به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، افراد بسیاری را در سالهای اخیر میتوان نام برد که با کمترین رزومه و با حضور کمرنگ در فیلمها، سریالها و به طور کل در سینما و تلویزیون بلافاصله پس از به دست آوردن رزومهای اندک به شبکههای ماهوارهای پیوسته و در نهایت با وجود اینکه اکثر هنرمندان به لحاظ حرفهای موفقیتی کسب نکردهاند، هنوز افراد بسیاری ترجیح میدهند این مسیر را برای رسیدن به شرایط مالی و رفاهی بهتر طی کنند.
قطعاً شکلگیری این معضل را باید در مشکلات داخلی جستجو کنیم و بهتر است برای جلوگیری از این اتفاق که سینما و تلویزیون را به محلی برای سوءاستفاده و معبری برای دسترسی به شرایط مالی بهتر در کشوری دیگر تبدیل کرده تمهیدی اندیشید و جلوی این اتفاق را گرفت.
برای بررسی این معضل و دلیل شکلگیری آن با چند سینماگر گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
رهبر قنبری: گریز و گسستی که در جامعه هنری به وجود آمده، ناشی از ضعفهای بسیار در مدیریت فرهنگی است
رهبر قنبری کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: موضوع مهاجرت هنرمندان که اکثراً بازیگران سینما و تلویزیون هستند به خارج از کشور و فعالیت در شبکههای ماهوارهای موضوعی کلان و بزرگ است که باید ریشههای شکلگیری این مشکل را در سیاستگذاریهای فرهنگی دنبال کرد.
قنبری تصریح کرد: هر گاه سیاستگذاریهای ما از جنبههای مختلف در راستای ایجاد حس همبستگی، مبتنی بر موضوعات روز جامعه، مسائل و مبانی فرهنگی و دینی کشورمان بود طبیعی است که این گریز به وجود نمیآید اما این گسست و گریز در این شرایط که مبانی فرهنگی سیاسی ما مبتنی بر مسائل فرهنگی، خانوادگی و دینی ما نیست یک امر طبیعی به حساب میآید که روز به روز جنبههای فاجعهبار بیشتری به خود میگیرد.
این کارگردان در ادامه اظهار داشت: یکی از مقصران اصلی این گریز مدیران فرهنگی کشور هستند که مبنای مدیریت فرهنگی خود را بر پایه قواعد فرهنگی، دینی و اجتماعی ما قرار ندادهاند. نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است مربوط به جهتدهی میشود که در رسانههای ما وجود دارد. یک مجری، بازیگر، خبرنگار و... آنقدر تحت فشار است که آزادی عملش سلب میشود و این سلب آزادی او را مجبور به فرار میکند. وقتی ابتذال جای اصل را میگیرد این وضعیت طبیعی است و وقتی مراجع فرهنگی ما اعم از دانشگاهها و آموزشگاهها به ابتذال کشیده شدهاند معلوم است که آموزشی در جهت تخصص و شناخت بیشتر وجود ندارد و هر کس به فکر نجات خود از وضعیت بدی است که امروز شاهدش هستیم.
او افزود: چند سال پیش فیلمی سینمایی در آمریکا دیدم که توسط یک کارگردان زن ایرانی ساخته شده بود و نگاهی کاملاً دروغ به ایران داشت و مسائلی از کشورمان مطرح کرده بود که کاملاً دروغ و بیاساس بود. وقتی کارگردان فیلم را دیدم به او تذکر دادم که مطالب مطرح شده در فیلمت کاملاً دروغ است اما او با کنایه به من گفت که تو حسادت کن، من توانستم و پناهندگیام را گرفتهام. ما وقتی تهیهکننده مجهولالحال را به سینما میآوریم و فیلم میسازد بدون اینکه دغدغه فرهنگی داشته باشد، معلوم است که این وضعیت به وجود میآید.
کارگردان فیلم سینمایی «روییدن در باد» در ادامه اظهار داشت: فرهنگ تابعی از مناسبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روانشناسی و... است که از گرایشات، رفتارها، احساسات، تاریخ، کردار و هویت مردم آن کشور شکل میگیرد و سینما و ادبیات تجلیگاه هنر هستند. سینما و ادبیات را باید آموخت تا نقطه تجلیگاه فرهنگ مبتذل نشود. ما وقتی آموزش نداریم و به جای سیاست فرهنگی، فرهنگ سیاسی را جایگزین میکنیم، اکثر قانونگذاریهای فرهنگی ما هم به شکلی صورت میگیرد که در خدمت اهداف سیاسی قرار دارد و این میتواند عامل مهمی برای فراری دادن هنرمند از کشور باشد.
