به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، در سالگرد این دیدار لازم دیدیم این گپ و گفت را یکبار دیگر بازنشر کنیم، چه بسا که بخش های بسیاری از این مصاحبه گره گشای بسیاری از مشکلات امروز کشور باشد.
جناب آقای هاشمی، همانطور که میدانید رسانه وسیلهی اصلی است و خبرنگاران، ناظران صادق برای مبارزه با فساد هستند. مبارزه با فساد و شفافسازی همیشه از تأکیدات حضرت امام(ره)، و حضرت آیتالله خامنهای، حضرتعالی و بزرگان نظام بود. اما در مسیری که رسانهها حرکت میکنند، همیشه برخوردهایی با آنها میشود که متأسفانه با لکنت و لغزش قلم مواجه میشوند و با این همه هزینه، همچنان در میدان ایستادهاند. چون عاشق کشور هستیم و انقلاب را دوست داریم و دوست داریم که به این مهم برسیم. اما این برخوردها و مخصوصاً برخوردهای دوگانه باعث میشود که ما نتوانیم برای رفع دغدغهی شما بزرگان نظام کمک کنیم. دوست داریم نظر، راهنمایی و توصیه حضرتعالی در این زمینه را به طرفین، هم مردم، هم مسؤولین و هم رسانهها بشنویم.
بسم الله الرحمن الرحیم، اولاً خوشحالیم که آقایان و خانمها در این خبرگزاری خیلی خوب کار میکنند. تا آن حد میشناسیم، نام خوبی هم در فضای رسانهای دارید. در این موردی که شما سؤال کردید در مورد محدودیتهای رسانهها، این یک اشکال واقعی است که دارد اتفاق میافتد و از هر جهات توقعات بیجایی از رسانهها میشود و میل دارند مسائلی باشد و مطالبی نباشد. اگر اینگونه (اجبار) باشد، رسانهها و بهتبع آنها جامعه رشد نمیکنند. چون الان رسانهها وسیلهی رشد مردم شدهاند و واقعاً عصر رسانهها و اطلاعرسانی است.
نباید کاری کنیم که مردم ما از فضاهای بیرون و رسانههایی که تحت کنترل ما نیستند، استفاده کنند. الان اینگونه میشود و هر کسی فکر میکند که برای تکمیل اطلاعات خود باید خبرها را از جای دیگر هم ببیند. به نظرم این ظلم به کشور است. حتی آنهایی که این کار را میکنند، هم به مردم و هم به خودشان ظلم میکنند. چون آنها هم جزو انقلاب هستند و مسؤولیت دارند و خوب نیست مردم اخبار انقلاب و کشور را از بیگانگان بشنوند که معلوم است با اهداف خاصی میگویند. اشتباه بزرگی است. خیلی کوتهفکری میخواهد که انسان به خاطر جلوگیری از نقل یک انتقاد و گفتن حقیقتی که مردم باید بدانند، به نظام صدمه بزنند. این کار صدمه به نظام است.
البته مقرراتی هست که رسانهها باید مراعات کنند. اگر آن مقررات اشتباه است و یا اشکالی دارد، باید آن را به صورت انتقاد مطرح کنند و بگویند که در فلان قسمت درست نیست و مقررات اصلاح شود.
این را هم قبول دارم که بعضی اطلاعات هست که زمان انتشارش نیست. این هم محدودیت است، اما زیاد نیست. من فکر میکنم یکی از کارهای خوب این است که رسانههایمان را در محدوده قانون آزاد بگذاریم. البته اگر خلافی در رسانه میشود، حق مسؤولین است که به صورت عادلانه رسیدگی کنند. اگر رسانهای خلاف قانون رفتار کند و یا خلافی را بگوید که به کسی یا جایی یا جمعی آسیب برساند، باید با آن برخورد کنند. ولی اگر در محدودهی مقررات عمل کنیم، فکر میکنم برای کشور، جامعه و به خصوص نسل آیندهی ما کار بسیار خوبی است.
