خانم سلحشوری به عنوان یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس گذشته مهمترین چالش فرهنگی در کشور را چیست؟
مقوله فرهنگ به گونه ای است که نمی توان یکی از بخش های آن را جدای از دیگر بخش ها بررسی کرد. این مقوله ها مرتبط با هم هستند و به همین دلیل اگر از نظر آسیب شناختی بررسی شود؛ هر آسیبی که در یک مقوله به چشم می خورد سایر مقوله ها را هم در برمی گیرد و با آنها مرتبط می شود. اگر رشدی هم داشته باشند باز این شکوفایی و رشد سایر مقوله های فرهنگی را هم در بر می گیرد. بنابراین نمی توان هیچکدام از زمینه های فرهنگی را مهمتر از دیگری دانست، بلکه مهمترین چالش مسایل فرهنگی را باید در سیاست های اتخاذ شده فرهنگی دانست.
متاسفانه سیاست های اتخاذ شده فرهنگی که قرائت رسمی حاکمیت است با ارزش ها و هنجارهای تعریف شده توسط مردم هم خوانی ندارد و همین تناقض باعث شده بسیاری از مقولات دچار انحراف های اساسی شود. به عبارت دیگر در سیاست های کلی نظام می بینیم راهبردها و استراتژی ها تنها به یک سری کلی گویی هایی بسنده می شود. به عنوان مثال براساس سیاست های کلی و کلان کشور؛ تقویت بنیان خانواده یک اصل در نظر گرفته می شود، خانواده برای ما ارزش بالایی دارد و ... از سوی دیگر معتقدیم تهاجم فرهنگی بنیان خانواده ها را سست می کند. اگر همین مثال را دنبال کنیم شاید به نتیجه برسیم.
اگر جایگاه خانواده برای ما اهمیت دارد عناصر تشکیل خانواده باید در اولویت ما قرار گیرد این غرب نیست که به ما می گوید «که زن باید فرمانبردار باشد، مطیع باشد و.. حتی برخی از دوستان به گونه ای صحبت می کنند که مرد این اجازه را دارد تا در تربیت زن خشونت هم به کار برد. و..» این دو گانگی ها باعث تزلزل شده است از یکسو، استراتژی تحکیم خانواده را مطرح می کنیم از سوی دیگر در راهبردهایمان به یکی از ارکان آن آسیب می زنیم. برای ایجاد محیط امن خانوادگی و تشکیل خانواده های سالم و حتی نمایش و تبلیغ خانواده سالم مشکل داریم چرا که یک عنصر و عضو اصلی خانواده که همان زنان هستند نادیده می گیریم.
می توانید مصداقی تر توضیح دهید؟
در تبلیغات رسمی عملا ما زنان را در حد وسایل خانواده می بینیم زن کسی است که باید در خدمت مرد باشد. این تفکر شاید در زمانی جواب می داد اما امروز با توجه به میزان دانایی زنان عرصه کنونی عرصه ای نیست که این نگاه به آنها جواب بدهد و باعث ترویج خانواده سالم شود.
اگر تبلیغات رسمی کشور به گونه ای بود که زن و مرد را همسان می دید، همانطور که در قرآن آمده «زن و مرد برای آرامش یکدیگر آفریده شده اند» نه اینکه زن وسیله ای برای آرامش باشد بسیاری از مشکلات رفع می شد. امروز قوانین به گونه ای است که اگر زن بخواهد تحصیل کند، وارد اجتماع شود، شغلی داشته باشد همه و همه منوط به اجازه مرد است. متاسفانه در قانون مدنی ما زن از بسیاری از حقوق اولیه محروم شده است پس همین تناقض ها اولین جدل ها و کشمکش های میان مرد و زن را بوجود آورده و پایه ای برای جداشدن یا حتی تجرد است. همین چالش ها دخترها و پسرها را از ازدواج فراری کرده است. بحث مهریه ها را بوجود آورده است. الان به گونه ای شده که خانواده دختر فکر می کنند تنها تضمین زندگی دخترانشان مهریه است و خانواده پسر از این نگرانند که مهریه های بالا مشکلاتی را برای آنها بوجود آورد.
چه کسی می پذیرد که دخترش از حق تحصیل، اشتغال، سفر و.. برخوردار نباشد. اینها حق هر فردی است پس چرا باید اجازه گرفت. بنای اختلاف را ما خود گذاشته ایم و بعد می خواهیم از این اختلاف ها جلوگیری کنیم.
یا در موضوع ازدیاد جمعیت و دغدغه حاکمیت برای کاهش جمعیت جوان.به جهاتی این موضوع مهمی است و نگرانی از پیری جمعیت وجود دارد. این یک سیاست است حال باید به دنبال راهبرد مناسب بود تا زوج ها تشویق به فرزندآوری شوند. متاسفانه تمرکزی که حال برای سیاستگذاری در این زمینه می شود مثلا چند همسری است! نمی گویند ازدواج را آسان کنیم،بلکه چاره را در ترویج چند همسری، ازدواج موقت و.. می کنند. اینها از نظر یک زن خیانت محسوب می شود شاید از نظر سیاست گذاران و شرع خیانت نباشد اما از نظر یک زن خیانت است. تحقیقات نشان داده استحکام خانواده ها در چنین شرایطی متزلزل شده و زنان بدون هیچ قضاوت ارزشی آسیب دیده اند.