قنبری در ادامه اظهاراتش، گفت: کسی که فقط سیاست آموخته و در جایگاهی فرهنگی قرار میگیرد سر و شکل عناصر فرهنگی را به سود منابع خود کج میکند و این گسیختگی را به وجود میآورد که در همه تجلیگاههای فرهنگی شاهدش هستیم.
این کارگردان در پایان تصریح کرد: البته نباید فراموش کرد که اکثر افراد پیوسته به شبکههای خارجی افرادی هستند که نسبت چندانی با هنر ندارند و ظرفیتشان بسیار محدود است. وقتی شرایطی که در آن در حال پرورش هستیم ظرفیت فرهنگی ما را افزایش دهد ما هیچگاه حاضر به فرار از کشور و چنگ زدن به هر ابزاری برای مطرح کردن خود نمیشویم. کسانی که با کمترین هنر و سواد با هر وعده و چشماندازی از کشور میروند و به شبکههای خارجی میپیوندند قطعاً ظرفیتشان پرورش پیدا نکرده است و این باز هم به مدیریت فرهنگی ما برمیگردد که در قیاسی ساده میتوان به راحتی به کاهش آن پی برد. یکی از ابزارهای رشد ظرفیت فرهنگی نقد است و ما تا زمانی که خودمان را مورد نقد قرار ندهیم نباید انتظار رشد در این زمینه داشته باشیم.
رضا صائمی: برخی نسبت به توانایی خود دچار توهماتی هستند که آنها را به شبکههای ماهوارهای میکشاند
رضا صائمی، منتقد سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: در گذشته بازیگرانی که ترجیح میدادند برای ادامه فعالیت حرفهایشان از ایران خارج شده و در کشورهای دیگر اعم از شبکههای ماهوارهای حضور داشته باشند افراد شناختهشدهتری بودند و این روند کمکم به شکلی ادامه پیدا کرد که امروز افراد کمتر شناخته شده این کار را انجام میدهند.
صائمی تصریح کرد: یکی از عوامل اصلی در شکلگیری این روند مشکلات داخل کشورمان بود. به نظر من باید به این معضل به جای نگاه برون متنی، نگاهی درون متنی داشته باشیم و این مشکل را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم که یک سری مشکلات داخل ساختار خودمان وجود دارد که فضا را برای فعالیت برخی هنرمندان یا علاقهمندان به هنر مسدود کرده و به آنها اجازه فعالیت یا پیشرفت نمیدهد.
او افزود: در این مورد میتوان مزدک میرزایی را مثال زد که شاید محدودیتها و چارچوبهایی که وجود دارد مانعی بزرگ بر سر راه او برای پیشرفت و ساخت برنامههای متفاوت بود و به همین دلیل ترجیح داد از ایران برود و کارش را خارج از کشور در شبکهای ماهوارهای ادامه دهد. از طرفی مشکل معیشتی را نیز نباید نادیده گرفت؛ امروز ما وضعیت اقتصادی خوبی نداریم و بیکار و بیپولی گریبان همه مردم را گرفته که قطعاً هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و همه به دنبال یک راهکار برای نجات خود از این معضل میگردند و شاید برخی ترجیح میدهند اینگونه معضل بیکاری و بیپولی خود را حل کنند چرا که قطعاً افراد شناخته شده امکان انجام هر کاری برای درآمدزایی برایشان وجود ندارد و شرایط همکاری با کشورهای دیگر برای آنها بیشتر فراهم است و به همین دلیل نباید این افراد را مورد قضاوت اخلاقی قرار داد.
این منتقد در ادامه گفت: اما در این میان برخی افراد هستند که دچار توهمات بسیاری از توانایی خود هستند و بدون هیچ تجربه و رزومه موفقی ادعا میکنند که در کشور جایی برای آنها وجود ندارد و کسی قدر آنها را نمیداند؛ این افراد برای دستیابی به آرمانی سطحی به شبکههای خارجی میپیوندند که معمولاً به موفقیت هم نمیرسند و شکست میخورند و در نهایت اصطلاحاً از یک جا مانده و جای دیگر رانده میشوند.
