یک منتقد سینما و تلویزیون:

شبکه نمایش خانگی رهگذری برای اخلال در نظام اقتصادی سینمای کشور / آب بستن به سریال‌ها و کم‌فروشی از توهین‌آمیزترین حقه‌ها در سریال‌های شبکه نمایش خانگی

|
۱۳۹۹/۰۸/۰۷
|
۲۳:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۰۳۴۷۲۸
شبکه نمایش خانگی رهگذری برای اخلال در نظام اقتصادی سینمای کشور / آب بستن به سریال‌ها و کم‌فروشی از توهین‌آمیزترین حقه‌ها در سریال‌های شبکه نمایش خانگی
شهاب شهرزاد شبکه نمایش خانگی را رهگذری برای اخلال در نظام اقتصادی سینمای کشور دانست که تولید سریال در آن به بنگاهی برای پولشویی تبدیل شده است.

شهاب شهرزاد منتقد سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: شوربختانه، کار فساد و انحصار در پشت صحنه سینمای ایران به روند بیمارگون "سود در تولید" دامن زده است. اگر صورت مالی شفافی از فروش سریال‌های شبکه نمایش خانگی ارائه شود، روشن خواهد شد که اغلب این مجموعه‌ها، حیات اقتصادی طبیعی ندارند. به گزاره‌ی دیگر، سازندگان این سریال‌ها از ابتدا و در تولید سود می‌برند و حتی اغلب چشمی به فروش و پخش ندارند. 

شهرزاد تصریح کرد: پول‌ها و سرمایه‌های آلوده و نامشروع به سینما و شبکه نمایش خانگی آورده شده‌ و امروز، خیلی از هنرمندان، آبستن این درآمد نامشروع‌اند. به دلیل تزریق پول‌های مشکوک و بادآورده به سینما، دستمزد بازیگران اصلی، حباب فربهی ساخته که عملا امکان بهره‌گیری از این بازیگران و ستاره‌ها را به تهیه‌کنندگان مستقل نمی‌دهد. داستان سریال معروف «بریکینگ بد» به نحوی دیگر در پشت صحنه این مجموعه‌سازی‌ها تکرار شده است. اگر بنا بر مواجهه با اخلالگران اقتصادی‌ست، برای نجات این سینما هم باید با سلاطین پولشویی و مافیای سینما و شبکه نمایش خانگی مواجه شد. دولت به دلیل بی‌تدبیری و دستِ خالی، میدان را برای مافیا باز گذاشته. اما امروز عملکرد فرنشینان فرهنگی سبب شده تا  سازمان سینمایی و جریان مافیا به سادگی از هم قابل تفکیک نباشند. یعنی اراده‌ی مافیا در تشکیلات مختلف سینمایی ما نفوذ پیدا کرده و منابع ملی و موقعیت‌های حمایتی، نصیب کاسبکاران و بازیگران اصلی این بازار مکاره‌اند‌. در این بازار، در این رقابت بیمارگون بر سر تصاحب منابع ملی و امتیازهای مختلف تولید و اکران، مجالی برای عرضه‌ی آثار متفکر وجود ندارد. 

او افزود: نوع ممیزی در سینما سبب شده تا اغلب سریال‌های شبکه نمایش خانگی به سمت نازل‌ترین عاشقانه‌ها و کپی‌کاری از تفاله‌های دست چندم ترکیه‌ای بروند؛ یعنی به جای رونقِ انواع رویکردها به موضوعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، دغدغه‌ی اصلی در این سریال‌ها عشق‌های سطحی و خیانتکارانه‌ای‌ست که از مثلثی و مربعی گذشته و به نمایش فروپاشی اخلاقی رسیده است. جامعه‌ی ایرانی چه نیازی به تماشای این حجم وسیع از بی‌بندوباری و خیانت دارد؟! 

