زندگی در جامعه بدون در نظر گرفتن اجتماع و مناسبت های اجتماعی قابل تصور نیست و به همین دلیل انسان عصر حاضر، بدون ارتباط با دیگران قادر به برآوردن نیازهایش نخواهد شد و برای برقراری ارتباطی معقول و با در نظر گرفتن منافع طرفین، نیازمند داشتن اخلاق است.
تحول های زندگی بشر متأثر از تحول های صنعتی و قرار گرفتن در عصر انقلاب الکترونیک و افزایش سطح توقع ها برای دسترسی به آسایش بیشتر باعث شده، عناصری همچون احساس نوعدوستی، همبستگی خانوادگی، عواطف بشری و فعالیتهای خیرخواهانه و انسان دوستانه... جای خود را به عناصر جایگزین مادی تغییر داده و آرامش خاطر افراد فدای آسایش بدلی زودگذر شود، که ماحصل آن جز فاصلهگذاری و انفکاک عواطف بشری و تنهایی زودهنگام انسان نخواهد شد، معلولی که امروزه صاحبنظران علوم اجتماعی برای این بحران درهم تنیده باید نسخهی متناسب با شرایط حاکم بیایند، شرایطی که جز افزایش افسردگی نتایجی در پی ندارد و مواردی که روزانه بر روح و روان بشر اثری مستقیم و ماندگار دارد، مصادیقی که به صورت داستانهای روزمره بر سر هر کوی و برزن به صورت عریان در میان مردمان جامعهی روبه زوال در حال بازگویی است.
اتفاق ها و حوادثی که گاهگاهی در فضای حقیقی و مجازی جامعه ظهور و بروز پیدا میکند، نشان از وجود بداخلاقیها و به نوعی افول و سقوط اخلاق در جامعه می دهد که مصداق آن را میتوان در خشونتها، درگیریها، توهین، تهمتها، ریا و دروغ، تجاوز به حریم خصوصی افراد دید و برشمرد.
نبود انواع عدالت در نظام اجتماعی موجب بیاخلاقی و به نوعی کجاخلاقی میشود زیرا اصل عدالت به معنای فرصتهای برابر است و عدالت توزیعی به منظور چرخش این فرصتهاست.
ثمره نظام اجتماعی که در آن عدالت حاکم باشد این چنین است که در این نظام مردم هرگز دروغ نمیگویند، زیرا میدانند که هدر نمیروند.
میتوان بیان کرد در مجموع سه مورد مهم در شکلگیری افول اخلاق در نظام اجتماعی نقش دارد که آن عوامل شامل لقمههای حرام، نبود عدالت و آزادی و احساس امنیت است.
یکی از مهمترین دلایل دروغگویی به عنوان یک بیاخلاقی در جامعه را نبود احساس امنیت میتوان عنوان کرد و تظاهر، ریا، دورویی و دروغ یکی از مهمترین موارد آن این است که باید برای پذیرفته شدن در هر مکانی و پیش هر شخصی نقاب خاصی بزنی زیرا در غیر این صورت پذیرفته نخواهی شد.
این در حالی است که ما در یک جامعه ارزشی هستیم و داعیه جامعه دینی داریم که اسلام دین کامل است و باید قواعد و قوانین اجتماعی را بهتر رعایت کنیم ولی متاسفانه عکس آن عمل میکنیم.
افول اخلاق در جامعه در حالی اتفاق افتاده که ابزارهای درونی کنترل و تقید افراد به عنصر اخلاقی هم ضعیف است، همان چیزی که از آن به عنوان وجدان و تربیت دینی و خانوادگی نام میبریم که در نسلهای جدید با چالش های جدیتری روبرو خواهیم شد.
جامعهی ما جامعهای در حال تحول و در گذر اجتماعی است و تحول ها در ساختارهای اجتماعی آن اتفاق میافتد و چیزی که در تحول های ساختاری از آن غفلت شده، و بحثی برای رشد آن نیست خود بشر و انسان جامعه ماست به عنوان عنصری که عامل زیست جامعه است و باید محور باشد.
ریاض علی فرحانی
دکتری مدیریت فرهنگی، خط و مشی گذاری و سیاست گذاری عمومی