صائمی در ادامه اظهار داشت: این مسأله را نباید با همکاریهای بینالمللی هنرمندانمان اشتباه بگیریم. این افراد که خود را در کشور به عنوان یک هنرمند به اثبات رساندهاند ممکن است به دلیل توانمندی و شایستگی که دارند پیشنهاداتی به آنها شود که در خارج از کشور با پروژههایی همکاری کنند. اصغر فرهادی، لیلا حاتمی و پیمان معادی از نمونههایی هستند که در این مجموعه قرار میگیرند و در واقع پس از تبدیل شدن به چهره محبوب در کشور قصد دارند به چهرهای جهانی تبدیل شوند که هیچ ایرادی در آن نیست. پیمان معادی از معدود بازیگران بینالمللی ما است که به دلیل توانایی و تسلطش به زبان انگلیسی ارتباط خوبی با سینماگران جهانی دارد و در پروژههای مختلف نیز به عنوان بازیگر نقشآفرینی کرده است. آنچه که در این بحث مورد انتقاد من است کسانی است که به نوعی مهاجرت و ارتباط خود را با کشور قطع میکنند ولی نباید این نکته را هم فراموش کرد که در ابتدا اشاره کردم این مسأله را باید از منظر یک مشکل درون متنی مورد نقد و تحلیل قرار داد.
این منتقد در پایان خاطرنشان کرد: البته نباید فراموش کرد این مشکل در تمام مشاغل وجود دارد و افراد در شغلهای مختلف پس از موفقیت شاید تصمیم بگیرند فعالیت خود را به صورت بینالمللی ادامه دهند اما در عرصه فرهنگ و هنر به دلیل ملاحظاتی که وجود دارد این اتفاق با حساسیت بالایی رخ میدهد. این حساسیت در حوزه نمایش بیش از پیش دیده میشود و البته افراد بسیاری برای شهرتطلبی یا توهمات بسیار که از توانایی خود دارند از امکان هنر نمایش در مطرح شدن سوءاستفاده میکنند.
داریوش بابائیان: برخی در چند سکانس بازی میکنند که به شبکههای ماهوارهای بپیوندند/ هدف آنها رسیدن به اروپا و آمریکاست؛ موفقیت هنری مهم نیست
داریوش بابائیان، تهیهکننده سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: متأسفانه مشکل گریز برخی هنرمندان از کشور و پیوستنشان به شبکههای خارجی و ماهوارهای معضلی است که مربوط به امروز نمیشود و مدتهاست که هنر کشور درگیر آن است و هر سال شاهد این اتفاق برای بسیاری از هنرمندان و یا حتی علاقهمندان به هنر شاهد هستیم.
بابائیان تصریح کرد: مدیران وقت وزارت فرهنگ باید با روسای صنوف ارتباط بیشتری داشته باشد و با تهیهکنندگان و مدیران تولید وقت بگذارد و شرایطی برای ورود افراد به سینما مشخص کند که هر کسی با هر هدفی وارد این حرفه نشود. باید تهیهکنندهها و کارگردانها مجبور باشند افرادی را انتخاب کنند که مشخص باشد برای چه کاری و با چه هدفی به سینما آمدهاند.
او افزود: هر بازیگر باید آموزش دیده باشد، کلاس رفته باشد یا درس این کار را خوانده باشد، اگر کسی قرار است به سینما یا تلویزیون ورود کند نباید به خاطر پول و رابطهای که دارد مسیر ورودش به این عرصه راحتتر شود. کسانی که با پول و رابطه وارد حرفه بازیگری و... میشوند قطعاً دغدغهای برای این کار ندارند و خیلی زود به فکر سوءاستفاده میافتند. تنها صنوف خانه سینما هستند که باید جلوی این اتفاقات را بگیرند و متأسفانه همانطور که ما در کشورمان قانون کپیرایت نداریم و پس از دزدیدن هر فیلم تهیهکننده نمیتواند از حقوق خودش دفاع کند، افرادی با انگیزههای مخرب وارد سینما میشوند و از آن سوءاستفاده میکنند.
تهیهکننده فیلم سینمایی «افراطیها» در ادامه اظهار داشت: این افراد معمولاً در حرفه خود موفق نیستند و خارج از کشور نیز به موفقیتی دست پیدا نمیکنند اما برای آنها مهم نیست که چقدر در کارشان پیشرفت دارند چرا که بیشتر به فکر دستیابی به ویزا و اقامت در کشورهای اروپایی و آمریکایی هستند و سعی دارند به لحاظ اقتصادی به موفقیت برسند.
