خبر مفقود شدن یک یا چند آلبوم عکس بسیار ارزشمند دوره قاجار متعلق به آلبومخانه کاخ گلستان، بار دیگر وضع این کاخ و نحوه مدیریت آن را در کانون توجه قرار داده است. سالها پیش یکی از رئیسان سازمان میراث فرهنگی گفته بود: اگر بگوییم ارزش مادی و معنوی ذخایر موجود در کاخ گلستان، همسنگ آثار موزه جواهرات ملی به عنوان یکی از پشتوانههای اسکناس کشور است، سخن به گزاف نگفتهایم. سخن او کاملا درست است، زیرا:
- کاخ گلستان با پیشینه تاریخی بیش و کم 450 سال (از زمان شاه عباس صفوی که در این محدوده چهارباغی را بنا کرد) دربردارنده آثار معماری ارزشمند و بازتابنده تحول و تطور معماری ایران در سده نوزدهم میلادی است؛
- کاخ گلستان به عنوان مقر فرمانروایی شاهان قاجار و بعدتر به عنوان یکی از کاخهای مورد استفاده دودمان پهلوی، شاهد رویدادهای تاریخی پردامنه و سخت تأثیرگذار بوده و در صدر مهمترین مکان-رویدادهای تاریخ معاصر ایران نشسته است؛
- کاخ گلستان میزبان آثار نفیس هنری از فرش و مبلمان و لوستر گرفته تا تابلوهای نقاشی و اشیاء تزئینی و دیگر آثار کممانند است که برخی از آنها از سوی چهرههای برجسته تاریخ جهان مانند ناپلئون بناپارت، ملکه ویکتوریا، نیکلای اول و امثال آنها به دربار قاجار هدیه شدهاند.
- کاخ گلستان محل نگهداری شمار زیادی اسناد تاریخی شامل کتابهای نفیس، مرقعات، عکسهای تاریخی و فرامین و مکاتبات است که برخیشان در شمار ارزشمندترین اسناد تاریخی ایران و میراث مکتوب جهان قرار میگیرند.
با وجود این، نه تنها توده مردم، بلکه حتی نخبگان، از وجود و اهمیت این آثار آگاهی چندانی ندارند و این عدم آگاهی به نوبه خود، بستر مناسبی را برای تداوم وضعیت ناخوشایند کاخ گلستان و پنهانکاری در خصوص رویدادهای ناگواری مانند شکستن گلدانهای نفیس و مفقود شدن یک یا چند آلبوم قاجاری فراهم آورده است. کاخ گلستان افزون بر آنکه یکی از نوادر میراث ملی ایرانیان محسوب میشود، در فهرست میراث فرهنگی جهان نیز به ثبت رسیده و نگاهداری و معرفی آن مسؤولیتی فراملی است. شاید تا کنون گمان میرفت که مدیریت این مجموعه (در گذشته و حال) نتوانسته است از سطح حفاظت فیزیکی و مرمت بناهای موجود فراتر رود و به حیطه پژوهش و معرفی وارد شود. اما اکنون، مفقود شدن اثری بسیار ارزشمند و اذعان مدیر کاخ به اینکه پس از چند ماه انبارگردانی، موفق به یافتن آن نشدهاند، نشان میدهد که این مجموعه حتی در حوزه حفاظت نیز دچار مشکلات جدی است.
با وجود این و به رغم آنکه مدیر هر موزه مسئول نهایی عملکرد مجموعه کارکنان موزه است، نباید مشکل را به شخص او تقلیل داد؛ زیرا مشکلات دیگری نیز در میان هستند: کاخ گلستان در سالهای اخیر از ثبات مدیریتی برخوردار نبوده و انتخاب مدیر کاخ، بدین سبب که افراد زیادی در آن دخیل هستند و ظاهرا معیارهای متفاوتی در انتخاب مدیران دارند، به چالشی بزرگ تبدیل شده است. در نتیجه، شانس بیشتر از آن فردی است که بتواند هر سه مقام را راضی نگه دارد، نه اینکه لزوما برنامه یا کارنامه بهتری را ارایه دهد.
