به گزارش برنا؛ در اینجا به برخی از نامدارترین گردشگران تاریخ اشاره میکنیم.
فریتیوف نانسن، نخستین کسی است که قله یخی گرینلند را فتح کرد. همچنین او بیش از هر کس دیگری که به اقیانوس منجمد شمالی سفر کرده باشد تا شمالیترین نقطه آن پیش رفت. حقیقتا فوق العاده است. او که تنها یک همسفر داشت ۹ ماه زمستانی را در کپری ساخته شده از سنگ و پوست شیرماهی سر کرد و از دست شیرماهیها و خرسهای قطبی جان سالم به در برد. نانسن توانست تمام پهنه قطب شمال را فتح کرده و نامی افسانه ای از خود بر جای گذارد.
در اینجا از کسی صحبت میکنیم که وقتی از روی عرشه کشتی پا به زمین گذاشت نمیدانست در چه نقطه ای از کره زمین قرار دارد و در این خطه که احتمالا هند بوده است جمعیتی را به بردگی گرفت (کاری که او بعدها به پشیمانی از انجام آن اذعان داشت) و به واسطه آنها بیماریهای وحشتناکی در تمامی نیمکره زمین پراکنده شد (او در بازگشت از مردم بومی مبتلا به بیماری سفلیس شد). کلمب برای مردم اروپا پرده از جهان دیگری برداشت که طلیعه دوران جدیدی از جهان پژوهی اروپاییان بود.
ابن بتوته یک گردشگر شگرف مسلمان است که بیش از ۱۲۰هزار کیلومتر در منطقهای که طبق برآوردهای امروزه شامل ۴۴ کشور میشود (از ایتالیا به اندونزی، از تیمبوکتو به شانگهای) را پشت سر گذاشت. او مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفت و به گروگان گرفته شد و سپس در یک مرداب غرق شد. سفرنامه بر جای مانده از او دورنمای چندانی از دوران اواسط قرن چهاردهم و زمان پادشاهی مالی (Mali) ترسیم نمی کند (البته بخش زیادی از سفرنامه او از بین رفته است).
ژوان زانگ یک گردشگر جسور چینی و یک مترجم بود که بسیاری از مکاتبات بین چین و هند را در اوایل دوران حکومت سلسله تانگ مستند کرده است. عمده شهرت او به سبب سفر زمینی ۱۷ ساله او به هند است که طی آن بارها به دام راهزنان و دزدان افتاد، نزدیک بود که از تشنگی هلاک شود و از یک ریزش بهمن، جان سالم به در برد.
این دو نفر در اعزام به ماموریتی برای بررسی و کاوش منطقه شمال غربی ایالات متحده پس از قرارداد خرید لوییزیانا (Louisiana Purchase) و پایه ریزی تجارت با مردم محلی، سرپرستی یک تیم ۵۰ نفره را برعهده داشتند. آنها سفر خود را در سال ۱۸۰۴ آغاز کردند و تا سال ۱۸۰۶ بازنگشتند. آنها که عازم سرزمینی ناشناخته شده بودند به کمک ساکاگاوی معروف (Sacagawea ؛ یک زن بومی آمریکایی که همراه و راهنمای کلارک و لویس بود) به نخستین آمریکاییهایی تبدیل شدند که به چشم رودخانه کلمبیا را مشاهده کردند. آنها در این مسیر با مشکلاتی چون بیماری، رفتار خصمانه بومیان و شرایط وخیم آب و هوایی روبرو شدند. آنان دانشمندان و ماجراجویانی واقعی بودند.
همینگوی، گردشگری بسیار جوانمرد بود که فراوان سفر می کرد. سفرهای او الهام بخش خلق بسیاری از عالیترین آثار داستانی بود است. او یک ماهیگیر، شکارچی و سرباز بود که در پاریس، کوبا و اسپانیا زندگی کرده بود. او قبل از اینکه هر کسی بتواند عنوان شگفت انگیزترین انسان روی کره زمین را از آن خود کند این لقب را به خود گرفته بود.
این مرد ونیزی خارق العاده، زمانی که تنها ۱۷ سال سن داشت به همراه پدر و عمویش عازم سفر به قاره آسیا شد. آنها ۲۴ سال بعد و پس از طی کردن بیش از ۱۵هزار کیلومتر بازگشتند. مارکو پولو تا نسلهای متمادی الهام بخش گردشگران و ماجراجویان و نیز ارائه گر دورنمای دلفریبی از دوران حکومت کوبلای خان، شرق دور، جاده ابریشم و چین میباشد.
ارنست شکلتون مشهورترین کاوشگر قطب جنوب است (البته گمان میرود ابتدا روآلد آمانسن در سال ۱۹۱۱ قدم بدانجا نهاده باشد) و نام او با اکتشاف قطب جنوب مترادف است. او بارها و بارها این قاره را پیمود و یکی از مشهورترین حوادث سفر او مربوط به سال ۱۹۱۴ است که کشتی او با نام اندورانس به مدت ۱۰ ماه در میان یخها گرفتار شد. سرانجام کشتی شروع به شکستن و ویران شدن کرد و مسافران آن مجبور شدند از کشتی دست بکشند. شکلتون پس از یک اردوزنی ۵ ماهه روی یخ ها، سرانجام دو قایق سفری سرباز ساخت و یکی از آنها که به خطرناک ترین شکل ممکن ۸۰۰ کیلومتر از اقیانوس را تا رسیدن به جزیره جورجیای جنوبی پشت سر گذاشت هم اکنون بخشی از تاریخچه بزرگترین سفرهای دنیاست. شکلتون سپس از کوههای جزیره جورجیای جنوبی با زحمت عبور کرد و پس از رسیدن به ایستگاه وال گیری جزیره، یک تیم نجات را سازماندهی کرد و تمام افرادی که پشت سر خود جا گذاشته بود را نجات داد. جسارت به معنای واقعی!
او نخستین کسی است که با موفقیت قدم بر کره ماه نهاد. او یک ماجراجو در دوران معاصر است که به ماه سفر کرد (البته پیروی از او کار آسانی نیست) و یک جهش عظیم را برای زندگی بشر رقم زد. نیل آرمسترانگ، سند زندهای برای اثبات این مطلب است که آرزوی سفر به هیچ مکانی غیرممکن نیست.
فریا استارک تحت عنوان “آخرین گردشگر عاشق” مشهور است. این شهرت گویای جایگاه قدرتمند او به عنوان یک گردشگر نویسنده داستانهای تاریخی عشقی است. زندگی گردشگری یا سفری او از اواخر دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و به طرز خستگی ناپذیری پیش رفت. او نخستین زن اروپایی است که به منطقه لرستان در کشور ایران پای نهاد. همچنین او اولین کسی بود که نقشه کوههای منطقه را برای غربیها ترسیم کرد و به چشم ویرانی قلعه اساسینها (قلعه الموت) را نظاره کرد. قصهها و ماجراهای او منبع الهام بسیاری از گردشگران است و به زنان نشان داد که میتوانند در دورانی که سلطه بدست مردان است به سفر و سیاحت بپردازند.