بابائیان خاطرنشان کرد: البته هنرمندان دیگری داریم که پس از مدتها کار در حرفه سینما و تلویزیون مجبور به مهاجرت و همکاری با شبکههای خارجی میشوند که واقعاً جای تأسف دارد. معمولاً هنرمندان خوبی داریم که با یک اتفاق، یک مصاحبه و... به حاشیه کشیده شده و امکان فعالیت برایشان از بین میرود. باید تجدیدنظری در مدیریت صورت گیرد و مدیریت فرهنگی ما باید در برخوردش با هنرمندان تجدید نظر کند و درست نیست یک هنرمند به دلیل انتشار یک خبر دچار حاشیه شود و این حواشی او را مجبور به ترک کشور کند. هر فردی ممکن است دچار اشتباه شود و با هر اشتباه نباید برخورد تندی را شاهد باشد، از طرفی باید فضا برای فعالیت هنرمندان کارکشته و مهم کشور فراهم باشد و امروز که بسیاری از سینماگران خوب ما در تلویزیون جایی ندارند و از طرفی در سینما هم شرایط کار سخت است، طبیعی است که تعداد هنرمندانی که ترجیح میدهند در کشور دیگری کار کنند هر روز رو به افزایش است.
پیمان عباسی: شرایط کشور همه ایرانیها را فرصتطلب کرده است/ مهاجرت هنرمندان ریشه در فقر اقتصادی دارد
پیمان عباسی فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: پیش از هر چیز باید به این معضل توجه کرد که چرا حجم گرایش و تمایل به رفتن از کشور در تمام اقشار اینقدر زیاد شده است. سینماگران نیز به تبع مشکلاتی که وجود دارد طبیعی است که مثل اقشار مختلف جامعه تمایل به مهاجرت داشته باشند.
عباسی تصریح کرد: وقتی سینماها تعطیل است، تولید برنامههای ترکیبی در خارج از تلویزیون نیز با حواشی بسیاری همراه میشود و تولیدکنندهها از پخش برنامههایشان ناامید هستند و مدام خبر از لغو برنامهها میآید و شبکه نمایش خانگی نیز زیر نظر تلویزیون قرار گرفته و کار کردن در آن هم مشکل شده است و همه در ناامنی مطلق به سر میبریم به نظر من هر کس که شرایط مهاجرت دارد و این کار را میکند، حق دارد و طبیعی است که برخی نجات زندگی خود را به مسائل دیگر ارجح بدانند.
این فیلمنامهنویس در ادامه گفت: البته باید در این بین به این نکته نیز توجه شود که برخی از حضور در سینما و تلویزیون سوءاستفاده میکنند و به طور کل برای حضور در شبکههای ماهوارهای و دیگر رسانهها در سینما و تلویزیون ما حاضر میشوند و با به دست آوردن رزومهای سریع برای رسیدن به هدفشان اقدام میکنند. افرادی مثل عادل فردوسیپور که با بیش از 20 سال تجربه برنامهاش را تعطیل کردهاند بسیار شریف هستند که با همه این بیمهریها از کشور نرفته است.
او افزود: تمام هنرمندان ما چه افرادی که صاحبنام هستند و چه افراد بیتجربه به لحاظ حرفهای در عرصههای بینالمللی به جز چند نمونه انگشتشمار نتوانستهاند موفقیت چندانی به دست آورند. هنر در کشور ما فرم و ساختاری بومی دارد و ما از استانداردها و قواعد جهانی استفاده نمیکنیم و سعی کردیم همه قواعد را ایرانی کرده و لذتی که از آثار میبریم از بومی بودن آنهاست. به همین دلیل با وجود اینکه این شکل و شمایل بومی یکی از بزرگترین امتیازات ما در هنر کشورمان به حساب میآید اما باعث شده تا در خارج از کشور نتوانیم حرف چندانی برای گفتن داشته باشیم.