از سوی دیگر، شماری از مدیران میانی و کارکنان کاخ گلستان ظاهرا به سبب پیشینه خدمتی خود در جایگاهی خاص، به اصطلاح جا سفت کردهاند و در برابر دستورهای مدیر کاخ مقاومت میکنند. در خصوص گم شدن یکی از آلبومهای قاجاری، چنین گفته میشود که یکی از امیناموالان کاخ که مسئولیت مستقیم در قبال آلبوم مفقود شده دارد، مقاومتهایی در برابر دیجیتالی کردن اسناد داشته و اجرای دستورهای مدیران مجموعه را به مدت طولانی مسکوت گذاشته است. اگر چنین باشد، آیا نباید چنین فردی را مورد تنبیهات اداری سخت قرار دارد و از جایگاه خود برکنار کرد؟
در مجموع، شواهد موجود نشان میدهند که ملغمهای از بیثباتی و ناکارآمدی مدیریتی در سطوح گوناگون، شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت؛ غفلت از جایگاه پراهمیت و حساس کاخ گلستان در حوزه میراث فرهنگی ایران و جهان؛ و نیز خودسری، کاهلی و لجبازی برخی از کارکنان کاخ گلستان (و تأکید میشود برخی، نه همه) مشکلات وسیعی را برای این مجموعه پدید آورده است که برخی نشانههای آن را میتوان در نمونههای زیر بازجست:
- بخش بزرگی از کاخ گلستان هنوز قابل بازدید نیست؛ صدها اثر در نمایش نیستند؛ امکان دسترسی دیجیتال به اکثر آثار فراهم نیست و بدتر از همه، روشن نیست که این آثار مستندنگاری شدهاند یا نه؟
- ساختمانی در حریم درجه یک کاخ گلستان تخریب و ساختمانی با ارتفاع غیرمجاز به جای آن ساخته میشود. وقتی صدای اعتراض رسانهها و کنشگران میراث فرهنگی بالا میرود و کار به دادگاه میکشد، تازه معلوم میشود که بخشی از ملک متعلق به کاخ گلستان بوده و ظاهرا مدیران مربوطه نمیدانستهاند!
- کارشناسان کاخ گلستان، اثری بدشکل و عاری از هنر را که احتمال جعلی بودن آن بسیار قوی است، تحت عنوان «تاج آقا محمدخان قاجار» برای نمایش در نمایشگاه «شاهکارهایی از هنر ایرانی قرن نوزدهم» به فرانسه میبرند و هنگامی که با انتقاد گسترده کارشناسان روبرو میشوند، در بازگشت از فرانسه، آن را در بهترین جای موزه مخصوص به نمایش میگذارند و حتی از افزودن کلمه «منسوب» به شناسنامه آن خودداری میکنند. در مقابل، همینان درخواست چندین ساله علاقمندان و پژوهشگران تاریخ قاجار را برای نمایش دایمی یا موقت لباس تیرخورده و خونآلود ناصرالدینشاه بیپاسخ میگذارند.
- سالهاست از مدیران کاخ گلستان خواسته شده است که با نصب تابلویی کوچک در تالار برلیان، برگزاری مراسم افتتاح نخستین مجلس شورای ملی ایران و نخستین پارلمان دموکراتیک قاره آسیا در این تالار و نیز سایر رویدادهای پراهمیت این مجموعه را به مخاطبان یادآوری کنند، اما سرسختانه – و البته بیدلیل - در مقابل این خواسته مقاومت میکنند.
- سالهاست از انتشار گزیده عکسهای آلبومخانه کاخ گلستان میگذرد و نسخههای آن نایاب شده است. اما با وجود درخواستهای مکرر علاقمندان و تضمین صد در صدی فروش این کتاب، که هر ناشری را برای چاپ آن قانع میکند، مدیریت کاخ گلستان از تجدید چاپ این اثر خودداری میکند.
- و حالا نیز مفقود شدن یک یا چند آلبوم بسیار نفیس و پنهانکاری وسیعی که گفته میشود از پنج شش ماه پیش آغاز شده!
بدینسان، مفقود شدن یک یا چند آلبوم بسیار نفیس، به منزله نمایان شدن نوک کوهی یخی است که از دل آب سربرآورده. ای کاش این پیشبینی اشتباه از آب دربیاید، اما شنیدن خبرهای بد از کاخ گلستان در ماههای آینده ادامه خواهد داشت و بسا که بیشتر هم بشود. آیا از مجموعهای که آثار جعلی را به نمایش میگذارد و آثار اصیل را گم میکند، میتوان انتظاری جز این داشت؟