به گزارش گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری برنا؛ فصل جدید برنامه تلویزیونی مصیر با هدف بازخوانی و نقد اندیشه متفکران اسلامی، به بررسی ابعاد فکری اندیشمندان بزرگی چون؛ آیت الله جوادی، علامه طباطبایی، آیت الله طالقانی، امام خمینی (ره) و... میپردازد و تا کنون به بررسی اندیشههای آیت الله مهدوی کنی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید سید مرتضی آوینی، آیت الله سید منیرالدین حسینی و شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
مهمان این قسمت از برنامه، محمدرضا کائینی، نویسنده و پژوهشگر، درباره مولفه های اصلی اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی بیان کرد: «نقطه آغاز تامل سیاسی ایشان، مشاهده انحطاط و وضعیت اسف بار ایران و جهان اسلام است و در مقدمه تنبیه الامه که بعد از مشروطه نوشته اند هم به این موضوع اشاره می کنند. ایشان میگویند در آغاز طلبگی بنای من بر شک و تردید بود تا قبول و ایجاب. آبشخور اصلی آیت الله طالقانی قرآن و نهج البلاغه است و در کنار آن دستاوردهای تمدنی عصر حاضر به این معنا که بررسی کنند موفقیت ها در کجاست و علت شکست ها چیست. این آبشخورها اصولی را آیت الله طالقانی می سازند. اولی حساسیت و مشارکت عمومی است که در قالبت امر به معروف و نهی از منکر بیان می شود. یعنی جامعه ای که حساسیت عمومی نداشته باشد و همه را طیف بندی کرده باشد و به دیگران و نخبگان واگذار کرده باشد پیشرفت نخواهد کرد. مردم باید نسبت به سرنوشت خود و پیرامون روحیه نقد و حساسیت داشته باشند. دومین اصول قسط به معنای حق هرکسی را دادن، است. اگر هرکسی به آنچه استحقاقش را دارد برسد جامعه آرامی خواهیم داشت. اینکه مواضع قسط چه و چه قدر هست نیازمند مشورت و نهاد شورا است که ایشان بر این نهاد تاکید بسیاری دارند.»
کائینی ادامه داد: «آیت الله طالقانی، اصطلاح دموکراسی را به کار نمی برد. به نظرم علتش، تفاوت های مفهومی است که دموکراسی با لوازمش در غرب با مشارکت عمومی در اسلام دارد. مشارکت عمومی حدود و مرزی دارد. در غرب ارزش ها سیال هستند و بنابراین پیامدها متفاوت است. به هر حال این امر نشان دهنده مشارکت پذیری اندیشه ایشان است. اندیشه ایشان با ولایت متفاوت نیست. ولایت الهی و مشارکت عمومی مسلمان منافاتی ندارند همانطور که پیامبر در جنگ احد با آنکه نظرشان متفاوت است به نظر اکثیرت مردم عمل می کنند. ممکن است ولی جامعه به چیزی رسیده باشد که مردم نرسیده باشند. ما دو ساحت داریم ارزش ها و روش ها. در اسلام که ارزش ها ثابت هستند و قابل مشورت نیستند. تفاوت دموکراسی دینی و غیر دینی در همین نکته است که در اسلام فقط در روش ها مشورت گرفته میشود یعنی مردم تعیین می کنند که از چه روشی استفاده شود. آیت الله طالقانی تاکید دارند که جامعه باید میل کند، حرکت کند، برود و بسازد. این تاکید را هم در آغاز انقلاب و هم قبل از آن در تربیت نیرو و اشاعه معارف اسلامی داشتند. نهاد شورای مد نظر ایشان ورای شورای شهری است که امروز داریم، دامنه وسیع تری دارد. البته به نظارت عمومی بر شورا توسط مردم هم اشاره می کنند.»
کائینی درباره نسبت آیت الله طالقانی با گروه های گوناگون سیاسی شرح داد: «ایشان با چپ ها هیچ نسبتی نداشت. اندیشه چپ را به خوبی میشناخت و چپ های زیادی را هم به گفت و گو طلبیده بود. آیت الله طالقانی اندیشه چپ را ناشی از گرایش اصیل و فطری و انسانی نیست بلکه معلول استبداد سیاسی و بعضا دینی است. در چنین جامعه ای قطعا یک چپ با نقاب ها و اسامی مختلف ظهور می کند. ایشان کاملا منتقد چپ بود و کتاب اسلام و مالکیت را هم در همین راستا نوشتند.»