من میترسم با این شرایطی که هست، نسل آینده از ابتدا خوراک فکریشان از سوی خارجیها باشد. ما باید به رسانههای خودمان اطمینان کنیم.
همانطور که گفتم، این کار دو طرفه است. رسانهها باید خیلی قانونی، اخلاقی و با حالت انسانی با مسایل برخورد کنند و مسؤولین هم باید کاملاً تحمل کنند و اگر اشتباهی بود، تذکر بدهند که اصلاح شود. قانون این را میخواهد که باید اصلاح شود. انشاءالله در شرایط بهتری قرار بگیریم.
من با توجه به شناختی که از روحیه آقای دکتر روحانی دارم و با توجه به شعارهای دولت، میخواستند این کار را بکنند. ولی در خیلی از موارد، کار دست ایشان نیست. انشاءالله بعداً بهتر شود و مجلس ما قوی و خوبتر شود و راه برای ما بازتر شود.
جنابعالی و بسیاری از بزرگان نظام، سالها به عنوان خطیب نماز جمعه فعالیت داشتید و سیاستهای کلی نظام را از این تریبون به اطلاع جهان میرساندید. محل نماز جمعه محل اخلاقگرایی و دعوت مردم به تقوا و اخلاق بوده است. اما به نظر میرسد، چند سالی است که از این کارکرد خارج شده است و ائمه جمعه تبدیل به افرادی شدهاند که در نقش قانونگذار ظاهر میشوند. متأسفانه برخلاف قوانین مملکت، میبینیم در بعضی شهرها مثلاً از اجرای کنسرت جلوگیری میکنند و قوانین چندگانه در هر شهری حاکم است. چون ائمه جمعه به سلیقهی خودشان عمل میکنند که یکی مخالفت و یکی موافقت میکند. در همین زمینه مثال دیگر مسابقه فوتبالی بود که چند روز قبل در روز تاسوعا برگزار شد، در حالی که برنامهریزی آن از حیطهی اختیار کشور ما خارج بود. ولی متأسفانه شاهد برخوردهای دوگانه بودیم. خواستیم نظر شما را در این زمینه بدانیم و اینکه فکر میکنید نماز جمعه آن تریبون گذشته است یا واقعیت این است که تغییر کرده است؟
بعضی از این اشکالاتی که میگویید، وجود دارد و به نظر من نباید باشد. اگر نماز جمعه بخواهد قداست خود را در بین مردم حفظ کند که باید حفظ کند و اگر آنطوری که اسلام میخواهد و در افکار عمومی قابل قبول و قابل طرح کردن باشد؛ هم از لحاظ مطالب باید قوی و با مطالعه باشد و مردم هر هفته مطالب جدیدی یاد بگیرند و هم از ابعاد دیگر. این نماز، عبادی - سیاسی است. از ابتدا که نماز جمعه درست شد، خود پیغمبر(ص) میخواندند. بعداً خود خلفا باید بخوانند. ولی چون کشورهای اسلامی وسیع شدند، افراد دیگری را تعیین میکردند. در ایران هم مسئولیت امام جمعه تهران با خود رهبری است. از اول قرار اینگونه بوده است و ما به عنوان امام جمعه موقت، منصوب امام و بعدها رهبری بودیم.
پس باید مطالب ائمه جمعه در راستای سیاستهای کلی و در محدوده اندیشههای رهبری باشد. اینطور نیست که هر کسی به صورت سلیقهای، مطالبی را بگوید و حتی گاهی کسانی را بگذارند که افکارشان تناسبی با تفکر جامعه و سطح دانش جامعه و نیازهای جامعه نداشته باشد. مواردی هست که ما میبینیم، اما مصلحت نیست و نمیتوانیم به همه بگوییم. چون در بین ائمه جمعه کسانی هم هستند که خوب مراعات میکنند و باسوادتر هستند و مطالب خوبی میگویند. ولی بعضیها هم اینگونه هستند که شما میگویید و نباید اینگونه باشند.
