به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» نوشتهی «لیانید آندرییِف» با ترجمهی «حمیدرضا آتش برآب» منتشر شد.
این کتاب که توسط انتشارات «پارسه» روانهی بازار میشود؛ شامل دو قصه از بهترین آثار «لیانید آندرییِف»، نویسندهی اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم روسیه است. این اثر از رمانی کوتاه به همین نام از آندرییف و نیز شاهکاری کوتاه از او با عنوان «یکی بود، یکی نبود» تشکیل شده است.
همراه این دو اثر در کتاب، یادداشت مترجم دربارهی آندرییف و سبک نویسندگی او و دو اثری که در کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» از آندرییف ترجمه و منتشر شده و همچنین اتوبیوگرافیای کوتاه از این نویسنده و فهرستی از ترجمههای مشهور آثار او و تصاویر منتخبی از آنها آمده است.
در بخشی از مقدمهی «حمیدرضا آتشبرآب» بر ترجمهی فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» دربارهی این رمان کوتاه آمده است: «هرچند در مرکز داستان «هفت نفر» بازهم موضوع محبوب نویسنده – مرگ – در جریان است، اینبار بحث قهرمانی و پاکی شورشیان است که طرح میشود، نه ترس از مرگ. اثر نه اعتراضی به اعدام، که ستایش انقلابیون است و برای همین هم در میان آثار آندرییِف جایگاه ویژهای دارد؛ رمانی یگانه و متفاوت از هرآنچه آندرییِف با نجابت و پرهیزکاریاش نوشته است. در فضای آندورۀ روسیه، باور آندرییِف به قداست شورشیان – با وجود سیاسینبودن نویسنده – ویژگی برجستهای محسوب میشد. بنابراین، شاهکار «داستان هفت نفر»، در یک کلام، مناجاتی است در رثای شهیدان بزرگ.
«داستان هفت نفر» در محافل دموکرات، بهعنوان اعتراض شورانگیز انقلابیون درمقابل تزاریسم ارزیابی شد و در ردیف کار اومانیستهای بزرگی چون تالستوی، گُورکی و کارالِنکا قرار گرفت. بهجرأت میتوان گفت این رمان تحت تأثیر ایدههای اومانیستی شگرف «لِف تالستوی» نوشته شد و اتفاقی نیست که به خود او تقدیم شده است.»
قصۀ دیگر کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» یک داستان کوتاه از آندرییف است به نام «یکی بود، یکی نبود». این داستان، چنانکه پیشتر اشاره شد، تحت تأثیر یکی از شاهکارهای تالستوی یعنی «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته شده است و از آثار کوتاه مهم و هنرمندانۀ لیانید آندرییف است؛ داستانی که، چنانکه مترجم در مقدمهاش بر ترجمۀ فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» اشاره میکند، از نمونههای قدرتمند داستان کوتاه در دوران خودش است و «درست پس از این اثر بود که آندرییِف را به حق بهعنوان امید نئورئالیسم و برادر کوچکتر و شایستۀ گُورکی تکریم کردند.»
«لیانید نیکالایویچ آندرییِف»، متولد 1871 و درگذشته به سال 1919، نویسنده ی روس بود. او را پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روسی و یکی از بااستعدادترین و پرکارترین نمایندگان ادبیات قرن بیستم روسیه می دانند. در سبک آندرییف عناصری از رئالیسم، ناتورالیسم و سمبولیسم ترکیب شدهاند.
از دیگر رمانهای مهم لیانید آندرییف میتوان به «یادداشتهای شیطان»، «یادداشتهای اینجانب»، «خندۀ سرخ» و «زندگی واسیلی» اشاره کرد که همه توسط حمیدرضا آتش برآب ترجمه شده اند.
«حمیدرضا آتشبرآب»، متولد 1356 در اهواز، مترجم ایرانی و پژوهشگر زبان و ادبیات روسی است. آتشبرآب دارای مدرک دکترای ادبیات روسی از دانشگاه دولتی مسکو است و تاکنون آثار زیادی را از ادبیات روسیه به فارسی ترجمه کرده است. از جمله ترجمههای او از ادبیات روسیه میتوان به «عصر طلایی و نقره ای شعر روس»، «آنّا کارینینا»، «من عاشقم»، «جنایت و مکافات»، «سوارکار مفرغی»، «دوبروفسکی»، «یادداشتهای زیرزمینی»، «قمارباز»، «مرشدومارگاریتا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «زائر افسون شده» و … اشاره کرد.
انتهای پیام/