کودک همسری موضوع دیگری است که فعالان حوزه خانواده در مورد آن هشدار می دهند. در مجلس گذشته بحث ممنوعیت کودک همسری را مطرح کردیم. بسیاری از همکاران ما حتی کسانی که با طرح موافق بودند می گفتند نام پسر را در این طرح نیاوریم چون حساسیت ایجاد می کند. به عقیده کارشناسان این ظلم بزرگی است که دارد به پسرهای ما می شود چرا که آنها نان آور خانواده محسوب می شوند و ما در سنین پایین داریم مسئولیتی عظیم برگردنشان می گذاریم.
چرا باید در مورد ازدواج زودهنگام پسران نگرانی وجود داشته باشد؟
متاسفانه دوستان ما براساس این طرز تفکر با چنین قوانینی مخالف می کنند این پیش فرض را دارند؛ پسری که در سن پایین ازدواج می کند از نظر مالی تامین است و فقط برای رفع نیاز جنسی ازدواج می کند. درحالی که بسیاری از پسرانی که در سنین پایین ازدواج می کنند باید مسئولیت اداره خانواده را برعهده گیرند و همین آنها را از تحصیل و حتی کودکی کردن باز می دارد.
در مورد دختران هم که آسیب ها فراوان است، اساسا پایین آوردن سن در سیاست های کلی که همان فرزندآوری است خلل ایجاد می کند. خطرات باروری در سنین پایین آنقدر خطرناک است که در موارد بسیاری خود ایجاد ناباروری می کند.
با وجود چنین قوانینی همچنان با با موضوع کاهش جمعیت مواجه هستیم دلیل آن را چه می دانید؟
متاسفانه علیرغم تمام این قوانینی که در کشور حاکم است، همچنان میزان زاد و ولد کم باقی مانده است. ما گروه سنی بارور در جامعه را فراموش کرده ایم و قانون گذار به جای آنکه سرمایه گذاری ها را به سمت ازدواج افراد در سنین 20تا 30 سال ببرد سرگرم کودکان شده است. افرادی که دارند به تجرد قطعی می رسند و آرزوی استقلال و ازدواج دارند.اکنون خانواده هایی در کشور داریم که زن و مرد به واسطه فقر در کنار خانواده هایشان زندگی می کنند و نمی توانند زیر یک سقف بروند.
تفاوت قرائت حاکمیت و مردم یکی از مهمترین چالش های فرهنگی ماست چه تبعاتی خواهد داشت؟
قرائت های رسمی حاکمیت متاسفانه با سبک زندگی مردم متفاوت است و همین فاصله معضلاتی را بوجود آورده است. از یکسو حاکمیت با استفاده از تریبون های در اختیارش تلاش می کنند تا نوعی از روش های زندگی را به مردم دیکته کند. اما مرم سبکی جدید را برای زندگی انتخاب کرده اند این تناقض باعث تضاد میان مردم و حاکمان شده است. باید بدانیم که مردم هیچگاه به شیوه حاکمیت در نمی آیند و حاکمیت مجبور می شود مدام از طریق ایجاد قوانین جدید و یا بخش های مراقبتی و نظارتی کار را برای خود و دیگران سخت تر کند.
در زمانی که شما در کمیسیون فرهنگی مجلس بودید چقدر توانستید با صداوسیما همکاری کنید؟
صداوسیما چشم دیدن من را نداشت و سایه مرا با تیر می زد. طبق آمار مرکز پژوهش های مجلس در دوره قبلی مجلس حدود 70 درصد مردم ماهواره داشتند و صداو سیما در میان آحاد مردم مقبولیتی نداشت. حالا هرقدر هم بودجه سازمان را اضافه کنیم یا ماهواره ها را جمع کنند. هیچ تاثیری ندارد. مردم از شرایط عبور کرده اند. اکنون شبکه های خانگی و فضای مجازی رقیبی جدیدتر از ماهواره برای رسانه ملی است. اگرچه نسبت به فیلم های شبکه نمایش خانگی هم انتقاداتی وارد است و برخی از سریال های این شبکه دارد به سطح آثار نمایشی ما ضربه می زند.
حتی برنامه های نوروزی یا برنامه های مناسبتی صدا وسیما هم اقبال چندانی ندارد. صداوسیما به نظر می رسد عامدانه در صدد لجبازی با مخاطب است. به طوری که برنامه ای را روی آنتن می فرستند که مخاطب را اذیت می کند. بنابراین به ندرت در برنامه های این رسانه کارهای مخاطب پسند می بینید. شما نگاه کنید برنامه «نود» که بیننده داشت از جدول برداشتند. این نشان از مخاطب ستیزی صداوسیما دارد.
