به گزارش خبرگزاری برنا از گیلان ؛ دکتر عباس نعیمی جورشری جامعه شناس ، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در گفتگویی اظهار داشت: سازمان بهداشت جهانی در رویکردی که به چیستی ورزش دارد آن را تحرک بدنی معطوف به سلامت جسم، ذهن و ارتباط اجتماعی خوانده است. این رویکرد صحیح و جامع است از آنجا که سه ساحت انسانی را در بر می گیرد یعنی بدن، روان و جامعه. عدم توجه به هرکدام از این تثلیث عینی به ناقص ماندن بحث منجر می شود. از این زاویه می توان ارتباط ورزش را با کیفیت زندگی اجتماعی تایید نمود. انسان در کنش ورزشی به ارتقای کیفیت خویش می انجامد. این «خویشتن» در متن «دیگران» حاضر است. حتی مایلم یک گام فراتر روم و بگویم که این خویشتن در نسبتش با «دیگران جمعی» معنا پیدا می کند.
وی افزود: بنابراین ورزش به مثابه عامل ارتقای خویشتن عمل می کند که در مرحله بعدی به ارتقای کیفیت دیگران می انجامد. سلامت و نشاط اجتماعی ذیل این تبیین قرار دارد.
نعیمی جورشری گفت : وقتی درباره ورزش سخن می گوییم درباره سوژه ای اجتماعی سخن گفته ایم. حتی در فردیت نیز سوژه ای اجتماعی است. ورزش های همگانی چنان تاکید موکدی هستند بر خصلت اجتماعی پیش گفته یعنی نه تنها ارتباط غیر مستقیمی را که شرح دادم بر فضای عمومی دارند بلکه حسب تجلی جمعی اشان و معنایابی جمعی اشان، ارتباط مستقیمی با اتمسفر اجتماع خواهند داشت. یعنی اثر ورزش های همگانی بر روح اجتماعی دوچندان است، مستقیم و غیرمستقیم.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه درادامه خاطر نشان کرد: این را باید چنان یک بسته مفهومی فهم نمود. حال این بسته مفهومی (ورزش همگانی) را در تناسب بحران های جمعی در نظر بگیرید. بحران را چنان «عرصه» لحاظ کنید و ورزش همگانی را چنان «عنصر»ی درون عرصه.
خصلت این عرصه چیست؟ هراس روانی، پریشانی جمعی، سوگواری مرگ، تنگنای معیشتی، دروغ و وعدههای تحقق نیافته! اینها در جامعه ای با مدیریت ضعیف و فقدان تدبیر، محسوس تر هستند. جامعه ایرانی در پاندمی کووید۱۹ دستخوش چنین موقعیتی است. عدم برنامهریزی قوی در واکسیناسیون عمومی و ناتوانی در مدیریت اقتصادی عامه، کشور را در معرض فروپاشی اجتماعی قرار داده است.
وی بابیان اینکه تکرار اخبار منفی و تجدید ناامیدی در این جامعه جاری است، افزود: در این شرایط بایستی به گریزگاه های امید و نشاط توجه ای دوچندان نمود. ورزش های همگانی با ارتقای روحیه جمعی، حس همدلی، انسجام ارتباطی، «تنها ماندن» را نفی می کند. دقت کنید که تنها ماندن یک معضل فلسفی و اگزیستانسیالیستی است که انعکاس های اجتماعی دارد.
جورشری تاکید کرد: ورزش های همگانی اگر در کادری منظم و پاکیزه و پیوسته برای مردمان خسته تنظیم شود، اثرگذاری مناسبی در چرخش روانی خواهد داشت و پلی برای عبور از سوگواری های پاندمی فراهم می کند.
این مدرس دانشگاه در خصوص نقش فرهنگی و اجتماعی ورزشهای همگانی عنوان کرد: می توان فرماسیون نرمال اجتماعی رابه نکاتی که مطالب فوق اشاره کردم، افزود. یعنی جامعه ای فارغ از بحران یا پاندمی. در این حالت بایستی به چهار ساحت نظر داشت. در این راستا من سیستمی نگاه می کنم.
وی گفت : تالکوت پارسونز از شاخص ترین تیوریسین های فانکشنالیزم ، سیستم جامعه را دارای چهار ساب سیستم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می داند. پرسش شما را می توان در این چهار خرده نظام ارزیابی نمود. ورزش های همگانی دارای کارکرد جامعه پذیری هستند. افرادی که در ورزش همگانی مشارکت می کنند از درونی سازی هنجارها و فعل جمعی بهره مند می شوند. آنها در این عمل همگانی با مکانیسم فوق مواجه خواهند شد. اینگونه زیست اجتماعی در انسجام نوینی بازتولید می شود. همچنین شادی به عنوان یک ارزش به رسمیت شناخته می شود. ببینید این مولفه ای مهم است خاصه در جامعه ما که غم های فراوانی را تجربه کرده و می کند. این امر را نباید دست کم گرفت. شادی چنان عنصر گمشده ای در چارچوب زندگی ایرانی گردیده است. به یاد بیاوریم شعر استاد شفیعی کدکنی را:
طفلی به نام شادی
دیری است گم شده است
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر.
من برای ورزش های همگانی چنین کارکرد جامعهشناختی قایل هستم: جستجوی شادی! گویی انسان ایرانی به دنبال مفری است تا این گمشده خویش را بیابد. ورزش جمعی یکی از ان دریچه هاست.
دکتر جورشری با بیان اینکه درباره جامعه گیلانی بحث مفصل و دقیقی لازم است ، افزود: در ارتباط با پرسش شما و محور سخن، باید ساختار فرهنگی را لحاظ نمود. گیلان البته واجد فرهنگ واحدی نیست. نواحی گیلک نشین با نواحی طالش نشین و ترک نشین تفاوت دارد. اما این تنوع با همزیستی بالایی همراه بوده است.
وی با تاکید بر این نکته که : «دگرپذیری فرهنگی» گیلانیان بالاست و مدارای ارزشی در اینجا بیش از سایر استان ها دیده می شود، گفت : فضای مدنی قدرتمند به بستری مناسب انجامیده و تحقق ورزش های همگانی را تسهیل کرده است. این مدنیت در ورزش های همگانی زنانه بیشتر دیده می شود. لذا به نظر می رسد می توان از امنیت فرهنگی مناسب و ظرفیت های هنجاری بالا به عنوان عنصری ساختاری در ترویج ورزش های همگانی نزد گیلانیان نام برد. این رفتارهای جمعی مورد پذیرش عمومی است. پذیرشی که در استان های مختلف ایران متفاوت است. گیلان پذیرش بالایی را نشان داده و در این امر طی تاریخ معاصر از مشروطه تا حال پیشگام بوده است.
وی درخاتمه افزود: اگرچه در دهه های گذشته، آسیب های فرهنگی و ضعف های جدی در مدیریت شهری مشاهده می شود اما پتانسیل نشاط گرایی، شادی پذیری و زیستن خوش دلانه همچنان در متن فرهنگ گیلانیان وجود دارد. این عناصر همان مولفه های تسهیل گر ورزش های همگانی است. عناصر مذکور جزو مفاد دیرپای این فرهنگ است که در زندگی «زارع و زمین» و«گیله مرد و گیله زن» قدیمی وجود داشته است. فرهنگ شاد و نشاط طلبی در زمین های زراعی و کافه های قدیمی و جشن های سنتی نیز مشهود بوده است. حال در نظام نظری جدید و حاکم نیز خود را بازتعریف نموده است. ورزش های همگانی یکی از همین بازتعریف هاست برای شاد زیستن.