این منتقد در ادامه اظهار داشت: آب بستن به سریال‌ها و کم‌فروشی یکی دیگر از حقه‌های توهین‌آمیزی‌ست که مخاطب این سریال‌ها با آن روبه‌رو می‌شود. آن‌چه دیدید، آن‌چه خواهید دید، و یکی دو تا کلیپ سطحی، عمده‌ی زمان هر قسمت از این سریال‌ها را به خود اختصاص داده و گاهی زمان مفید هر قسمت، نصف استاندارد و یا از این هم کم‌تر است. این، چیزی جز فریب و کم‌فروشی نیست. 

شهرزاد با اشاره به ضعف در نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی گفت: در نگاه کلی به سریال‌های شبکه نمایش خانگی، به نظر می‌رسد نظارت شایسته‌ای بر روند تولید و پخش آن وجود ندارد. کسی مراقب حقوق مخاطب نیست. گاهی سازندگان برخی از این فیلمفرسایی‌ها با برخی از مسئولان، شراکت‌هایی دارند! زد و بندهای پشت صحنه سینما و شبکه نمایش خانگی، باعث شده روز به روز هنرمندان مستقل با سدها و دشواری‌های تازه برای فعالیت در سینما روبه‌رو باشند.

او در پایان اظهار داشت: علاوه بر این‌ها، در روند ساخت سریال‌های شبکه خانگی یک اتفاق خطرناک رخ داده و آن، کم‌رنگ شدن و بی‌خاصیت شدن حضور کارگردان و حتی تهیه‌کننده‌هاست. کار از دست تهیه‌کننده و کارگردان اصیل و کاربلد خارج شده و ستاره‌ها و دلالان و پول‌آوران مشکوک، سکان امور را به دست گرفته‌اند. پولشویان، پول نامشروع و حرام را به سینما و شبکه نمایش خانگی آورده‌اند. به ستاره‌ها چندبرابر دستمزد واقعی، پول پرداخت می‌کنند و با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرند... بعد هم هرچه از فروش نصیبشان شد، حکم پول تمیز و عاید از فعالیت فرهنگی را پیدا می‌کند! کشتگان اصلی این میدان، سینماگران و تهیه‌کنندگان مستقلی‌اند که عملا منکوب می‌شوند و از گردونه کنار می‌روند. اتفاقی که در موسیقی پاپ هم افتاده. همه‌ی سالن‌های اصلی کنسرت در اجاره‌ی مافیاست و هنرمند مستقل، عملا امکان نمایش اثرش را ندارد، وزارت ارشاد با سیاست‌های انفعالی راه را برای پولشویی در سینما، تئاتر و موسیقی باز کرده. در سینما که وضعیت کاملا روشن است؛ می‌توان فهرستی از فیلم‌ها و سریال‌هایی که با "پول کثیف" ساخته شده‌اند ارائه کرد. واقعا با این آثار قرار است فرهنگ عمومی را اعتلا بدهیم؟! در تئاتر هم بی‌اعتنایی فرنشینان به آن‌چه خودشان "تئاتر لاکچری" نامیدند، عرصه‌ای برای کاسبی با پول‌های ناپاک ایجاد کرد. در موسیقی، حتی پول‌های عاید از وبگاه‌های شرط‌بندی و قمار، سر از استودیوهای تولید موسیقی درآورده‌اند و نهاد صادرکننده‌ی مجوز هم به دغدغه‌های غیرفرهنگی مشغول است. این روند، مخاطبان فرهیخته را روز به روز بیش‌تر از تماشای فیلم ها، سریال‌ها و کنسرت‌ها روی‌گردان کرده و عملا فراری داده و عرصه‌ را بیش از همیشه برای "تفنن" و نه "تفکر" هموار کرده است. در ممیزی آثار هم عمدتا به موضوعات فرهنگی توجه نکردیم و اجازه داده شده تا بیش‌ترین آسیب‌ها به فرهنگ خانوادگی، سلامت عاطفی جامعه، سلامت زبانی مخاطبان و پول و وقت آن‌ها وارد شود. در جایی که کاسبکاری اولویت پیدا می‌کند، تفکر و تعهد فرهنگی به حاشیه‌ی ناامن رانده می‌شود. تصویری دلخراش که امروز، شاهدِ آنیم.

نظر شما