در خصوص مسابقه فوتبال در روز تاسوعا، اولاً تغییر و جابجایی زمان مسابقه در اختیار مسؤولان ایران نبود و یک موضوع جهانی بود، ولی آنچه اتفاق افتاد، از لحاظ عزاداری بینظیر بود. ما در تاریخ ایران تجمعات زیادی برای عزاداری اباعبدالله داشته و داریم و هنوز هم در شهرهای مختلف برگزار میشود، اما تا به حال کجا سراغ دارید که 100 هزار نفر آن هم بیشتر قشر جوان یکجا جمع شوند و ندای یا حسین(ع) سر دهند و سینهزنی کنند؟! آن هم در مقابل دوربینهای متعددی که از کشورهای مختلف برای پوشش بازی آمده بودند. این مراسم به حدّی تأثیرگذار بود که حتی خبرنگاران خارجی و کرهای در استادیوم، به احترام مردم ایران بازوبند مشکی بسته بودند.
ما در دوران انقلاب به پشتوانه جوانان موفق شدیم انقلاب را به پیروزی برسانیم. در دوران هشت سال دفاع مقدس هم به پشتوانهی جوانان و با استفاده از نیروی جوانی موفق شدیم جنگ را به اتمام برسانیم. اما متأسفانه هر چه زمان پیش میرود، شاهد هستیم که در بدنهی حاکمیت استفاده کمتری از جوانان میشود. حتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد رد صلاحیت گستردهی جوانان بودیم. با توجه به اینکه زمان جلو میرود آیا وقت آن نرسیده که ما باز هم به جوانان اعتماد کنیم و مدیریت را در عرصههای مهم به جوانان واگذار کنیم؟
بالاخره جوانان مهمترین بخش جامعهی ما از لحاظ آیندهنگری و استفاده از انرژیها و نشاطهای مدیریتی هستند. محدود شدن استفاده از جوانها یک مسیر انحرافی از برنامههای انقلاب است. وقتی که انقلاب پیروز شد، در دورهی مبارزه از الفبای آن تا زمانی که پیروز شدیم، در جریان بودیم، بزرگان و مسنها هم بودند، ولی زمانی اوج گرفت که جوانها در همه جا به میدان آمدند. بعد از پیروزی انقلاب هم مشکلات را جوانها حل میکردند. همان موقع که انقلاب پیروز شد و کمکم کارهای اجرایی کشور به خاطر شرایط انقلاب مشکل پیدا کرد، جوانها آمدند. مثلاً یادم هست که در همان اوایل- به فصل دروی گندم رسیده بودیم و چون امکانات کم بود، جوانها کلاسهایشان را رها کردند و به کمک مردم رفتند و مشغول درو شدند.
وقتی که خطر شورش پیش آمد، این جوانها بودند که در میدان رفتند و مجاهدت کردند. زمانی که جنگ پیش آمد، مسنها در سطوحی حضور داشتند. اما این جوانها بودند که به صورت داوطلبانه میرفتند و بالاخره جنگ را به نفع نظام تمام کردند. چقدر شهید شدند و چقدر جانباز و مفقود هستند و دهها هزار نفر در سیاهچالهای صدام صبوری و مجاهدت کردند. حتماً باید به طبقهی جوان میدان بدهیم. البته مسئولیتها فرق میکنند. بعضی از پستها نیاز به افراد پختهتر، تجربهدارتر و باسوادتر دارد. اما بسیاری از پستهاست که جوانها به خوبی میتوانند وارد شوند و کار کنند. من جمله همین انتخابات که شما میگویید. جوانان زیادی نامزد شده بودند. چرا ردّ صلاحیت کنیم؟ اگر مردم قبولشان دارند، بیایند. مردم بیجهت رأی نمیدهند، در یک شهر مردم، انسانهای صالح را میشناسند و خودشان میدانند که به چه کسی رأی بدهند یا ندهند. به نظرم نادیده گرفتن جوانها اشتباه است.
