در یک روز آلوده پائیزی که پدیده وارونگی هوا پایتخت ایران را مانند خیلی از کشور های جهان سوم آلوده کرده بود برای تهیه گزارش به سالن نوفل لوشاتو واقع در خیابان رازی اطراف ساختمان قدیمی تئاترشهر رفتیم.
مجموعه نوفل لوشاتو یک مجموعه خصوصی است که یک سالن نمایش در آن تعبیه شده است و مدیران این مجموعه در اقدامی متفاوت یکی از سانس های سالن را به حمایت از گروه های جوان و دانشجو اختصاص داده است.
سه نمایش به نامهای من عاشق صدا هستم به نویسندگی محسن رحمانی و کارگردانی پوریا رضایی، نمایش سیانوز به نویسندگی ارغوان قاسم نژاد و کارگردانی نازنین صنعت کار و نمایش دن کیشوت به کارگردانی جواد مولانیا این روزها در مجموعه نوفل لوشاتو در حال اجراست.
وقتی که درخصوص فروش گیشه مسئول گیشه سالن نوفل لوشاتو سوال می کنیم معتقد است وضعیت بهتر از قبل است اما همچنان به آن ایده الی که باید دست پیدا نکرده است.
به سراغ تماشاگران در انتظار نمایش ها می رویم و دقایقی با آن ها گپ می زنیم.عده ای شان دانشجو هستند طبیعتا مانند همه ی سالن های تئاتر و عده ای هم علاقه مند تئاتر هستند و شوق دیدن نمایش ها را دارند و دلشان برای دیدن تئاتر تنگ شده است. عده ای از آنها که خودشان تئاتری هستند معتقد هستند که ای کاش شرایط مهیا شود تا همه نمایش هایشان را اجرا ببرند.
با یکی از آنها که صحبت می کردیم گفت که نمایشی را آماده کرده بودند که کرونا مجال اجرا کردن را به آن ها نداد.شخص دیگری به دعوت از بازیگران و عوامل نمایش آمده بود تا نمایششان را ببیند.
نمایش اول به اسم من عاشق صدا هستم ساعت 17 روی صحنه می رود و تماشاگران با پرداخت 40هزار تومان می توانند بلیت این نمایش را بخرند و به تماشای آن بنشینند.
قبل از شروع این نمایش در محوطه عمارت نوفل لوشاتو رحمت امینی که استاد پوریا رضایی کارگردان این نمایش سخرانی ای در وصف او کرد و در نهایت گفت او یکی از بهترین شاگردانش بوده است بعد از نمایش به سراغ او رفتیم تا با او گپ و گفتی داشته باشیم که آن را در ذیل می خوانید.
پوریا رضایی درباره نمایشش می گوید: نمایش من عاشق صدا هستم که نویسندگی آن را محسن رحمانی بر عهده داشته است یک کار تک پرسوناژ و مونولوگ است که این نقش را نفیسه مهری بازی می کند. این متن را محسن رحمانی چندسال پیش نوشته بودند و من آن را خواندم و ارتباط زیادی با فضا و حال و هوای آن برقرار کردم و منتظر یک فرصت بودم تا آن را کار کنم و جشنواره مونولگ افرا بهترین فرصت بود، یک بازیگر مناسب برای این نقش پیدا کردم و تمرینات را شروع کردیم و به مرور کار شکل گرفت.
او در خصوص انتخاب بازیگرش می گوید:نفیسه مهری از بازیگران تئاتر شهرستان اراک است و از بین بازیگر هایی که در شهرمان بودند تست گرفتم و در نهایت او را انتخاب کردم و به نظرم آمد که به این شخصیتی که نیازمان است در داستان می آید و او هم بازیگر قابلی است و به نظرم حق مطلب را ادا کرده است.