نویسنده فیلمنامه «توفیق اجباری» در ادامه اظهار داشت: نظام آموزشی ما الکن است و قادر نیست هنرمندانی جهانی تربیت کند. از طرفی ما هنرمندانی داشتیم که اگر از آنها حمایت میکردیم امروز نامهای معتبری برای سینمای ما بودند اما با خروج از کشور نتوانستند موفقیت چندانی کسب کنند. کارگردان خوبی مثل بهمن قبادی وقتی از ایران رفت با وجود آزادی و عدم محدودیتی که وجود داشت و با وجود استفاده از هنرمندان مطرح دنیا نتوانست اثری قابل قبول و خوب خلق کند. اکثر هنرمندان ما با مهاجرت دوران موفقیت خود را به پایان رساندهاند و برخلاف دیگر افراد سودجو که تنها با هدف رسیدن به اروپا و سرمایه این کار را انجام میدهند، سرنوشت این هنرمندان بسیار تلخ و ناراحتکننده است.
او افزود: معمولاً هنرمندان مرد پس از حضور در شبکهها و پروژههای خارجی با تذکر مواجه میشوند ولی زنها به دلیل مسأله حجاب مشکلات بسیاری برای آنها به وجود میآید و معمولاً ترجیح میدهند در هر شرایطی به ایران برنگردند. البته این مسأله را نباید با همکاری هنرمندانمان با پروژههای خارجی اشتباه بگیریم؛ برخی مواقع فرد آنقدر هنرمند بزرگ و چهرهای بینالمللی است که یک کارگردان به او پیشنهاد همکاری میدهد و آنقدر تمایل به این همکاری دارد که حتی قواعد فیلم خود را هم تحت تأثیر انتخابش تغییر میدهد. به عنوان مثال همکاری لیلا حاتمی با ترنس مالیک اتفاق بزرگی در کارنامه هنری این بازیگر است و فکر میکنم مالیک همه شرایط حاتمی را برای همکاری پذیرفته و قطعاً میداند که بازیگران زن در ایران چه شرایطی دارند. این مورد با افرادی که با هدف دیگری به سینما میآیند متفاوت است و در هر صورت بازیگران زن ایران در خارج از کشور شرایط کار بسیار کمتری نسبت به مردان دارند و معمولاً پس از همکاری با مشکل مواجه میشوند.
این فیلمنامهنویس در ادامه اظهار داشت: شرایط کشور همه ما ایرانیها را فرصتطلب کرده است و در شرایطی که هیچ امنیت اقتصادی برای ما وجود ندارد طبیعی است که هر کس از کوچکترین فرصت برای دستیابی به شرایط اقتصادی بهتر استفاده کند. افراد بسیاری هستند که تنها برای دسترسی به یک موقعیت برای رفتن از ایران و کار در کشورهای دیگر به سینما و تلویزیون میآیند. زمان ساخت فیلم «مرد نقرهای» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که بخشی از فیلم در کشور ترکیه فیلمبرداری میشد ما با این مسأله بارها مواجه شدیم. به هر حال نباید این نکته را فراموش کرد که بدترین جایگاه هنری در خارج از کشور بیشتر از بهترین جایگاه هنری در ایران درآمد خواهد داشت.
او افزود: در صحنههایی از فیلم که در کشور ترکیه بود، بانوان بیحجاب بودند و حتی برخی بانوان ایرانی حاضر بودند در این سکانسها بازی کرده و به بهانه ایفای نقش در این فیلم رزومهای ترتیب داده و از کشور خارج شوند و به شبکههای ماهوارهای بپیوندند. این رویکرد که فقط برای رفتن از ایران و در شبکههای خارجی کار کردن به سینما میپیوندند به وفور امروز در سینما و تلویزیون ما دیده میشود. هنرمندان بسیاری داریم که ماهها و سالهاست که بیکار هستند و باید به طریقی امرار معاش کنند، چه انتظاری از این افراد میتوانیم داشته باشیم که در این شرایط کشور را ترک نکنند و در ایران بمانند؟ ریشه اصلی مهاجرت هنرمندان ما در فقر اقتصادی است، عده بسیار کمی از هنرمندان هستند که شرایط مالی بسیار خوبی دارند و با بیکاری میتوانند زندگی خود را بگذرانند، قشر عظیمی از هنرمندان مجبور به کار و فعالیت در عرصه هنر هستند و فقط از این طریق میتوانند امرار معاش کنند. من به شخصه با این مشکل دست و پنجه نرم میکنم، خانه سینما هنوز یک بیمه تکمیلی برای اعضای خود ندارد و من بارها که به این بیمه احتیاج داشتم مجبور شدم از جیب خودم هزینههای گزافی کنم.