حتی در زمان دولت اصلاحات و یا دولت میانه رو نیز سینما مشکلات زیادی داشته است و بسیاری از فیلمسازان در این دوران هم برای گرفتن پروانه ساخت یا نمایش دچار مشکل هستند؟
با شما موافق نیستم در دوره اصلاحات در سینمای ایران جهشی غیرقابل انکار بوجود آمد و فیلمسازان توانستند فیلم های موفقی بسازند حتی در دوره آقای روحانی هم (با وجود انتقادات زیادی که به ایشان دارم) همچنان در حوزه فرهنگ نمی توانید حرکت هایی را نادیده بگیرید اگر چه قبول دارم همچنان به قول خود آقای روحانی یک دولت در سایه وجود دارد که در مواردی با فشار های شدید مقابل حرکت دولت و مردم می ایستد. این دولت در سایه همواره کار را برای مجریان ما سخت و گاه غیرممکن می کند.
مرکز پژوهش های مجلس یکی از مهمترین بازوهای قانون گذاری برای نمایندگان است، چقدر نمایندگان مجلس از این نظرسنجی ها بهره برداری می کنند؟
به خاطر داشته باشید مجلس متشکل از طیف های متعددی است و باید در یک مساله و موضوع خاص از طریق رایزنی ها این صداها یکی شود. در طول دوره مجلس ما چالش های زیادی با همکارانمان داشتیم بسیاری از این عزیزان اصلا برایشان مهم نبود که سینماگران و سینماداران با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند. به خاطر دارم برخی از سینماداران به علت مشکلاتی که داشتند به دنبال تغییر شغل و کاربری سینماها بودند و دوستان اهمیتی به موضوع نمی دانند. البته آقایانی هم بودند که به این مساله اهمیت می دادند. به عنوان مثال آقای مازنی از افرادی بودند که به حوزه هنر خیلی اهمیت می دادند. اینها به ساختار مجلس باز می گردد تا زمانی که یک مجلس شعارزده ای که ظاهر و باطن نمایندگان با هم فرق می کند داشته باشید، نباید انتظار اتفاقی خاص داشته باشید.
مجلس قبلی چه کار شاخصی برای هنرمندان کرد؟ منظورم این است که یک لایحه، قانون، مصوبه و... خاص هنر داشتید؟
مثلا درمورد بیمه خبرنگاران لایحه ای را به صحن بردیم و توانستیم رای بگیریم. ولی باید بگویم یکی از مهمترین کارهایی که ما در دوره قبل کردیم ایجاد گفتمان و مطالبه یک موضوع برای عموم مردم بود. به عنوان مثال شاید نتوانسته باشیم قانون ممنوعیت کودک همسری را تصویب کنیم اما این موضوع را گفتمان سازی کردیم و به یک مطالبه عمومی مبدل کردیم. یا شاید حضور زنان در ورزشگاه در همه بازی ها محقق نشد ولی این مطالبه به طور جدی در تمام سطح مطرح شد.
یکی دیگر از کارهایی که انجام دادیم، پیگیری فیلم های سینمایی بود که توقیف شده بود. تعدادی از سینماگران به ما مراجعه می کردندو شکایت داشتند که فیلم هایشان توقیف شده است.
خاطره ای از همین بیمه خبرنگاران و امنیت شغلی برایتان بگویم. زمانی که خواستیم در صحن مجلس برای بیمه خبرنگاران رای بگیرم با وجود رایی که از کمیسیون تلفیق گرفتیم این بند حذف شده بود. من به سرعت با آقای حاجی بابایی رئیس کمیسیون مراجعه کردم و به صورت دست نوشته این متن را امضاء کردند تا توانستیم در صحن رای گیری کنیم. منظورم این است که برای رسیدن به یک لایحه، تبصره و قانون راه دشواری وجود دارد و نمی توان انتظار داشت به سرعت مطالبات به نتیجه برسد.
نماینده زبان مردم است، خدارا شکر که تلاش کردیم حرف مردم را بزنیم . بخصوص دوستانی که در کمیسیون فرهنگی بودند، مدام در تلاش بودند تا از خط قرمزها عبور کنند. شاید الان گروهی بگویند مثلا سلحشور چکار کرد؟ توانست ورود زنان به ورزشگاه ها را آزاد کند؟ و... باید جواب دهم در خیلی از مواقع به نتیجه نرسیدیم اما حرف مردم را زدیم و برای احقاق حقوق آنها کار کردیم. من نماینده مردم بودم و به آن افتخار می کنم که حرف مردم را زدم و اگر حالا سه پرونده باز برای گفتن حرف مردم در قوه قضائیه دارم احساس ناراحتی نمی کنم.
چه پیام و دعایی برای 1400 دارید؟
امیدوارم مردم شاد باشند، مردان و زنانمان بتوانند با دست پر به خانه بروند و در کنار هم شاد باشند. امیدورام سال آینده مردمی که علاقمندند فرزند داشته باشند، بدون ترس از مخارج بچه بتوانند به این آرزو دست پیدا کنند.کسانی که آرزوی آرامش دارند، به آن برسند. امیدوارم ایران جای خوبی برای زندگی باشد به طوری که جوانان و نخبگان ما مهاجرت نکنند.