به گزارش برنا، پایگاه «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در ادامه نوشت: در ژانویه همان سال جو بایدن که به جای دیک چنی در اقامتگاه رسمی معاون رئیس جمهور ساکن شد رو به مهمانان توضیح داد که «یکی از تور لیدرهای نیروی دریایی به وی مخفیگاهی را نشان داده است. این مخفیگاه درست پشت در فولادی غولپیکری بود که یک قفل بسیار پیچیده امنیتی آن را تأمین میکرد. این مخفیگاه راهروی باریکی داشت که دو طرفش قفسههایی تعبیه شده بود که مملو از تجهیزات ارتباطی بودند.» وی در ادامه گفت: «آن لیدر توضیح داد زمانی که چنی در پناهگاه بود، امینترین دستیارانش در اینجا مستقر بودند.»
در حالی که چندین بار صحبتهای بایدن قطع شد، وی با بیان اینکه منظورش فی الواقع «یک محیط کاری در طبقه بالای محل سکونت دیک چنی بوده گفتههای خود را تصحیح میکرد. اما صحبتهایش به وضوح گمراهکننده بودند. از سوی دیگر دیک چنی (که وجود این پناهگاه را انکار میکند) به گوگل دستور داده بود کسی قادر نباشد محل سکونتش را روی نقشه گوگل جستجو کند. بسیاری از مفسرین با به یاد داشتن این افشاگریها بیان کردهاند که معاون رئیسجمهور در زمان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر خود را در این مخفیگاه پنهان کرده بود.
صبح روز ۱۱ سپتامبر چنی سراسیمه به مرکز عملیات اضطراری ریاست جمهوری واقع در زیرشاخه شرقی کاخ سفید میرود و در آنجا اتفاق مهمی میافتد که تأثیر بسزایی در حمله دروغین به پنتاگون داشت. طبق گفتههای نورمن مینت، وزیر ترابری امریکا، دیک چنی در ساعت ۹:۲۵ یا ۹:۲۹ دقیقه صبح وارد مرکز عملیات ریاست جمهوری شد و در آنجا یکی از دستیارانش به طور مداوم به وی اخبارهای نگرانکنندهای میداد. در زیر بخشی از شهادت مینتا را میخوانیم که در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۰۳ آن را برای کمیسیون ۱۱ سپتامبر آماده کرده بود:
زمانی که پرواز شماره ۷۷ در حال نزدیک شدن به پنتاگون بود، مردی جوان نزد چنی آمد و به وی گفت: «هواپیما ۵۰ مایل با اینجا فاصله دارد.» و بعد گفت: «هواپیما ۳۰ مایل فاصله دارد.» و زمانی که به «هواپیما ۱۰ مایل فاصله دارد» رسید مرد جوان پرسید «آیا هنوز دستور همان است؟» دیک چنی برگشت و گلوی مرد جوان را گرفت و گفت «معلوم است که دستور همان است. مگر چیزی غیر از این شنیدی؟» حال، بسیاری از شاهدان دقیق و موشکاف میدانند که هواپیما هیچگاه به پنتاگون برخورد نکرد. اما بالاخره در ساعت ۹:۳۷ دقیقه صبح حادثهای رخ داده که منجر به خسارات فراوان و مرگ ۱۲۵ نفر شده است. اما آن مرد جوان راجع به چه «دستوراتی» از چنی سؤال میپرسید؟
در مقالهای تحت عنوان «ضد و نقیضهای ۱۱ سپتامبر: چنی چه زمانی وارد پناهگاه زیرزمینی شد؟» نوشته پروفسور دیویدری گریفین، میخوانیم: «دستور - مخصوصاً در همان روزی که دو هواپیما به چند ساختمان در نیویورک اصابت کرده بودند- میتواند دستور شلیک به هر هواپیمای غیرنظامی باشد که وارد حریم هوایی "ممنوعه" واشنگتن شده است.» اما از آنجایی که مرتباً از چنی راجع به این دستور سؤال میپرسیدند، این پروفسور نتیجه میگیرد که: «این سؤال پرسیدنها زمانی معنا میدهد که قرار باشد کاری غیرمعمول انجام شود نه شلیک به یک هواپیما. به نظر میرسید که مینتا دستور "از حالت آماده باش درآمدن هواپیماهای نظامی را" به بقیه واحدها منتقل کرده باشد.»