این کارگردان درخصوص این که آیا به نظرش در این شرایط فعلی تئاتر کار کردن ریسک است یا نه گفت: در کل به نظر من تئاتر کار کردن ریسک کردن است چه قبل از کرونا،چه حین کرونا و چه بعد از کرونا.خودتان می دانید به خاطر شرایطی موجود (نمیخواهم خیلی نا امیدانه بگویم و انرژی منفی بفرستم) اما تئاتر کار کردن برای کسانی که در شهرستان هستند به هر حال سخت تر است و من بارها گفته ام که ای کاش شرایطی فراهم بشود که بتوانند اجراهایشان صرفا فقط اجراهای جشنواره ای نباشد و علاوه بر اجراهای جشنواره ای و اجراهای عموم در شهر خودشان بستری فراهم بشود که بتوانند در پایتخت هم اجرا داشته باشند و اینجا جا دارد تشکر کنم از مدیریت محترم عمارت نوفل لوشاتو «داوود نامور» که این فرصت را در اختیار ما جوانان گذاشت، مخصوصا ما بچه های شهرستان که توانستیم از این فرصت استفاده کنیم و چنین اتفاق خوبی برایمان رقم بخورد که به اجرای عموم بعد از جشنواره و بعد از این که کار در جشنواره برگزیده شد به اجرای عمومی در عمارت نوفل لوشاتو رسیدیم و این کار، کار با ارزشی است.
پوریا رضایی درخصوص شرایط و ویژگی هایی که باعث انتخاب این مجموعه نمایشی شد گفت: عمارت نوفل لوشاتو یک سالن با امکانات و تجهیزات خیلی بالا و استاندارد است و شکی در آن نیست اما درخصوص انتخاب سالن اینگونه نبود که فقط به عهده ی ما و گروه اجرایی باشد.ما در جشنواره ای که شرکت کردیم تئاترمان اینجا اجرا شد و به همین واسطه به ما اجرای عموم دراین سالن دادند و بابت این اتفاق خیلی خوشحالیم چون به دلیل موقعیت جغرافیایی خیلی خوبی که دارد خیلی از گروه های تئاتری درجه یک در این عمارت اجرا کردند و برای ما هم فرصت خوبی بود و باعث افتخار بود که توانستیم اینجا اجرا برویم. و به لحاظ تجهیزات نور و موسیقی و ظرفیت سالن برای تماشاگران و از دیگر لحاظ ها یک سالن خوب و استانداردی است.
او در پایان درخصوص پیش بینی وضعیت فروش نمایشش گفت:چشم و امیدمان به تماشاگران و دوستان عزیز تئاتری است که تبلیغات گسترده ای برایمان انجام بدهند تا مخاطب به دیدن نمایش بیاید چون به هر حال این کار مونولوگ است و فضایش یک درام تلخ اجتماعی است و کار کمدی ای نیست که مخاطب به خاطر لحظاتی خندیدن به دیدن نمایش بیاید. ما به کارمان امید داریم و به تبلیغات دوستان دل خوش هستیم و شک نداریم که مخاطب با حال خوب سالن را ترک خواهد کرد و فکر می کنم امشب که اولین شب اجرایمان بود بازخورد خوبی از مخاطبان گرفتیم و نسبتا راضی بودند.
بعد از پایان یافتن این گفتوگو به سراغ نمایش بعدی رفتیم و همچنان میدیدم که مخاطبان مشتاقانه منتظر هستند تا نمایش را ببینند و حتی بعضی از مخاطبان نمایش قبلی به دیدن نمایش بعدی که قرار بود به روی صحنه بروند هم رفتند.
نمایش بعدی نمایشی به نام سیانوز بود که مخاطبان و تماشاگران می توانند بلیت این نمایش را با پرداخت 45 هزار تومان تهیه کنند و به تماشای آن بنشینند.
بعد از پایان این نمایش به سراغ کارگردان کار رفتیم که دختری جوان به نام نازنین صنعت کار که دانشجو هم بود رفتیم تا با او درباره ی نمایشش گپ و گفتی بزنیم که آن را در ذیل می خوانید.
نازنین صنعت کار درباره نمایشش می گوید: من به شخصه به این موضوع اعتقاد دارم که در زندگی معمولی و عادی و در شخصیت های عادی همیشه چیز های پیچیده ای وجود دارد و این پیچیدگی ها از اول زندگی در انسان ها شروع به شکل گرفتن می کند و در وجود انسان ها با یکدیگر متفاوت است.وقتی به یک شخصیت عادی نگاه می کنیم آنقدر لایه های متفوتی دارد شخصیت اش که خودش به اندازه کافی برای پرداختن به آن کافی است و نیازی نیست که ما از خودمان و آدم های اطرافمان دورتر بشویم و این سوژه به همین دلیل برای من جذاب بود و دوست داشتم که آن را کار کنم. و این نمایش نوسنده اش در گروه خودمان است، او ایده را داد و همگی با هم همکاری کردیم تا این نمایش شکل گرفت. ایده کارگردانی من هم بر روی اتحاد مرگبار شخصیت های داستان بود.
