که هر کسی در هر جایگاه و مقام آنچنان که دوست داشته با او برخورد کرده است. به همین دلیل نقد در جامعه به جایگاهی که شایسته آن بوده دست نیافته است. کافیست قدرت و تاثیر نقد را در هفتهشت کشور صاحب سینما در حوزه تولید و در حوزه اکران ببینید. متوجه خواهید شد منتقدان چطور میتوانند روی کاهش و یا افزایش فروش فیلم و میزان دیده شدن آن تاثیر بگذارند. حالا این نقش پررنگ منتقدان در سینمای جهان را مقایسه کنید با منتقدان ایرانی و نسبت تاثیر آنها روی سینمای ایران...»
این منتقد با اشاره به نقش منتقدان در پدید آمدن چنین وضعیتی گفت: «بخشی از این عارضه متوجه خود منتقدان است. وقتی به تاریخ سینما نگاه میکنیم، منتقدان تاثیرگذاری را میبینیم که در 40 و 50 خورشیدی با نقدهای خودشان جریانساز بودهاند. در حالی که در دهههای بعدی این اتفاق کمتر رخ داده و اکنون دیگر چیزی به عنوان منتقد تاثیرگذار و نقد جریانساز نمیبینیم. از طرفی منتقد بودن برخی از افراد هم جای بحث دارد چرا که بر اساس قوانین برای عضویت در شورای مرکزی انجمن منتقدان خانه سینما باید چند نقد در سال نوشت. هستند کسانی که با چند نقد در رسانهها _ نقدهایی که میتواند براساس آشنایی و دوستی چاپ شده باشند _ نام منتقد را یدک میکشند.»
او در ادامه درمورد نقدهای سینمایی که در رسانهها منتشر میشود، گفت: «با احترام به تمام منتقدان باید بگویم: ما در سینمای ایران نقد تخصصی نداریم و نقدهای ژورنالیستی به عنوان نقد منتشر میشوند. در نقد ژورنالیستی منتقد راجع به همهچیز از کارگردانی تا فیلمنامه و تصویربرداری و تدوین مینویسد، در حالی که نقد راجع به همهچیز نیست و موضوعی تخصصی است.»