بیشک، هیچگاه بر فراز آسمان پایتخت به پرواز ۷۷ شلیکی نشده (و هیچگاه به پنتاگون هم اصابت نکرده). در مقالهای که در تاریخ ۵ می ۲۰۰۸ چاپ شد، محقق حوادث ۱۱ سپتامبر آیدان موناقان تأکید میکند که به مقامات دولتی پیغامهای بسیار زیادی داده شد. «سازمان نیروی هوایی فدرال به ارتش، در ساعت ۹:۲۶ ربوده شدن مشکوک پرواز ۷۷ را اعلام کرد. به دفتر FBI در واشنگتن نیز گزارش ربوده شدن پرواز ۷۷ را در ساعت ۹:۲۰ صبح اعلام کردند». هم پنتاگون و هم کاخ سفید فرصت بسیار زیادی برای عکسالعمل داشتند اما این کار را نکردند. چندین نفر دستور داده بودند تا واحدهای موشکی از حالت آماده باش درآیند و حداقل یک نفر از این افراد دیک چنی بوده است.
همدستی چنی و دونالد رامسفلد در حادثه ۱۱ سپتامبر میتواند مربوط به نقشهای باشد که جیمزمن، روزنامه نویس، در مقاله مارس ۲۰۰۶ در مجله «آتلانتیک» با نام «نقشه نبرد نهایی» از آن یاد میکند. چنی و رامسفلد در دولت ریگان (زمانی که ترس و وحشت از جنگ سرد در میان مردم بیشتر میشد) به دیگر مقامات رسمی فدرال پیوستند تا برنامهای در خصوص «تداوم دولت» را اجرایی کنند.
در گیرودار این عملیات محرمانه به منظور پیشگیری حمله هستهای از جانب شوروی، گروههای دولتی بسیار زیادی شکل گرفتند. در مقالهای تحت عنوان «آیا این مخفیگاه جورج بوش است؟» نوشته تام واندربیلت، میخوانیم «چگونه رئیس جمهور توانسته به پناهگاه Mount Weather برود، چگونه مجلس، مخفیگاهی در شهر کالپر ویرجینیا دارد، چگونه پناهگاهی در کوهستانهای جنوب غربی پنسیلوانیا به نام سایت R(ریون راک) به کارمندان پنتاگون اختصاص یافته بود؛ و همه اینها در حالی است که نوراد در آن زمان از حریم هوایی کشور دفاعی نکرد.»
واندر ہیلت در توصیف Mount Weather میگوید «مجتمع زیرزمینی پراکنده و نامنظمی است مملو از کامپیوترهای مادر، لولههای جریان هوا و یک استودیو تلویزیون/ رادیو که برنامههای هستهای رئیس جمهور را از آنجا روی سایت میفرستادند». سپس برای هرکدام از تیمها یک رئیس انتخاب کردند و آنها را به مکانهای مخفیانهای فرستادند. و جای تعجب نیست که سرکردگی این ناوگانهای جنگی به چنی و رامسفلد داده شد. جیمزمن همچنین در ادامه این توضیحات اضافه کرد که اتمام این سعی و تلاشها فقط به خاطر یک هواپیمای خاص، مقر فرماندهی اضطراری هوابرد، یک هواپیمای بوئینگ ۷۶۷ اصلاح شده در پایگاه هوایی اندروز(Andrews) بود که مجهز به یک اتاق کنفرانس و تجهیزات ارتباطی بسیار بسیار پیشرفته میباشد و در صورت بروز مشکلی فرمانده از داخل هواپیما به راحتی میتواند کشور را اداره کند».
با توجه به گفتههای اخیر، بهتر است دوباره به حادثه ۱۱ سپتامبر نگاهی بیندازیم؛ زمانی که در واشنگتن شلوغی و ناامنی بیداد میکرد، جیمزمن در مقالهاش نتیجهگیری میکند که «ناگهان چنی و رامسفلد شروع میکنند به نقش بازی کردن، البته نقشهایی که خیلی پیشتر آنها را تمرین کرده بودند. در مخفیگاه زیرزمینی کاخ سفید به نام «مقر عملیات اضطراری ریاست جمهوری»، چنی به بوش میگوید که یک پرواز از قبل برنامهریزی شده از فلوریدا به مقصد واشنگتن را به تأخیر بیندازند». در این حین، رامسفلد افراد دیگری مثل پل ولفوویتز را به مخفیگاههای خارج از شهر میفرستد.
در حقیقت زمانی که یک گروه از توطئهگران نمایشی را در طبقه ۲۳ مرکز تجارت جهانی شماره ۷ از دفتر رودی گیلانی به نام دفتر مدیریت بحران شروع کردند، گروهی دیگر متشکل از چنی، رامسفلد و ژنرال ریچارد میرز از طریق پلان نبرد نهایی نقشههای خود را عملی کردند. چند روز پس از ۱۱ سپتامبر در مصاحبهای با چنی زمانی که گزارشگر NBC راجع به اقداماتی که در آن روز انجام دادند. سؤالاتی پرسید، چنی با عصبانیت پاسخ داد: «در جنگ سرد برای پیشگیری از یک جنگ هستهای نقشهها و برنامههای زیادی ریختیم.»
زمانی که جو بایدن قضیه مخفیگاه سری چنی را لو داد، نمیدانست که با شروع دردسری جدید تنها یک قدم فاصله دارد.