او در خصوص انتخاب بازیگرانش می گوید:اکثریت این تیم بازیگری، قبلا با من کار کرده بودند و جزء بچه های دانشگاهمان هستند، من هم در دانشگاه تهران کارگردانی می خوانم.این کار را در دانشگاه قبلا اجرا کردیم و یک کار برای جشنواره تجربه بردیم که آماده است اما به دلیل کرونا هنوز نتوانستیم اجرای عموم ببریمش. چند نفر از بقیه بازیگران را هم به واسطه دوستان می شناختمشان و احساس کردم که از لحاظ جهان بینی به هم نزدیک هستیم و می توانیم با هم کار کنیم و یک بخش از صداقت و صمیمیت که در کار وجو دارد به خاطر گروهی است که جمع شده ایم و آنطور که من دلم می خواست با هم همسو شدیم و من بخش هایی از کار را در اختیار خود بازیگران گذاشتم و دست آنها را در بازی کردن نبستم و یک لحظاتی است که هرشب با شب قبلی متفاوت است چون خودشان آن را با توجه به کانسپ کلی که مد نظر کل گروه است روی صحنه می سازند.
این کارگردان درخصوص این که آیا به نظرش در این شرایط فعلی تئاتر کار کردن ریسک است یا نه گفت:زندگی کردن در این شرایط خودش ریسک است و نمی توان گفت که تئاتر کار کردن ریسک نیست. هشت ماه است که این کار را تمرین می کنیم و این ریسک را پذیرفتم و این کنار گذاشتن تئاتر برای من دردناک تر و سخت تر از چیزهای دیگر است و اکثر بچه های گروه دوستان صمیمی من هستند و ما در حالت غیر از تمرینات تئاتر زیاد یکدیگر را می بینیم به همین دلیل دیگر کرونا برایمان ریسک نداشت و من از همینجا از گروهم تشکر می کنم چون در شرایط سخت و با همه ی مشکلات کنار من ماندند.
نازنین صنعت کار درخصوص شرایط و ویژگی هایی که باعث انتخاب این مجموعه نمایشی شد گفت:این مجموعه نمایشی سالنی است که گروه های جوان را حمایت می کند و من به این سالن تبریک می گویم به این دلیل که با همه ی پیچیدگی هایی که از نظر مالی برای یک سالن وجود دارد از گروه های جوان حمایت می کند و به ما فرصت اجرا می دهد و این فرصتی که به ما داده شد باعث شد ما جدی تر تمرینات را پیش ببریم.
او در پایان درخصوص پیش بینی وضعیت فروش نمایشش گفت: فکر نمی کنم وضعیت فروش خیلی بد باشد. درک می کنم مردم از تئاتر مقداری فاصله گرفتند و طبیعی است به دلیل شرایط حاکم اما خب حس می کنم اتفاق خوبی برایش می افتد.
بعد از پایان این گفت و گو به سراغ نمایش بعدی رفتیم تا اخرین نمایشی که در این مجموعه به روی صحنه می رود را ببینیم.
نمایش دن کیشوت ساعت 20:15 در سالن عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه می رود و تماشگران می توانند با پرداخت 65 هزار تومان بلیط این نمایش را تهیه کنند و به تماشای آن بنشینند.
این نمایش براساس نمایشنامه «دن کیشوت» اثر میخاییل بولگاکف ساخته شده است و کارگردانی آن را جواد مولانیا بر عهده داشته است بعد از پایان نمایش با او گپ و گفتی در خصوص نمایشش داشتیم که در زیر میخوانید.
جواد مولانیا درباره نمایشش می گوید: این نمایش در واقع دن کیشوتی است که میخاییل بولگاکف از روی رمان دن کیشوت اصلی که میگل سروانتس ساآودرا نوشته است در واقع نوشته شده است. تقریبا 40 روز با ساعت های طولانی تمرین می کردیم و بعد از 40 روز با 14 تا بازیگر و نوازنده تبدیل شد به این اجرای صحنه ای که می بینید و هر شب خداروشکر سالنمان ظرفیتش پر می شود و سولد اوت می کنیم و فقط سه روز دیگر به پایان نمایش باقی مانده است.
