گروه ورزشی خبرگزاری برنا
او ایرانش را دوست دارد. میخواهد کیروش روی نیمکت بنشیند یا خود فرگوسن. میخواهد سرمربی ایرانی باشد یا فردی با ارتباط خونی با خودش. فارغ از جناحبندیهای مرسوم و مصادره تیمی که امید یک ملت است، پرچم کشورش را در دست گرفته و وقتی همه چپاولگران در خواب ناز بودند، یک تنه آماده تا قهرمان زندگی خودش باشد که روزی سرش را بالا بگیرد آمده از «تیم ملی» کشورش حمایت کرده است. زمانی که قلمها تیز شدهاند تا بتازند به دلخوشی یک ملت.
او ایرانش را دوست دارد. لبخندش نه رمز موفقیت دلالیسم که ذرهای این تیم را نمیپسندند میشناسد و نه کلمات حراج شده به کمترین قیمت ممکن که آماده شلیکاند برای تیرباران کردن تیمی که میلیونها بار همان لبخند را روی لب همه نشانده. پیراهن همرنگ با جامه یوزهایی که بین 32 کشور حاضر در معتبرترین تورنمنت فوتبالی قرار دارند را بر تن کرده که سفیدیاش لباس عزای آنهاست که چشم دیدن تیم بدون خودشان را ندارند.
او ایرانش را دوست دارد. با چشمی غرق خواب و خسته از کار روزانه، در تیرگی شب آمده تا ته مانده انرژیاش را خرج وطنش کند. که سپیدهدم این حضورش بشود بالا رفتن پرچم ایران با افتخارآفرینی همان 11 یوز گرسنه برای موفقیت که این روزها بیشتر از هر لحظهای محتاج حمایتاند.
او ایرانش را دوست دارد. حتی به دوربینها نگاه هم نمیکند که من را بگیرید. فالوورا در انتظارند. انگشتها منتشر فشردن لایکها هستند و من هم باید از این کنار سهمی ببرم. من هم باید دیده شوم. سرمستاش را پیش از هر موفقیتی خرج کرده و از همین حالا برنده است. طرفدار تیم ملی و تماشاچی سهمی نمیخواهد.
او ایرانش را به زبان خودش دوست دارد.
انتهای پیام//