من اینگونه احساس میکنم که رهبری هم روی جوانها خیلی تکیه دارند و معمولاً به ما هم توصیه میکنند که باید جوانها را دریابیم و خودشان هم همین حالت را دارند. به نظر میرسد که اگر چنین احساسی بین جوانها القاء شود که به آنها بیاعتنایی میشود، اشتباه بزرگی است.
باید یک خسته نباشید ویژه به شما بگوییم که با توجه به تمام تخریبها و مشکلتراشیهایی که وجود داشت، ایستادگی کردید و امروز این مخالفان هستند که عقب نشستند. سوال من در مورد بحث سیاستهای کلی انتخابات است که اخیراً از سوی رهبری ابلاغ شد. مسألهای در این ابلاغیه وجود دارد که مربوط به بحث حضور و دخالت نیروهای مسلح است. مشخصاً بعضی از ارگانها و سازمانها هستند که به نیروهای مسلح وابسته و محسوب نمیشوند. اما وجود دارند. مشخصاً بسیج که در انتخابات دخالت دارد. میخواستم ببینیم که شما این موضوع را چطور میبینید؟ اساساً به جز بحث هزینهها و شفافسازی در زمینهی هزینههای انتخاباتی، بحث دخالتهای ارگانهای نظامی خیلی بیشتر نموده پیدا کرده است. در انتخابات مجلس خیلی شاهد این موضوع بودیم و حتی خیلی از نمایندهها بر اثر این دخالتها نتوانستند در انتخابات باشند، اما خیلی تأثیرگذار بودند و میتوانستند خیلی مؤثرتر باشند.
در قانون اساسی صراحتاً آمده است که نظامیها نمیتوانند در انتخابات دخالت کنند. آن سند، یعنی سیاستهای کلی انتخابات هم در حدود قانون اساسی نوشته شده که باید اینگونه باشد. البته این به ضرر نظامیها نیست، این درست مطابق با آن مسؤولیتی است که یک نظامی دارد. نظامیان میخواهند از نظام دفاع کنند و یا در جنگها از کشور دفاع کنند و یا در داخل وظایف دیگری دارند که مربوط به نظام است و در خدمت کل مردم هستند. باید به گونهای رفتار کنند که همهی مردم از سلایق و گرایشهای سیاسی داخل انقلاب و نظام به آنها اعتماد داشته باشند و حمایت کنند و همراهشان باشند و آنها را دوست داشته باشند. این بهترین حالت برای نظامیهاست. اگر وارد دستهبندیها شوند، بالاخره نصف مردم طرف مقابل هستند و آنها رقیب میشوند. وقتی که رقیب شدند، دیگر نمیتوانند آن وظیفهی نظامی خودشان را که سربازی و جانبازی است، به خوبی انجام دهند. یعنی اسم نظامی «سرباز» است. یعنی سرشان را برای کشورشان در طبق اخلاص میگذارند و وارد میشوند. به نظرم این به نفع نظامیهاست که محبوب بمانند و در مسایل اختلافی جامعه بیطرف باشند. وظایفی که دارند گاهی تداخل پیدا میکند و آنها باید وظیفه خودشان را انجام بدهند. این سیاستها به نفع آنها نوشته شده و به نفع نظام هم است.
برای اینکه نظامیها با پشتوانه دیگری وارد میدان میشوند و رقبا را یک مقدار تحت فشار قرار میدهند. من فکر میکنم که این حکم خوبی است که در قانون اساسی آمده و امام(ره) هم آن موقع روی این خیلی تأکید داشتند و باید به آن عمل شود. الان هم رهبری این سیاستها را ابلاغ کردند، نظامیها در خدمت رهبری و ایشان فرمانده کل قوا هستند و به عنوان وظیفهی یک نظامی باید اطاعت کنند تا چه برسد به وظایف ملی و قانونی.
البته این سیاست کلی است. سیاستهای کلی مثل قانون نیست که اجرایش همینگونه باشد. باید براساس این سیاستها، قوانین انتخابات اصلاح شود و این سیاستها را تبیین کنند. از اول بود، منتها ضعیف شده بود که الان قویتر شد و به این صورت درآمد، فکر میکنم باید عمل شود.
