بهنام بهزادی کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، در پاسخ به این پرسش که آیا در آثار سینمایی ما کاراکترهای زن به آنچه که در جامعه میبینیم شباهتی دارند یا خیر، گفت: من به یک نگاه کلی و عمومیت بخشیدن یک مفهوم به کلیت سینما اعتقادی ندارم. به طور کل یک مفهوم را نمیتوان در یک تعریف کلی برای سینما مورد ارزیابی قرار داد که آیا پرداخت درستی در سینمای ما نسبت به آن صورت گرفته یا خیر. به نظر من در سینمای ایران برخی فیلمها پرداخت درستی نسبت به کاراکتر زن داشته و برخی فیلمها اینگونه نبودهاند.
بهزادی درباره پرداختن به مبحث خشونت علیه زنان در سینمای ایران گفت: بخش مهمی از موضوع خشونت علیه زنان به جنبههای فرهنگی و بخش دیگر به مباحث قانونی مربوط میشود. تا امروز بخش عمدهای از این موضوع در سینمای ایران حول و حوش روابط فرهنگی آدمها که نتیجهاش خشونت علیه زنان بوده، روایت شده که البته هنوز هم این بحث در سینمای ما جای کار دارد و میتوان آثار سینمایی متعددی در این زمینه تولید کرد.
او افزود: جنبه کاملاً مغفول مانده این موضوع به بحث قانون برمیگردد و ما کمتر شاهد فیلمهایی هستیم که قانون را مورد انتقاد قرار داده باشند. پیش از پرداختن به این موضوع باید به نکتهای اشاره کرد؛ به صورت عمومی مسئلهای که وجود دارد این است که ما شاید در حقیقت باری را روی دوش سینما قرار دادهایم و مسئلهای را به آن تحمیل کردهایم که فراتر از ظرفیتش است. طی این سالها شاهد هستیم که سینما را مجبور کردهاند به مسائلی بپردازد که دیگر رسانهها و هنرها کمتر توان و امکان پرداختن به آن موضوعات را داشتهاند و همین اتفاق باعث شده ما سینما را رفته رفته به یک رسانه تبدیل کردهایم و انتظاری که از آن داریم بسیار فراتر از حدی است که میتوان از سینما انتظار داشت.
کارگردان فیلم سینمایی «وارونگی» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: قطعاً سینما این قابلیت و پتانسیل را دارد که به موضوعاتی چون خشونت علیه زنان بپردازد اما باید بدانیم که سینما در وهله نخست یک هنر است و باید در همین حیطه حرکت کند ولی طی سالهای گذشته به مرور انتظار و توقعی از آن به وجود آمده که گویا موظف است مسائلی را مطرح کند که بسیاری از آنها جایگاه طرحشان در سینما نیست و زمینههای دیگری را برای مطرح شدن میطلبند اما به دلیل نبود شرایط و عدم امکان نقد قانون این بار روی دوش سینما افتاده و باعث شده در نهایت با سینمایی مواجه باشیم که چون نمیتواند با صراحت مسئلهاش را مطرح کند به صورت استعاری و با کنایه به موضوعات میپردازد و فیلمها کاملاً به آثاری تبدیل شدهاند که فقط مشغول کنایه و غُر زدن هستند و نهایتاً گلایه میکنند و اصلاً مشخص نیست مخاطبان این آثار چه کسانی هستند.
بهزادی تصریح کرد: سینمای ما با محدودیتهای بسیاری مواجه است و علاوه بر وزارت ارشاد و دیگر نهادهای فرهنگی متأسفانه امروز به جایی رسیدیم که قوه قضاییه هم به مسئله نظارت بر فیلمها ورود کرده و مستقیماً درباره اکران یا عدم اکران آنها تصمیمگیری میکند. این شرایط و ممیزیهای متعدد از اصلیترین عوامل تبدیل کردن سینما به رسانهای برای کنایه و غُر زدن است و میبینیم هنر هفتم در کشور ما به سمتی رفته که کارکرد اصلی خود را از دست داده و از هدف اصلیاش دور شده است و حتی توان پرداختن به مسائلی چون خشونت علیه زنان را ندارد.
این کارگردان در پایان تأکید کرد: بحث خشونت علیه زنان را در جامعهمان موضوعی کاملاً جدی میدانم که همانطور پیشتر تأکید کردم به اعتقاد من بخش اعظمی از این ماجرا از یک ساختار فرهنگی معیوب میآید که در آن انسانها دانسته یا نادانسته علیه زنان دست به خشونت میزنند. خشونت علیه زنان دامنه گستردهای دارد و به شکل کلامی، فیزیکی و... میتوان این خشونت را در جامعه شاهد بود که متأسفانه ما تقریباً درباره همه این مباحث به لحاظ فرهنگی آگاهیبخشی اندکی داریم و به لحاظ حقوقی نیز قوانین بازدارندهای را شاهد نیستیم.