به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، بهعنوان یک تماشاگر عامی برای من فیلمنامه و خرده داستانهای آن نشان از فهم ژرف، خلاقیت ذهنی و توان داستان پروری نویسندگان آن محسن کیایی و همکارش آقای علی کوچکی از جامعه ایران و زیرپوست آن داشت. بیهوده به هیچ قصهای آب نبسته بود. گزافه نگفته بود و رسا بود. بهخوبی و باعلاقه میتوانستی رابطه ستون فقرات داستان و تمام خرده داستانهای پیرامون آن را بفهمی و با تکتک شخصیتها همدل و همراه شوی
این سریال سرمایههای انسانی بزرگی را از صنعت سینما و نمایش به کار گرفته بود. نکته مهم این بود که از سرمایهها بهخوبی بهره برده بود و هیچیک را هدر نداده بود. بسیار اتفاق میافتد که نامهای بزرگی در فیلم و یا سریالی بازی میکنند، ولی سرجمع تهیه کننده و کارگردان موفق به ارایٔه یک اثر نمایان نمیشوند؛ اما کارگردان همگناه، شخصیتها را بهدرستی انتخاب کرده بود. بازی بازیگران نهتنها تکتک بسیار شایسته و نمایان بودند که مجموعه آنها نیز در کنار هم به سریال یک هویت یکپارچه، سازگار و منسجم بخشیده بود و تماشاچی با هیچ افت و شکستی در طول بازیها روبهرو نمیشد؛ البته ممکن است که منتقدی ریزبین، این نظر مرا رد کند، ولی من از منظر یک تماشاچی ساده سخن میگویم.
همگناه، درد جامعه ایرانی را شناخته لذا، خرد را داور میکند و به استقبال عشق میرود. عشق آرمان به زیبا نهتنها او را به روشنایی میرساند که خانواده را تکان میدهد تا آنها حس همگناهی کنند و در تکاپوی جبران برآیند و درنهایت صداقت و پاکی را با کردار فریبرز میزان قرار میدهد.