در مورد بسیج، موضوع نیاز به تأمل دارد. چون بسیجیها فرق میکنند. یک عده از بسیجیها هستند که بسیج معمولی و غیر نظامی هستند. بعضی از بسیجیها مسلح هستند و میخواهند کار نظامی هم بکنند. اینها با هم تفاوت دارند. آنهایی که کارهای معمولی میکنند، حالات دیگری دارند. ولی نباید پشتوانهی نظامی داشته باشند. اگر بنا باشد که به خاطر اتصال به نظامیها، بخواهند وارد شوند، این درست نیست و اینها باید در قوانین بیاید. این مقداری که در سیاستهای کلی آمده، برای قوانین زمینهی خوبی درست میکند.
متأسفانه این روزها شاهد افزایش تنش میان ایران و عربستان هستیم و روز به روز این تنش افزایش پیدا میکند. خواستم بدانم حضرتعالی راه برون رفت از این وضعیت را در چه چیزی میدانید؟ آیا از ظرفیتها و پیشنهادهای شما برای کاهش تنش میان روابط ایران و عربستان استفاده شده یا نه؟
در اصل مسأله، ما باید با همهی کشورهای اسلامی رابطه داشته باشیم و در قانون اساسی، برای روابط خارجی، اولویت با کشورهای اسلامی است که با همه رابطه داشته باشیم. عربستان وضع خاصی دارد. به هر حال کعبه دست عربستان است و مقدسات اسلامی که در صدر اسلام جایشان در جامعه باز شده، در اختیار آنهاست و همهی مردم مسلمان سراسر دنیا که نزدیک به یک میلیارد و هفتصد میلیون هستند، در طول عمرشان به آنجا میروند. البته یک عده نمیتوانند بروند، ولی عدّه زیادی مکرّر میروند، عربستان از جهات دیگر مثلاً از لحاظ نفت و شرایط اقتصادی کشور پردرآمدی است. نباید روابط ایران و عربستان به عنوان دو کشور بزرگ اسلامی اینگونه باشد.
اگر یادتان باشد در جنگ زمانی که عراق به ما حمله کرد، عربستان و بقیه کشورهای نفتخیز منطقهی خلیجفارس، پشتیبان مالی عراق بودند. وقتی عراق از سوی ایران در جنگ تحت فشار قرار گرفت، بیشتر این کشورها، بندرها، فرودگاهها و خیلی از امکاناتشان را در اختیار عراق قرار دادند و عملاً در جنگ علیه ما بودند. ولی بعد از اینکه قطعنامه را پذیرفتیم و جنگ تمام شد و من دولت را به عهده گرفتم و رئیسجمهور شدم، اولویت من در سیاست خارجی این بود که این مسأله را حل کنم و بدون معطلی حل کردیم. به خاطر رفتاری که با آنها داشتیم، کمکم به خود آمدند و ما با آنها به رفاقت و دوستی پرداختیم. همین عربستان آنقدر برای ما احترام قایل بودند و اعتماد داشتند که در سفری که به آنجا رفته بودم، گفتم که من میخواهم جاهای مهم را بازدید کنم. حجاج فقط در مکه و مدینه هستند، اما من میخواستم جاهای مختلف را ببینم. هر جا را که خواستم، من را بردند. مثلاً در پایگاه دریاییشان در خلیجفارس که بالاخره در مقابل ما و مثل پایگاه بوشهر و بندرعباس ماست، من به آنجا رفتم و ملک عبدالله به فرمانده آنجا دستور داد که هر سؤالی دارم، جواب بدهد. واقعاً هم فرماندهشان جواب داد و همه امکانات و برنامههایشان را به من نشان داد. تا این حد به اطمینان رسیده بودیم.
