تورگنیف رماننویس، شاعر و نمایشنامهنویس روس، برای نخستین بار کشورهای غربی را با ادبیات روسی آشنا کرد. آثار او تصویری واقعگرایانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانهای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه، که در تقلای سوقدادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه میدهد و از این منظر آثار وی به ویژه رمان «آشیانه اشراف» ستودنی و خواندنی است.
تورگنیف سالهای زیادی را در اروپای غربی و به ویژه در کشور آلمان زندگی کرد و از گذر سالیان زندگی در این منطقه هم به عنوان یک لیبرال و آزادیخواه شاهد حکومت تزاری ارتجاعی رومانفها در وطنش بود و از سوی دیگر در محافل هنری و علمی روسیه نیز روح انقلابیگری رادیکال را در جریان میدید. او در چنین وضعیتی تصمیم گرفت بخشی از آنچه حکومت ارتجاعی تزاری در روسیه بر سر هموطنانش به ویژه طبقه دهقان و کشاورز آورده بود را در قالب داستان روایت کند.
رمان «آشیانه اشراف» اثری است که در آن نویسنده به توصیف زندگی و سپران روزگار طبقهای از جامعه قرن نوزدهم روسیه پرداخته است که هم رو به زوال و نابودی است و هم امیدوار به آیندهای روشنتر. آدمهای مورد توجه تورگنیف در «آشیانه اشراف»، آنطور که از اسم این اثر بر میآید فقط اشراف نیستند، بلکه افرادی از طبقات پایین جامعه و حال و روز درونیشان نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفتهاند.
کتاب دیگر در این مجموعه یعنی «پدران و پسران» نیز اثری داستانی اما ایدئولوژیک از نویسنده به شمار میرود که سعی دارد تفاوت میان دو نسل زیستی در روسیه قرن نوزدهم را به نمایش بکشد. تورگنیف در این اثر راوی زندگی پدران و پسران روس است که از لحاظ زمانی و ایدئولوژیکی مربوط به دو دوران متفاوتی هستند. پدران نماد افراد محافظهکار و سنتگرایی هستند که در وجودشان اصلاحات یا به کندی پیش میرود یا اصلاً به وجود نمیآید و در مقابل پسران که کانون توجه نویسنده هستند افرادی بسیار رادیکال را شکل میدهند. قهرمان این داستان به نام بازارف جوانی است پیرو مادهگرایی مفرط و در جدال با مکتب مخالف خود که نمادش پدر اوست. داستان با مناظرههایی که بازارف با افراد مخالف نگاهش انجام میدهد به اوج خود میرسد؛ به ویژه در زمانی که بازارف با متانت و خونسردی کامل گاه عصبانیت آنها را هم برمیانگیزد.