به گزارش برنا؛ دکتر "ناهید دیناروند" روانشناس بالینی و فعال حوزه جمعیت درباره آسیب های تکفرزندی برای کودک و خانواده گفت: پدر و مادری که یک فرزند دارند و آن فرزند برای تحصیل یا کار، خانه را ترک میکند، در دوره میانسالی، پدر و مادر دچار اندوه و افسردگی، بیارزشی و دچار "سندروم آشیانه خالی" میشوند و باید این احساس را مدیریت کنند و بعضاً نیاز به متخصص پیدا میکنند.
وی با اشاره به آسیبهای تکفرزندی تصریح کرد: فرزند تکفرزند، حس خوب رقابت ندارد، گروه همسن و خواهر و برادر ندارد که کار دستجمعی و بازی دستجمعی کند و این امر حس خوب رقابت را در کودک رشد نمیدهد و اگر کودک، رقابت را در کودکی یاد نگیرد، یک بچه بیانگیزه رشد میکند.
دیناروند ادامه داد: بچهها در مواجهه با خواهر و برادر و در زندگی روزمره، گذشت را یاد میگیرند و وقتی آموزشِ گذشت کنند، رشد متعالی معنویی پیدا میکنند اما وقتی این گذشت را یاد نگیرند، با جمع نجوشند، در جمع با فعالیتهای جمعی رشد نکند، در جمع، بازی نکرده و رشد نکند و رقابت مثبت نداشته باشد؛ گذشت را یاد نمیگیرد و نمیتواند در جامعه تعامل کند.
این روانشناس بالینی گفت: از طرف دیگر برای این کودک، کودکی کردن لازم است؛ بچه تکفرزند چون الگوی همبازی ندارد، نمیتواند کودکی کند؛ همبازی این بچه، عمه، خاله، دایی، عمو و بزرگسالها هستند و نمیتواند بچگی کند چراکه بچهای اطراف کودک تکفرزند نیست که الگو بگیرد و بازی و سرگرمش کند؛ در واقع الگوی این بچه به جای کودکان، تلویزیون، تبلت و ... میشود و پدر و مادر برای اینکه این بچه را مشغول کنند، بازیهای کامپیوتری، تلویزیون و لپ تاپ و ... در اختیارش قرار میدهند.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر نیز پدر و مادر خوشحال هستند که بچه آنها مانند آدم بزرگها صحبت میکند اما این خوب نیست؛ چرا که این بچه, بچگی نکرده و مرتباً چک و نظارت میشود و نمیتواند مستقل باشد چراکه به طور مداوم رصد میشود، از سوی دیگر این فرزند باید مهارتهای ارتباطات اجتماعی را از جمع یاد بگیرد اما چون این فضا و همبازی ندارد، پس دچار اضطراب و افسردگی میشود.
این فعال حوزه جمعیتی تصریح کرد: کودک تک فرزند، قبله آمال و آرزوهای پدر و مادر است و آنچه که پدر و مادر میخواستند و نتوانستند بشوند را در این کودک جستجو میکنند ولو اینکه کودک، انگیزه یا استعداد لازم را نداشته باشد. مثلًا پدر یا مادری دوست داشته معلم شود و این انتظار را از بچه دارند اما وقتی بچه مجبور باشد قدم در راهی بگذارد که میلی ندارد سرخورده میشود؛ پدر و مادر تکفرزند همیشه برای آینده این بچه استرس و اضطراب دارند که منجر به نشخوار فکری پدر و مادر و مجموعهای از دردهای نشأتگرفته از روان به نام" سایکوسوماتیک" میشود.
دیناروند گفت: به علاوه در زندگی حوادث خبر نمیکنند؛ چه کسی تضمین میکند که تا دوره سالمندی والدین، برای این بچه اتفاقی نیافتد و این بچه به والدین خود خدمت کند؟ بچه تکفرزند وقتی تنهاست 4 نفر از جمله پدر و مادر خودش و پدر و مادر همسرش را باید سرویس دهد و چقدر این بچه توان دارد؟ چقدر کشش دارد که بتواند به تنهایی از عهده خودش و فرزندانش و 4 نفر دیگه بربیاید.
وی ادامه داد: از طرف دیگر وقتی خود فرزند نیاز به کمک دارد، چطور این فرد میتواند به درد جامعه بخورد! این در حالی است که ما میخواهیم این نیروی جوان، چرخ رشد اقتصادی جامعه را بچرخاند اما نمیتواند چراکه در محیط خانه مرتباً به این فرزند سرویس داده شده و الان منتظر است دولت نیز به وی از شغل، خانه، امکانات و ..... سرویس بدهد.
این فعال جمعیت گفت: در واقع این فرد همیشه از دولت طلبکار است؛ دولت باید برای این فرد هزینه زیادی کند تا بتواند خودش را اداره کرده و کاری به رشد اقتصادی جامعه ندارد؛ بچه تکفرزند در خانه تنها بوده و تعامل را یاد نگرفته و در جامعه با همسر و همکار و .. کنار نمی آید. اغلب این افراد قادر به نه گفتن نیستند چرا که نه گفتن را یاد نگرفتهاند.
دیناروند تصریح کرد: با صنعتی شدن کشورها و رشد و پیشرفت تکنولوژی، کشورها مصرف گرا و رفاهطلب شدهاند؛ در واقع قبلاً کشورها قانع بودند و فرزند را امانت الهی میدانستند که رزق و روزی آن را خدا میرساند و معتقد بودند خداوند این امانت الهی را داده است و در واقع اصالت فرزند را به خدا میدادند نه به فرد اما وقتی جامعه به سمت صنعتی شدن سوق پیدا کرد، مصرفگرا و فردگرا شدیم.
وی در پایان متذکر شد: در خانواده چند فرزند، اثر معنویت برای فرزندان بیشتر است چرا که آنها با قناعت و توکل فرزند اول را آوردند؛ در خانواده چند جمعیتی، گذشت، صبر و توکل حاکم است و لذت گذشت نیز بیشتر است.