مسأله فدک یک مسأله اختلافی بین شیعه و سنی است و مخصوصاً وهابیها روی آن خیلی حساس هستند. این اختلاف از زمان بعد پیغمبر(ص) بین شیعه و سنی شروع شد و هنوز هم هست. من گفتم که میخواهم فدک را ببینم. واقعاً مرا به آنجا بردند و استقبال خوبی کردند و همه مناطق را دیدیم و همه چیز را به ما گفتند. مناطق صنعتیشان را به ما نشان دادند. یا مثلاً آن قسمت از حرم پیغمبر(ص) که محدود است و کسی را راه نمیدهند، برای ما باز کردند و ما داخل آن و سر قبرها رفتیم. برای ما برنامه شستشوی داخل کعبه ترتیب دادند که وارد کعبه شدیم. بقیع به روی ایرانیها و مخصوصاً خانمها بسته بود و اجازه نمیدادند کسی به بقیع برود، ما که رفتیم، از آن به بعد باز شد. زنها و مردها هم میروند.
مسأله قیمت نفت را حل کردیم. گرفتاری این بود که نفت ارزان شده بود. عربستان قبول کرد که قیمت نفت را اصلاح کند که از آن موقع قیمت نفت شروع به بالا رفتن کرد. هر مسألهای که داشتیم، یک جا حل شد. حتی در دوره آخر که دورهی دولت گذشته بود، روابط ما بد شده بود و مسایل عراق، سوریه، فلسطین و جاهای دیگر باعث اختلاف بین ما شده بود. من سفری به آنجا رفتم و در یک جلسه چهار، پنج ساعت که با ملک عبدالله داشتیم، با ایشان صحبت کردیم و کاملاً حل شد. یعنی طرح همکاری را نوشتیم. پنج، شش کمیسیون راجع به عراق و سوریه و چند کشور معین کردیم که مشترک باشند و با هم همکاری کنیم. یک کمیسیون علمایی درست کردیم که برای اختلافات مذهبی بود. الان مشکل واقعی ما بر سر این موضوعات است. بنا گذاشتیم که کمیسیونی درست کنیم تا علمای دو طرف باشند و اختلافات را در آنجا حل کنند و مردم تابع آن کمیسیون باشند. طرح خیلی خوبی شده بود.
من برای یک سخنرانی که جنبه بینالمللی داشت، به آنجا میرفتم و این را در کنارش حل کردم. از من خواستند که این کار را بکنم و من هم حل کردم. وقتی که برگشتیم، به یک مسئله که کاملاً اسلامی و ملی بود، شخصی و سیاسی نگاه کردند و چون من این کار را کرده بودم، در اینجا دولت اجرا نکرد و به طور کلی رها کردند و اگر انجام داده بودند، این اختلافاتی که الان وجود دارد، به اینجاها نمیرسید. فکر میکنم که باید مسأله را حل کنیم. منتها اخیراً مشکلی پیش آمد. یعنی این حاکمان جدیدی که آمدند، یک مقدار خام هستند و افکار دیگری دارند. کارهایی را که ملک عبدالله حل کرده بود، اینها یکی یکی دارند خراب میکنند. منتها ما باید تلاش کنیم و مسأله را حل کنیم. مصلحت نیست که اینگونه باشد. الان خیلی ضرر برای آنها، ما، منطقه و دنیای اسلام دارد.
