داوود نماینده دوبلور و گوینده رادیو در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: وضعیت رادیو و به طور کل وضعیت رسانه در کشور ما با توجه به بالا رفتن سطح سلیقه مردم نسبت به دوران پیش از انقلاب چندان رضایتبخش نیست. البته به اعتقاد من مردم از رادیو نسبت به تلویزیون بیشتر استفاده میکنند چرا که رادیو یک رسانه شنیداری است و در ماشین و مکانهای مختلف به راحتی میتوانند برنامههای آن را دنبال کنند.
نماینده خاطرنشان کرد: به دلیل ماهیت شنیداری بودن، رادیو باید از قدرت نویسندگان بزرگ، شاعران توانمند و گویندههای خوب استفاده کند. رادیوی امروز با رادیو سالهای گذشته تفاوتهای بسیاری دارد. حدود 50 سال پیش تنها چند شبکه رادیویی مثل رادیو ایران و رادیو تهران فعالیت داشتند و البته نسبت به جمعیت وسعت این رسانه نیز در آن زمان منطقی بود.
نماینده درباره بالا رفتن سطح سلیقه مخاطبان در سالهای گذشته گفت: سطح سلیقه مخاطبان بستگی به میزان مطالعه و سواد افراد دارد. انتظار مخاطبان رادیو امروز نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده و به نظر من افرادی که برنامههای رادیویی را گوش میدهند تعدادشان بسیار بالا است اما مخاطبان جدی این رسانه امروز مخاطبان خاصی هستند که در بین عوام مردم قرار نمیگیرند. مخاطب خاص برایش کیفیت برنامه مهم است و انتظار دارد دنبال کردن یک برنامه برایش حاصلی داشته باشد. اگر قشر دانشجو را بتوانیم با برنامههای مناسب به مخاطبان رادیو اضافه کنیم اتفاق مثبت بزرگی رخ داده، قشر دانشجو امروز از مخاطبان رادیو هستند اما این تعداد اندک است. سالهای ابتدایی حضور من در رادیو جامعه جوان اهل کتاب و مطالعه بود و این قشر به برنامههای رادیو توجه داشت و این در رشد جامعه تأثیری چشمگیر داشت.
او افزود: کار در رادیو بسیار سخت است. در سال 1347 که در رادیو فعالیت داشتم تعداد برنامههایی که برای جوانان ساخته و پخش شوند به اندازه کافی بود و من برنامهای در آن سال اجرا میکردم که چنین ویژگی داشت و از ساعت 13 تا 17 این برنامه روی آنتن میرفت. من در دوران دانشجویی به رادیو علاقه زیادی داشتم و برنامههای مختلف را دنبال میکردم، برنامههایی چون «قصههای شب» را گوش میدادم و موسیقیهای مختلفی از رادیو پخش میشد که کیفیت بسیار بالایی داشت. آن زمان کسی که مسئول موسیقی رادیو بود تلاش و هدفش اشاعه موسیقی ایرانی بود و میدیدیم که رادیو حتی در موسیقی کشور تأثیر چشمگیر و بهسزایی داشت.
این گوینده قدیمی رادیو در ادامه اظهاراتش گفت: به عنوان مثال هوشنگ ابتهاج اولین کسی بود که شعر نو را به صورت تلفیقی وارد موسیقی ایرانی کرد و این تأثیر از رادیو شروع شد که استاد داوود پیرنیا به عنوان اولین هنرمند این تلفیق را به صورت اجرایی پایهگذاری کرد. مدیریت در اشاعه موسیقی ایرانی در رادیو تأثیرات مثبت بسیاری در موسیقی کشور داشت و من در آن زمان به عنوان یک نوجوان برنامههایی چون «گلهای صحرایی»، «گلهای رنگارنگ» و «گلهای جاویدان» را گوش میدادم و جوانان بسیاری مثل من بودند که با گوش دادن به این موسیقیها که توسط هنرمندان بزرگی خلق میشدند، سلیقهشان تربیت شد. موسیقیهایی که امروز میشنویم به لحاظ کیفی بسیار سطح پایینی دارند و سلیقه جوانان به سمت غلطی هدایت شده است. هنر موسیقی ما آنقدر غنی است که در هر خطهای تنوع را میتوان در آن دید و این تنوع را ما میتوانیم به شکلی به جوانانمان ارائه دهیم که هم سلیقه آنها را به سمتی درست هدایت کند و هم استقبال خوبی از آثار صورت گیرد.
موسیقی را بیهوده حرام اعلام کردند اما نگفتند منظورشان کدام موسیقی است!
نماینده در ادامه درباره دلیل پایین آمدن سطح کیفی آثار موسیقی اظهار داشت: دلیل اصلی این اتفاق این است که ما بی دلیل موسیقی را حرام اعلام کردیم و نگفتیم منظورمان کدام موسیقی است و امروز شاهد هستیم موسیقیهایی در کشور رایج شده که اتفاقاً همین موسیقیها هستند که باید حرام اعلام میشدند. موسیقیهایی که باعث ایجاد هیجان کاذب در جوانان میشود و تأثیر و انعکاسی منفی دارد. رسانه در کشور ما و به خصوص رادیو باید به تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه بیشتر بپردازد. ما زمانی که «داستانهای شب» را گوش میدادیم شنونده آثاری با کیفیت و ارزشمند از هنرمندانی بزرگ بودیم که همان آثار توسط هنرمندان بزرگ دیگری اجرا میشد و کیفیت به حدی بود که گویا ما نمایشی زنده را بر روی صحنه تئاتر در حال اجرا میدیدیم. این کیفیت در برنامههای رادیویی در هنر نمایش ما هم تأثیرگذار بود و سالهای گذشته در عرصه فرهنگ و هنر رادیو را میتوان یکی از تأثیرگذارترین رسانهها دانست.