کائینی در خصوص نهضت ملی ادامه داد: «آیت الله طالقانی با همه جناح ها ارتباط داشت. بارها کلیپی از بیانات تقطیع شده ایشان پخش شده و ایشان را به نفع دکتر مصدق مصادره کرده اند. سخنان ایشان در 14 اسفند 57 بر سر مزار مصدق به خوبی اندیشه ایشان را مشخص میکند، ایشان از فدایان اسلام تجلیل می کنند و آنها را انقلابی میدانند و بعد انتقاداتی نسبت به مصدق مطرح میکنند. البته آیت الله طالقانی نسبت به همه گروه ها انتقادات خود را مطرح میکنند اما متاسفانه این برچسب چسبانی ها باعث منزوی شدن گروه ها در دهه 60 شد. به هر حال ارتباط یک شخص با یک گروه با این رفتارها مشخص نمی شود.»
کائینی نقش و علملکرد آیت الله طالقانی در ملی شدن صنعت نفت را بیان کرد: « آیت الله طالقانی در این جریان هم بر اساس اعتقاد خودشان به شورا و تعامل درصدد نزدیک کردن اضلاع نهضت به یکدیگر است. ایشان با آیت الله کاشانی که همیشه ارتباط داشتند و نزدیکان آیت الله کاشانی میگویند که بعد کودتا که همه ارتباط خودشان را قطع کرده بودند، ایشان همچنان رفت و آمد داشتند. دکتر مصدق را نماد
مبارزه می دانست و حامی بود. اینکه یک عده سعی می کنند آیت الله طالقانی را در محدوده مصدق میخکوب کنند، کار غلطی است. مخالفت هایی هم داشتند. با فداییان اسلام هم بسیار صمیمی بود و دوبار آنها را پنهان کرد. به هر حال ایشان کلیت همه گروه ها را قبول داشتند در عین اینکه انتقاد هم می کردند.»
کائینی ادامه داد: « آیت الله طالقانی گرایشات موجود را به رسمیت می شناخت. اما با اینکه هرروز یک حزب جدید ایجاد شود هم مخالف بودند. چون به هر حال وحدت سخت می شود. در فرایند انقلاب هم از هیچ حزبی حمایت نکردند. وحدت شکنی بعد انقلاب را هم تخطئه می کردند. ایشان یکی از هوشمندترین و مجرب ترین های روحانیت سیاسی بودند. چهره ایشان فراجناحی بود و هیچ کس نمیتواند او را به حزب خود منصوب کند.»
کائینی در خصوص نظر آیت الله طالقانی به ولایت فقیه بیان کرد: «نگاه ایشان به روحانیت، نگاه مربی و مروج بود تا نقش اجرایی. ایشان به روحانیون میگفتند در مسجد بنشینید و مردم را جزب کنید. درنظر آیت الله طالقانی و اساسا فلسفه وجود ولی فقیه، نقش نظارت بر اسلامیت قواست. ایشان صریحا در تفسیر سوره آل عمران می گویند کار جامعه اول به دست خدا، بعد معصومین و بعد فقها است. در مقدمه و پاورقی های کتاب تنبیه الامه اشارات روشنی درباره ولایت فقیه دارند. تحرفات زیادی درباره نظر ایشان صورت گرفته که هیچ کدام پایه و اساسی ندارد.»
کائینی در پایان گفت:«اگر به نظارت عمومی و شورا و بازگشت به اصول و مبانی عمل میکردیم هیچ کدام از این مفاسد اتفاق نمی افتاد. شورا میتواند این باشد که در تصمیم گیری ها فضای دهنی عموم مردم را لحاظ کنیم. آیت الله طالقانی شخصی است که نسخه های روشنی درباره جامعه پیچیده است و به راحتی در مسائل روز میتوان از نظرات او استفاده کرد.»