بارها صحبت و حتی شایعه شد که قرار است شما به عربستان سفر کنید و میان روابط ایران و عربستان میانجی شوید. آیا ارادهای از طرف شما برای اجرایی شدن این موضوع هست؟ آیا پیشنهادی به شما شد؟ آیا تمایل به این کار دارید یا نه و یا فکر میکنید که الان وقت آن نیست؟ سؤال دوم من این است که کتاب خاطرات شما مثل سخنان شما همیشه مورد توجه بوده، اما این توجهها در این سالهای اخیر خیلی با هجمه مواجه شده است، از خاطرهای که شما راجع به همسر امام(ره) فرمودید تا اخیراً خاطرهای که ایام محرّم در سفر تشریف داشتید. آیا این هجمههایی که علیه شما صورت میگیرد، با توجه به حرف اولتان که فرمودید بعضی از صحبتها و اخبار الان وقت انتشار آن نیست، باعث میشود که شما ملاحظاتی برای بیان حقیقت به بعد داشته باشید؟
در مورد عربستان چیزی از من نخواستند. البته من با این حاکمان جدید ارتباطی ندارم. چون به آنجا که میرفتیم، طایفهی دیگرشان حاکم بودند. منتها همین آقای سلمان، آن موقع والی ریاض بود و یک مهمانی بسیار باشکوه برای من ترتیب داده بود. دو، سه ساعت با هم صحبت کردیم، همهشان به یک صورت بودند. من فکر میکنم جوانترهایشان یک مقدار تند باشند. به هر حال از من چیزی نخواستند. ولی تجربه من این است که اگر من بروم و در آنجا حرفی بزنیم و قراردادی ببندیم، اما در اینجا عمل نشود، خیلی بد است. همان دفعه هم سابقهی بدی شد.
در مورد ملاحظات سیاسی داخلی، الان شرایطی در منطقه ماست که متأسفانه اخیراً وسیعتر شد و مصلحت ما نیست که به هم بتازیم و در کشور دعوا، اختلاف، تفرقه درست کنیم. من تهمتها، شایعات، دروغها و حرفهایی را که میزنند، به خاطر مصالح نظام و مردم تحمل میکنم. اگر در دنیا حساب و کتابی هست که ما نداشته باشیم، در آخرت خداوند دارد. اما با این همه، جاهایی که لازم باشد، توضیح میدهم.
شما جزو معدود مدیران جمهوری اسلامی هستید که از هیچ رسانهای شکایت نکردید و این باعث تشکر ماست و خیلی خوشحالیم که چنین شخصیتی را در جمهوری اسلامی داریم. این همه صبوری از کجا میآید؟ به هر حال شما شخصی هستید که قبل از انقلاب تخریب شدید و بعد از انقلاب، منافقین آن هجمهها را به سمت شما انجام دادند. در دورهی ریاست جمهوری، تندروهای صاحب روزنامه، در دوران اصلاحات تندروهای اصلاحطلبان و در دوران آقای احمدینژاد که مجموعه دولت و حامیانش علیه شما بودند. به گونهای که کلاً زندگی برای شما نگذاشته بودند و دائم تخریب میکردند. امروز هم مخالفان دولت همچنان شما را تخریب میکنند و شما صبوری میکنید. این همه صبر از کجا آمده است؟
بالاخره من از جوانی با قرآن انس داشتم و تفسیر نوشتم و در زندان با قرآن زندگی کردهام. قرآن روی صبر خیلی اهمیت میدهد. صبر را در کنار نماز میآورد. «اسْتَعِینُواْ بالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» یعنی از نماز و صبر برای مشکلاتتان استفاده کنید. «ان الله مع الصابرین» بارها در قرآن تکرار شده است. البته جاهایی هست که صبر مصلحت نیست. یعنی اگر آثار بدتری دارد، در آنجا انسان ناچار است واقعیتها را بگوید و جواب بدهد. داستان ما با کسانی که تازه به دوران رسیدهاند و این کارها را میکنند، داستان مادر و دایه است. من میدانم این انقلاب چگونه در دوران مبارزات رشد کرد تا پیروز شدیم و چه کسانی چه زحماتی کشیدند! میدانم بعد از انقلاب چقدر شهید و جانباز و اسیر دادیم! خیلیها در انقلاب سرمایهگذاری جهانی و مالی کردند و نباید این انقلاب را به آسانی دچار مشکل کنیم. اگر من هم بخواهم مثل افراد خام و تندرو، براساس اغراض سیاسی و دنیوی، دعوا کنم و مثل آنها باشم و مقابله به مثل کنم، معلوم نیست چه چیزی در بیاید. من خیلی امور پیدا و پنهان را میدانم و اگر بخواهم اینگونه رفتار کنم، به نظرم مصلحت نیست. از طرفی هم وقتی انسان به خدا ایمان داشته و قیامت را قبول داشته باشد و محتسب خدا را در بازار ببیند، برایش صبر خیلی آسان است و دستگاهی است که جبران میکند. با این اعتقاد، صبر برای من خیلی آسان است. گفتن برای من سخت است. چیزی را که میخواهم بگویم، باید فکر کنم و ببینم که ضرری جایی نرسد.