مولانیا در خصوص انتخاب بازیگرانش گفت: برخی از بچه ها را که قبلا با آنها همکاری داشته ام و دو نفر دیگر را هم میثم عبدی که نقش دن کیشوت را بازی می کرد معرفی کرده است میثم عبدی بازیگری است که من برایش همیشه بازی کردم و او هم کارگردان است.او را برای نقش دن کیشوت آورده ام و مرتضی علیدادی را هم از قبل می شناختم که نقش سانچو را بازی می کند و بچه های دیگر را هم برخی با دوستان و فراخوان هایی که دادیم انتخاب شدند و در نهایت این گروه شکل گرفت و حاصلش چیزی شد که شما ملاحظه می فرمایید.
این کارگردان درباره اینکه آیا از نظرش کار کردن در شراطی فعلی ریسک نبود اظهار داشت: ریسک بود ولی به هرحال همه ی زندگی ما در این شرایط کرونا ریسک و خطر است ولی این عشقی که بچه ها و خود من به صحنه و هنر تئاتر داشتیم باعث شد که این خطر را به جان بپذیریم، بخصوص در آن پیک های اصلی کرونا تمرین کردن دو سه تا از بچه های ما متاسفانه کرونا گرفتند و چند روز کار تعطیل می شد ولی دوباره از سر گرفتیم و نتیجه آن را در واقع شیرین دیدیم و این محصول عشق و علاقه بچه ها نسبت به تئاتر است.
این مجری درخصوص اینکه با چه شرایط و ویژگی هایی سالن نوفل را انتخاب کرده است تصریح کرد: سالن نوفل لوشاتو به دلیل تجربه ی موفقی که در گذشته داشتم از من دعوت کرد که در سالنش یک نمایش کار کنم و خوب نوع این سالن شبیه به این بلک باکس بودن را دوست دارم یعنی شبیه به تماشاگری که در یک سو قرار دارد و این تیرگی فضای دور برایم خیلی جذاب بود و از اینکه تماشاگر بالاتر از بازیگر و صحنه است، خود این برای من جذاب بود و دوست داشتم که در این فضا کار کنم.
مولانیا درباره بازگشت سرمایه از این نمایش گفت: خودم سرمایه گذاری کردم و بچه ها با عشق و علاقه آمدند و قرار شد که کار کنیم و ببینیم در نهایت چه اتفاقی می افتد و کسی برای اینکه بخواهد سرمایه گذاری کند یا نفع اقتصادی داشته باشد نیامده بود چه بازیگران و چه خود من همگی به صورت دلی آمدیم و بصورت عاشقانه این کار شکل گرفت و تبدیل به نمایش دن کیشوت شد.
در نهایت به سراغ مسولین و مدیران این عمارت نمایشی می رویم و در خصوص وضعیت اجراها، مخاطبین نمایش ها و نحوه انتخاب نمایش ها و حمایت از آثار نمایشی گروه های جوان می گویند:خداروشکر تماشاگران مجددا به سمت سالن های تئاتر برگشته اند و رسانه ها باید در جهت اعتماد سازی مخاطب کمک کنند تا تماشاگران بیشتری به سالن بیاید چون هم پروتکل های بهداشتی رعایت می شود و هم تئاتر های خوبی روی صحنه هستند.
در خصوص اولویت بندی در انتخاب نمایش ها هم این گونه گفتند که در هر فصلی فراخوانی به نام حمایت از کارگردانان جوان تئاتر داریم ، گروه ها فرم پر می کنند و رویکرد و شیوه اجرایی آن ها توسط کارشناسان مجموعه بررسی و بازبینی می شود و در نهایت چند اثر که به سبک کار مجموعه نزدیکتر باشند انتخاب می شوند و با آنها درصدی قرارداد می بندند و در ساعات مشخصی که برای نمایش های حمایتی تعیین کرده اند به روی صحنه می روند. در ساعات غیر حمایتی هم یا خود مجموعه از گروه های تئاتر حرفه ای دعوت می کند که اجرای خود را در عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه ببرند و یا خود کارگردانان و تهیه کنندگان مراجعه می کنند اما باز هم کیفیت کار برای این سالن نمایشی مهمتر از مسائل مالی است.
نمایش من عاشق صدا هستم
نمایش سیانوز
نمایش دن کیشوت