سرانجام شش ماه پس از مفقود شدن یکی از آلبومهای ناصرالدینشاه قاجار در آلبومخانه کاخ گلستان، دیروز، 28 مردادماه 1399 خبر پیدا شدن این آلبوم رسما اعلام شد. هرچند که گویا ماجرا ختم بخیر شده ولی نمیتوان به راحتی از کنار این رخداد گذشت و ضروری است که زوایای گوناگون آن را تحلیل کرد. عجالتا تا آشکار شدن همه ابعاد مجهول و پرسش برانگیز این ماجرا و در صورت پذیرش روایت رسمی گم شدن و پیدا شدن آلبوم، میتوان مواردی را طرح کرد و درباره آن به تأمل و گفتوگو پرداخت.
1- پس از انتشار خبر گم شدن آلبوم ناصری، مدیر کاخ گلستان در رویهای عجیب و نامعمول از اعلام مشخصات اثر خودداری کرد. اکنون که اثر پیدا شده و مشخصات آن را اعلام کردهاند، عدهای میپرسند: از کجا معلوم آلبوم اعلامی همان آلبوم مفقودی باشد؟ معلوم میشود غیرشفاف عمل کردن، ممکن است نتیجه عکس دهد. از قدیم گفتهاند: النجاة فی الصدق.
2- اگر همان ابتدا مفقودی آلبوم را اعلام میکردند و قول پیگیری میدادند، اکنون که میگویند پیدا شده است، میتوانستند با افتخار بگویند: هم صادق بودیم و هم امانتدار. اما حالا و پس از پنج ماه پنهانکاری و اعتراف اجباری، دیگر چنین ادعایی پذیرفته نیست. خوب است مدیران مربوطه، واکنشهای مردم به خبر پیدا شدن آلبوم در شبکههای اجتماعی را بخوانند و ببینند با اعتبار حرفهای خود چه کردهاند و بذر بیاعتمادی را تا کجا پراکندهاند.
3- مردم به درستی میپرسند: گنجینه (مخزن) کاخ گلستان چگونه جایی است که یک اثر نفیس و شاخص به راحتی در آن گم میشود و پیدا کردنش پنج ماه طول میکشد؟ حتی اگر مطمئن باشیم سرقت آثار از این مخزن ممکن نیست، نمیتوانیم به هم ریختگی و بیسامانی آن را نادیده بگیریم. چه تضمینی وجود دارد که با تداوم وضع موجود، آثار دیگری گم نشوند یا آسیب نبینند؟
4- تا پیش از گم شدن آلبوم ناصری، بسیاری از مردم نمیدانستند آلبومخانه سلطنتی چیست، کجاست و چه آثاری در آن نگهداری میشود. مگر نه اینکه وظیفه اصلی موزهها معرفی تاریخ و میراث فرهنگی به عموم مردم است؟ چرا مردم باید به بدترین شکل ممکن از وجود چنین مواریث عظیمی باخبر شوند؟ لطفا بگویید در این سالها برای معرفی آلبومخانه سلطنتی و همسایه آن، کتابخانه بیوتات سلطنتی چه کردهاید؟
5- فرض کنیم آلبوم گمشده پیدا نمیشد و نتیجه بررسیها نشان میداد به سرقت رفته است. آیا آلبوم مزبور و دیگر آلبومهای موجود در کاخ گلستان مستندنگاری و دیجیتالی شده بودند که هم فقدان آنها از نظر دسترسی پژوهشی جبران شود و هم مشخصات دقیق اثر برای پیگیریهای پلیسی و قضایی در دست باشد؟ البته اهل فن میدانند که اسکن کردن عکسهای آلبوم با مستندنگاری و دیجیتالیسازی آن فرق دارد و دومی اعم از اولی است؟
6- ماجرای اخیر در محافل تخصصی، موضوع مهمی را محل بحث قرار داد و آن نظام امین اموالی بود که یکی از حساسترین امور در حوزه موزهداری است. متأسفانه نظام فعلی امین اموالی در وزارت میراث فرهنگی، نظامی مندرس، ناکارآمد و بسترساز خطرات بزرگ است. آیا بهتر نیست مدیران اداره کل موزهها و اموال منقول فرهنگی-تاریخی به جای اظهارات بیپایه و جنجال آفرین مانند تأسیس موزه ملی شماره 2 به مسایل بنیادین و حساس مانند نظام امین اموالی بپردازند؟
7- واکنش گسترده افکار عمومی داخل و خارج کشور به گم شدن آلبوم ناصری نشان داد حساسیتها درباره میراث فرهنگی تا چه حد افزایش پیدا کرده است. یادمان نرفته که در روزگاری نه چندان دور خط راهآهن یکی از مهمترین محوطههای باستانی کشور را میشکافت و هکتارها از بافت تاریخی یزد و اصفهان برای خیابانکشی شخم میخورد و اصلا کسی خبردار نمیشد! حالا گم شدن یک آلبوم کوچک و ناشناخته برای عموم، چنین موج بزرگی را ایجاد میکند. تصمیم با مدیران میراث فرهنگی است که این حساسیت را نوعی خطر برای موقعیت خویش بدانند یا سرمایهای اجتماعی برای میراث فرهنگی ایران قلمداد کنند که باید آن ارج نهاد و قدر شناخت.