عادت داریم در محضر علما که هستیم، ما را نصیحت کنند. شما هم عالم دینی و هم عالم سیاسی هستید، توصیه و نصیحتی بفرمایید.
مطالبی را که من میخواهم بگویم، شما بلد هستید. من فکر میکنم اولین مسألهای که باید برای همه ما مفید باشد، این است که رضایت خداوند باید برای همهی ما اصل باشد. اگر خداوند از ما راضی باشد، همه چیز درست میشود. ولی اگر خداوند از ما ناراضی باشد، اشکالات واقعی پیش میآید. اگر ما مسلمانها این اصل را مراعات میکردیم، دنیای اسلام بهشت روی زمین بود. خداوند یکپارچه رحمان و رحیم است و نعمتش به همه مخلوقات میرسد. اگر انسانها در راه او صادق باشند، خیلی استفاده میکنند. خواهش میکنم که همهی شما به این فکر باشید و کاری که خدا را نارضی میکند، نکنید. همان مقدار که میفهمید که اگر خداوند از کاری ناراضی است، انجام ندهید. کاری که خدا را راضی میکند، تا حدی که میتوانیم، انجام بدهیم، البته خداوند بیش از تواناییها از ما تکلیف نخواسته است. یعنی آن مقداری را انجام بدهیم که در وسع ماست. آیه «لایکلف الله نفساً الّا وسعها» مهمترین اصل است که انسان بتواند در راه خوب جلو برود. به علاوه مسایل جامعه و مسایل فقراست، مسایل اخلاقی و معاشرتهاست. شما رسانهایها رسالت رسانهایتان را بهتر از ما میشناسید. باید رسالت واقعی را انجام بدهید. همان چیزی که در وظایف شما نوشته شده و مقررات به شما گفته، باید انجام بدهید. اگر خداوند از ما راضی باشد، همه چیز درست میشود. خداوند از ما چیز زیادی نخواسته است. اگر ما در شبانهروز یک ساعت عبادت کنیم، همه عباداتی که میخواهیم بکنیم یک ساعت نمیشود. عبادت فواید جسمی و عقلی دارد. محبت با مردم و به خصوص زیردستان، عفو و اخلاقیات اسلام را مراعات کنیم. الان اشکال جامعه ما این است که اخلاقیات اسلام در ما و به خصوص در برخی رسانههای مدعی ضعیف شده است. مهمترین رکن اسلام در اخلاقیاتش است. یک سری عقاید است که آنها اصول دین است و همه قبول دارند که توحید، نبوت و قیامت برای همه مسلمانان و عدالت و امامت هم برای شیعیان است. اینها را همه قبول دارند. یک سری احکام است که این احکام را هم براساس رسالههای عملیه مراجع میدانیم و انجام آنها بر عهدهی ماست. اخلاقیاتش مهم است. آنچه که جامعه را میسازد، اخلاقیات است. اخلاقیات اساس است. الان در جامعه ما اخلاقیات مشکل پیدا کرده که باید به آن بپردازیم.
شما رسانهایها، به خاطر قلم و رسانهای که دارید، میتوانید در این بخش به جامعه کمک کنید از آنچه رسانههای بداخلاق و تهمتزن انجام میدهند، دوری کنید و بدیهای رذایل اخلاقی و خوبیهای فضیلتهای اخلاقی را در گفتار، نوشتار و رفتار تبلیغ کنید.
خیلی متشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما گذاشتید. خداوند طول عمر با عزت به شما بدهد.
خداوند نگهدار شما باشد. خیلی متشکریم.