به گزارش برنا؛ یکبار دیگر و باز در آستانه نوروز موزیک ویدئوی یک خواننده لس آنجلسی به چالشی فرهنگی بدل شد و گویا این بار دیواری کوتاهتر از روبیکا و سروش نبود!
او که در سالهای قبل با ادبیات سخیف اما ریتم شادش ذهن بچهها را تحت تاثیر قرار میداد و ویدئوهای رقص بچههای محصل با آهنگهایش یک بار منجر به برخورد با گروهی از معلمان و بار بعد رقص پزشکان با آهنگ دکترش در روزهای نخست کرونایی چالش ساز شده بود، اینبار با بازی گرفتن هنرپیشه معروف فیلمهای پورنوگرافی، هراس از آثار سوء ساختههایش را به اوج رسانده است.
در عرض فقط ۴۸ ساعت میزان سرچ فارسی نام این فرد چند ده برابر شد و همزمان فریاد وامصیبتا از نهادهای فرهنگی که باید متولی اصلی مقابله باشند سر داده شد.
ساترا که خود را متولی نظارت بر محتوای فضای مجازی میداند، انتشار این موزیک ویدئو را در پلتفرمهای فارسی ممنوع اعلام کرد و بلافاصله اعلام کرد روبیکا که یکی از پلتفرمهای پر مخاطب داخلی و فاقد مجوز از ساترا است، را به دلیل انتشار این محتوا به کمیته تخلفات خود ارجاع داده است.
البته پیگیریها مشخص کرد آنچه به عنوان انتشار موزیک ویدئو در روبیکا و سروش و سایر پلتفرمهای داخلی اعلام شده به فضای صفحات شخصی افراد در بخش روبینو مرتبط بوده که فضایی شبیه به اینستاگرام دارد.
اگرچه هشتگها و محتوای مربوط به این ویدئو هم به سرعت از روبینو حذف شد اما واقعیتی که ساترا قادر به سرپوش گذاشتن بر آن نخواهد بود، همهگیری این موزیک ویدئو از سوی پلتفرمهای متعدد مانند اینستاگرام یا دیگر اپلیکیشنهای فیلتر شده چون تلگرام، توئیتر و یا حتی واتساپ بود. ویدئویی که حالا دیگر کمتر کسی است که ندیده باشد آن را و ماجرایش را نداند.
اگرچه شاید ساترا در ادامه دعواهایش با فعالان عرصه تولید محتوا در بستر پخش اینترنتی بر سر تحمیل خود به عنوان تنها متولی و زمامدار، با خبرسازی سعی کند تا توپ تقصیر را در زمین سایرین بیاندازد اما حقیقت غیر قابل کتمان، آسیب پذیری فرهنگی جامعه است که اینچنین اسیر توفان هرساله یک خواننده درجه چندم و موسیقی سخیف او میشود.
حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک و عضو انجمن روانشناسان ایران درباره این پدیده میگوید: «راستش را بخواهید این موزیک ویدئو نسبت به محتواهایی که از امثال نیکی میناژ و بقیه در شبکههای ماهوارهای پخش میشود و در اکثر شبکههای اجتماعی پر است و مدام بین بچه ها دست به دست می شود تقریبا چیز فاجعه آمیزتری نیست.»
او ادامه میدهد:«خانوادهها حق دارند که نگران باشند اما این نگرانی دو بعد راهکار مسئولانه دارد. علت این همه اقبال از آثار خالی از هنر چیست؟ غیر از پر کردن نیاز به شادی کودکان و نوجوانان؟ خب ما برای این بچه ها چه کار درخوری داریم؟ یک محتوای ایرانی را می توانید اسم بیاورید که همه گیر شده باشد؟ تقریبا هیچ چیز! اول از همه خانواده باید با نظارت هوشمند بر فرزندان، دسترسی آنها را بر محتواهای نامناسب محدود کنند. برای این کار همین اپلیکیشن ها، چه ایرانی و چه داخلی دسترسی هایی دارند که ممانعت میکنند از نشر محتوای نامناسب برای کودکان و نوجوانان. این کمترین کاری است که خانواده ها می توانند انجامش دهند. حاکمیت هم جای استفاده از راهکار شکست خورده فیلترینگ که تنها باعث گسترش استفاده از فیلترشکنها شد، بهتر است به دنبال تغییر روش تولید محتوای مناسب برای این طبقه سنی باشد. ریتم شاد و نیاز به حس شادی و لبخند کودکان و نوجوانان را به رسمیت بشناسد و برایش محتوای فاخر بسازد تا هر بار اسیر این امواج پوچ نشویم.»
راهکاری که بسیاری دیگر از کارشناسان هم بر آن تاکید کرده اند.
تولید محتوایی که دستگاه های مختلفی از جمله ساترا باید در آن ایفای نقش کنند. اولویتی که به جای رفتارهای عامه پسندانه و گاه پوپولیستی برای ایجاد انحصار، باید در دستور کار همه متولیان این حوزه قرار بگیرد به جای رفتارهای نمایشی و بیانیه و هجمههای خبری برای ارجاع پرونده یک پلتفرم ایرانی به کمیته تخلفاتی که قانونا اجازه رسیدگی به این پرونده را هم ندارد و از همین حالا میتوان سرنوشتش را پیش بینی کرد!
همهٔ ما، رسانهها، پدر و مادرها، مسئولان فرهنگی باید در اینباره مسئولیتپذیرتر باشیم!