پخش برنامه مهمونی از نوروز 1401 آغاز شد. ایرج طهماسب کارگردان برنامه مهمونی است. دختر ایرج طهماسب، با پخش کلیپی که در شبکههای مجازی پخش شد، خبر از ساخت برنامه مهمونی داد. برنامه مهمونی به خاطر شخصیتهای جالبی مثل بچه یا پشه، مورد توجه قرار گرفته است. همچنین از دیگر جنبههای برنامه مهمونی، میتوان به دعوت مهمانان و... غیره توجه کرد.
ایرج طهماسب برای تیتراژ پایانی اکثر آثار قبلیاش هم از صدای عروسکها میکرد. در «کلاهقرمزی و پسرخاله» آهنگ مشهور «آقای راننده یالا بزن رو دنده میخوام برم به تهرون میخوام برم تلویزیون.» را با صدای کلاهقرمزی میشنیدیم که البته پسرخاله هم با «مگه چیه؟» و «نون بگیریم.» همراهیاش میکرد. در «کلاهقرمزی و سروناز» کلاهقرمزی تیتراژ پایانی را میخواند: «سرتو بالا کن سروناز، کوچه رو نگاه کن سروناز» در تیتراژ پایانی «کلاهقرمزی و بچهننه» هم کلاه قرمزی و پسرعمهزا و پسرخاله باهم ترانهای را روی آهنگ تولدت مبارک میخواندند.
یکی از جالبترین تیتراژهای پایانی ایرج طهماسب را در فیلم سینمایی «یکیبود یکی نبود» شاهد بودیم. در این فیلم شخصیتهای عروسکی جدیدی مثل گاوه و الاغ و گربه و کلاغ و ببعی و … حضور داشتند و اصلا از کلاهقرمزی خبری نبود. اما در پایان فیلم نامهای از طرف کلاهقرمزی در خانه طهماسب میرسید که گلایه میکرد چرا توی این فیلم بازی نکرده. بعد هم روی صفحه سیاه تیتراژ، میشنیدیم که طهماسب میپرسید: «تو که نامه فرستادی دیگه چرا خودت آمدی؟» و بعد میفهمیدیم علاوه بر کلاهقرمزی، پسرخاله هم آمده و یک عالم هم نان آورده است.
اکثر ترانههای تیتراژهای آثار ایرج طهماسب پیش از این با همراهی حمید جبلی با صداپیشگی همزمان کلاهقرمزی و پسرخاله ساخته میشد و حالا با صدای خودش و صداپیشگی هوتن شکیبا در دو نقش بچه و شاباش.
وی فعالیت هنری اش را با بازی در فیلم آن سوی مه به کارگردانی منوچهر عسگری نسب در سینما آغاز کرد. او بازیگری، کارگردانی و نویسندگی فیلم هایی چون کلاه قرمزی و پسرخاله ، یکی بود یکی نبود ، دختر شیرینی فروش ، کلاه قرمزی و سروناز ، زیر درخت هلو و کلاه قرمزی و بچه ننه را در کارنامهٔ هنری اش دارد.
طهماسب همچنین در مجموعه های آرایشگاه زیبا ، النگ و دولنگ ، خانوادهٔ عجیب و کلاه قرمزی به نقش آفرینی پرداخته و در برنامهٔ صندوق پُست و اولین حضور شخصیت عروسکیِ کلاه قرمزی در تلویزیون، به عنوان مجری حضور داشته است.
او همسر مرجان مدرسی(منشی صحنه) میباشد و دو دختر به نام های گلناز و یاسمن دارد.
ایرج طهماسب برادر ناصر طهماسب(دوبلور) میباشد. ناصر طهماسب متولد 1318 در تهران دوبلور و بازیگر ایرانی است و دوبله را به صورت حرفه ای از اوایل دهه 1340 آغاز کرد. او برادر ایرج طهماسب، کارگردان سینما است.
از جوایز ایرج طهماسب می توان به کاندید بهترین فیلمنامه از چهارمین جشن خانه سینما برای فیلم "عینک دودی" اشاره کرد. او و حمید جبلی از معروف ترین زوج های سینمایی ایران هستند که در چند سال اخیر با ساخت سریال کلاه قرمزی برای نوروز توانایی خود را بیش از پیش به همگان نشان دادند. فاطمه معتمد آریا از دیگر همکاران همیشگی طهماسب است که در خیلی از کارهای موفق او همراهش بوده که البته چند سالی است که این همکاری در کارهایشان دیده نشده است.
فیلم "کلاه قرمزی و پسرخاله" که در سال 1373 اکران شد یکی از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران و یکی از به یاد ماندنی ترین کارهای کودک شد. همچنین طهماسب در سال 1381 "کلاه قرمزی و سروناز" را روی پرده داشت که با وجود استقبال زیاد تماشاگران به نسبت کار قبلی موفق نبود.
طهماسب در نوروز 1388 با سری جدید کلاه قرمزی به تلویزیون بازگشت و بار دیگر به دوران اوج خود رسید و در سال های 90 و 91 با ساخت سری های بعدی سریال کلاه قرمزی بر محبوبیت خود افزود. البته در موفق بودن این سریال ها نمی توان نقش حمید جبلی را نادیده گرفت.
ورزش
عاشق فوتبالم ولی خودم ورزشکار نیستم البته خیلی سالها پیش وقتی جوان بودم کوهنورد بوده ام اما الان کمتر می رسم کار ورزشی بکنم.
نویسندگی و نقاشی
از بچگی علاقه به نوشتن داشتم و از سیزده و چهارده سالگی می نوشتم و تاکنون 10 کتاب دارم که کتاب آرام در سایه آخرین اثر من در سال 96 می باشد.
با نوشتن آرامش پیدا می کنم و با نقاشی هم خیلی آرامش می گیریم ، نقاشی هم می کنم مرا آرام میکند و برایم لذت بخش است.
شعر سرایی
در شعر هم چیزهایی مزخرف دارم ، هم چیزهای جالب ، همه چیز هست هم قدیمی گفتم ، مثنوی گفتم ، رباعی گفتم هم شعر نو.
چیزهای مختلفی گفتم که ببینم بلد هستم اینها را بگویم ؟! نسل جدید هم که همه خواننده شعر نو هستند.
هنرستان درس خواندم
من هنرستان هنرهای زیبا نقاشی می خواندم شاگرد خوبی هم بودم یعنی اگر از همکلاسی ها و دوست ها بپرسید، می گویند که من جزء شاگرد خوب ها بودم.
از 12 سالگی با جبلی
از 12 سالگی با حمید جبلی تا به امروز با هم بودیم از وقتی که که برای فیلمبرداری تراولینگ نداشتیم و کسی در فرغون می نشست و دوربین به دست می گرفت.
عاشق کلیشه ها
من عاشق کلیشه ها هستم اما کسانی هستند که فکر می کنند هنر صرفا نوآوری است ولی بنظرم نوآوری فقط در جزئیات باید باشد.
معماری یک ساختمان کلیشه است مگر می شود آپارتمان ساخت و در آن آشپزخانه نداشته باشیم و بگوییم به آن آپارتمان … !
احساس نکبت می کنم
در زندگی شخصی احساس خوشبختی می کنم اما در زندگی اجتماعی در کنار برخی آدم ها احساس نکبت و بدبختی می کنم و مثل همه گاهی عصبانی می شوم.
.