او افزود: جای افسوس و ناراحتی دارد که امروز چنین جایگاهی را رادیو از دست داده و دیگر این تأثیرگذاری و تحولات را از سوی این رسانه شاهد نیستیم. هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، عارف قزوینی، علی اکبر شیدا، غلامحسین بنان، اسماعیل ادیب خوانساری، حسین قوامی و پروین هنوز هم هستند اما مشکل اینجاست که ما اسمی از آنها نمیبریم و به آنها اشارهای نمیکنیم. من نمیگویم که رادیو حتماً باید موسیقی کهن پخش کند، اگر قرار است موسیقی پاپ پخش شود بهتر است پاپ ریشهای پخش کنند و متأسفانه این حقیقت تلخی است که امروز هیچ یک از این اتفاقات مثبت رخ نمیدهد و همان تأکید بی مورد بر این که موسیقی حرام است ما را دچار ابتذال کرده و امروز شاید تنها 5 درصد جوانان ما به موسیقی کلاسیک علاقه داشته باشند که آنها هم جوانانی هستند که اهل مطالعه و کتاب هستند و موسیقی کلاسیک و اصیل گوش میدهند. نگاه سطحی به موسیقی به فرهنگ و هنر ما ضربه سختی وارد کرد و ما امروز باید این وضعیت را تغییر دهیم.
ما به تغییر نیاز داریم و رسانه در این مسیر میتواند تأثیرگذار باشد
نماینده تأکید کرد: ما برای تغییر در این زمینه به تغییر در سیستم آموزش و پرورشمان نیاز داریم و باید آموزشهای خانواده را هم جدی بگیریم. عملکرد آموزش و پرورش ما مناسب نبوده، آموزش عالی هم به همین شکل و باید این مشکلات را حل کنیم. باید آموزش را از دبستان آغاز کرد و تغییر از آن زمان است که به وجود میآید. باید سیستم آموزشی ما به شکلی باشد که کودکان در دوران ابتدایی به نحوی تربیت شوند که در دوران نوجوانی بدانند به چه رشتهای علاقهمند هستند و چه چیزی را دنبال کنند. آگاهی لازمه تغییر است و کسی در دنیا نیست که به آگاهی برسد و تغییر نخواهد و در اولین قدم برای رسیدن به تغییر باید به جامعه آگاهی بدهیم و رسانه در این امر مهم بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
این گوینده قدیمی رادیو اظهار داشت: سیستم آموزشی ما به خصوص در آموزش و پرورش بر سر چند راهی است و خانوادهها تنها دلخوشیشان این است که جوانان مدرک بگیرند. باید تغییر در این نگاه را از خانواده آغاز کنیم و رسانه و رادیو میتوانند در تغییر این نگرش بسیار تأثیرگذار باشند و لازمه این تأثیرگذاری حضور هنرمندان بزرگ و بالا رفتن سطح کیفی برنامهها است. زمانی در رادیو برنامهای چون «قصههای شب» قصههایی از صمد بهرنگی، احمد شاملو، سیمین بهبهانی، جلال آل احمد و... پخش میکرد و حتی داستانهایی از چخوف را میشنیدیم اما امروز کودکان و نوجوانان ما چه آموزههایی دارند که بخواهد در حد و اندازهای که آنها تأثیر گذار بودند تأثیر داشته باشد. آموزههای ما در برنامههای مختلف که در قالب طنز ارائه میشوند خیلی سطحی و ضعیف هستند و بچههای امروز که بسیار باهوش هستند نمیتوانند با این آثار ارتباط برقرار کنند.
او افزود: رادیو به یک تحول جدی نیاز دارد و خواهشم از گویندهها و تمام کسانی که در این رسانه کار میکنند این است که مطالعه را جدی بگیرند و قبل از هر چیز در خود تغییر ایجاد کنند. نویسنده بزرگی چون ارنست همینگوی وقتی آثار درخشانی خلق میکند و در خود نیاز به یک تغییر احساس میکند به جنگ میرود و در آنجا «وداع با اسلحه» را مینویسد که یک شاهکار ادبی است. رسانههای ما باید از جامعه روشنفکر و آگاه ما بهرهمند شود و از علم و دانش آنها استفاده کند. در تمام این سالها که در رادیو فعالیت داشتم سعی من همیشه بر این بوده اطلاعاتی به مخاطب ارائه دهم که تا امروز چیزی از آنها نشنیده است. من دلسوخته ی آگاهتر کردن مردم هستم و اعتقاد دارم باید با آگاهی روز به روز بیدارتر شویم و با نگاهی تازه به سمت فرداها برویم.