یادداشت هفته؛

چرا بخندیم؟

|
۱۴۰۱/۱۰/۱۶
|
۰۹:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۴۱۸۸۸۷
چرا بخندیم؟
یادداشت : مجتبی احمدی – دبیر سرویس گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا

شاید سالها طول کشید که با خود به این نتیجه رسیدیم که سینمای بدنه کمکی قابل توجه به شرایط اقتصادی سینماست و قرار نیست سینما مملو از تولیدات هنری و حرفه‌ای باشد که تنها نگاهی فلسفی بر ذات قصه و فیلم حاکم باشد که ...

سینما به مخاطبان عام  نیاز دارد که تنها قرار است با دیدن یک فیلم لحظاتی مفرح را تجربه کنند و قرار نیست با حرف های درشت و فلسفی و عمیق تماشاگرمان را در همه حال به فکر فرو ببریم.

گاهی اوقات نیاز است که در سینما مخاطب تنها فیلم ببیند و به یک موقعیت کمدی بخندد و با یک داستان طنز دقایقی را تنها  ویا گاهی در کنار خانواده اش سپری کند.

سینمای بدنه با این عنوان تلاش داشت تا فروش سینما را تامین کند و اقتصاد سینما بر این اساس چیدمان شد تا چرخ اقتصادی سینما به عنوان یک اقتصاد پویا نیز بچرخد.

نکته ای که اخیرا در پلتفرم های شبکه نمایش خانگی و برخی از فیلم های سینمایی شاهد آن هستیم تولید  آثار سخیفی است که نه در فیلمنامه حرفی برای گفتن دارند و نه در قصه اتفاق جذابی را به مخاطب می دهند و نه در کارگردانی و بازیگری کاری می کنند ، کارستان! تنها یک بیزنس صرف هستند که مخاطب از پولی کهبابت دیدن این آثار هزینه کرده وزمانی که گذاشته پشیمان می شود.

برخی از آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی و سینما که اتفاقا فروش مطلوبی دارند و از چند بازیگر ثابت نیز سود می برند بیش از آنکه برای سینما مفید باشند یک اتفاق ناگوار برای این مدیوم و البته ستاره های طنز و کمدی کشورمان محسوب می شوند که با تکرار لحظات و تکه کلام ها و افه های زرد و نامطلوبشان مدام تماشاگر را می آزارند و تصمیم دارند با هر شیوه و مسیری که گاه غلط است مخاطب را بخندانند.

مخاطب امروز راحت تر از قبل می خندد چون شرایط برای خندیدن مخاطب امروز به شدت مهیا است پس نیاز نیست برای خنداندن  او به هر شلنگ تخته ی نامرغوبی روی بیاوریم اما آیا این مسیر حرکت کلا صحیح است؟

آیا سینما برای این لوده بازی امتیازی قائل است؟

آیا نیاز است که توان سینما خرج این نوع از درام شود؟

آیا در این سال ها سلیقه مخاطب را یافته ایم؟

آیا می دانیم توقع مخاطبی که این روزها با همه چیز شوخی می کند و تا این حد فانتزی دارد در چه حدی است؟

نویسندگان طنز بی طنازی و شناخت از موقعیت کمدی می توانند دست به قلم برای یکاتفاق مبارک باشند!

طبیعتا سینما به هر مدل خندیدن احتیاج دارد و به هر نوعی از فیلمسازی نیز همین طور، اما چرا نباید در تولیدات نمایشی مان کمی تفکر و تعمق به وجود بیاید .

در بعضی از تجارب بازیگری چهره های بفروش این روزهای سینما شاهد نقش های تکراری و غلطی هستیم که گویا بازیگر نه تنها بر فیلمنامه و نقش هیچ اشراف و دقتی ندارد که مشخصا از سکانس های بازی اش در اثری دیگر برای این کار نیز برداشت هایی داشته است.

مگر می توان یک جنس و مدل بازیگری را در یک فضای متفاوت با همان شکل و شمایل و اجرا و فیزیک و تکیه کلام هایی که در اثر دیگر دیده ایم باز ببینیم و او این حضور غلط را در کار خودش احساس نکند.

سالها آثار طنز و کمدی ما به واسطه فیلمنامه های ضعیف شکست می خورد و اما این روزها شاهد این هستیم که بسیاری از آثار طنز در پلتفرم های شبکه نمایش خانگی و در سینما جدا از اینکه از قصه گرم و جذاب و بکری برخوردار نیستند که از بازی های بد که پاشنه آشیل آثار  کمدی هست  نیز رنج می برند.

انتخاب بازیگران نامناسب که معمولا در کارنامه شان کارهای طنز با این قواره ها وجود ندارد تنها به واسطه روابط تیم های تولید و بازیگران می رود تا لطماتی جبران ناپذیر به سینمای کمدی وارد کند هر چند که نمی توان فراموش کرد که بعضی از بازیگران کمکی دو چندان به اقتصاد سینما می کنند و بی تردید در این مسیر خودشان را هزینه می کنند تا چرخ سینمای کمدی فعلا بچرخد بی آنکه بدانند این زمان پایانی نزدیک دارد.

عکس تزیینی است

انتهای پیام/

نظر شما