محمدعلی نجفی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا درمورد کیفیت پایین سریالهای تلویزیونی و افت استقبال از ساختههای تلویزیون گفت: «دلیل اصلی افت کارهای تلویزیونی این است که فرهنگ و هنر برای مدیران مسئله نیست. در واقع برای مدیران سازمان نه تنها قصه مهم نیست که سریالها به لحاظ زیباییشناسی و کیفیت فنی هم اهمیتی ندارند.»
نجفی کیفیت پائین سریالها را در چنین شرایطی طبیعی دانست و در ادامه به سیاستزدگی تلویزیون و برنامههای تلویزیونی هم اشاره کرد: «در چنین شرایطی و نگاه حاکم بر تلویزیون طبیعی است که کیفیت کارهای تلویزیون اینچنین پائین باشد. سریالسازی در تلویزیون مانند ساختمانسازیای است که به اسم "بساز بفروش" معروف شده است. به نظرم تنها چیزی که برای مدیران تلویزیون و کسانی که در این سازمان مشغول به کار هستند و برنامهسازی و سریالسازی میکنند، اهمیت دارد شغلشان است. تفاوتی هم ندارد، یکی شغلش مدیریت است، یکی شغلش کارگردانی است، دیگری شغلش تهیه و آندیگری بازیگر و یا طراح و یا نورپرداز و... برای هیچکدام از این افراد نتیجه و خروجی کار اهمیتی ندارد چون تنها به شغلشان فکر میکنند.»
او معتقد است: «وجه سیاسی برنامهها برای تلویزیون اهمیت دارد و آنها فقط مراقب هستند که اتفاقی نیافتد و یا کسی کاری نکند والا بخش فرهنگ و هنر تعطیل است.»
این فیلمساز باتجربه در ادامه به بیاهمیت شدن اعتبار فیلمساز و تجاری شدن چرخه فیلم و سریالسازی اشاره کرد و گفت: «موضوع فقط مختص به تلویزیون نیست در شبکه نمایش خانگی هم اوضاع بر همین منوال است و سریالسازی حالتی تجاری پیدا کرده؛ مگر سریال «شهرزاد» سریال خوبی نبود؟ بلافاصله پس از آنکه سازندگان احساس کردند میتوانند میتوان سود خوبی از ادامه این سریال به دست آورد، فصلهای بعدی این سریال را ساختند. در سینما هم همینطور است: آثار سینمایی به فیلمفارسی نزدیک شدهاند...»
محمدعلی نجفی درمورد فیلمسازی در دهههای گذشته گفت: «زمانی با یک دوربین 16 میلیمتری و در آن دوران که جنگ وجود داشت کارهای درخشان ساخته میشد چون دغدغه فرهنگ بود نتیجهاش هم سریالها و فیلمهاییست که مردم هنوز هم از تماشایشان لذت میبرند و با گذشت دو یا سه دهه همچنان سر ذوق میآوردشان...»
کارگردان سریالهایی چون «گزارش قتل» و «سربداران» در آخر به خانهنشینی خود در روزهای کرونازده و فعالیتهایش اشاره کرد و صحبتهایش را به پایان برد: «این روزها فرصت خوبی برایم فراهم کرده تا فیلم ببینم، موسیقی بشنوم و دوباره سراغ رمانها و شعرهای قرن نوزدهمی بروم و چارلز دیکنز بخوانم، الیوت بخوانم و آثار داستایوفسکی را دوباره تمام کنم. در آخر امیدوارم که یک شخصی بیاید که احساس کند فرهنگ مهم است.»