به گزارش برنا؛ آیا جهنم آتش دارد با توجه به اینکه عده ای معتقدند که جهنم اصلاً آتش ندارد و این اعمال زشت خودمان است که ما را در آتش خودش می سوزاند؟ این سوال شاید برای بسیاری پیش پا افتاده به نظر برسد اما برای درک آن باید به آیات قرآن و روایات اسلامی رجوع کرد که دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید به بررسی آن پرداخته است.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که نشان می دهم جهنم نتیجه تبهکاری خود انسان است و منشاء آتشی که آنان گرفتار آن هستند باطن خود آنهاست.
۱. «نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً»
این آیه نشان می دهد که آتش را خود انسان روشن کرده و او را می سوزاند و خداوند نیز این آتش سوزان و جهنم متحرک را سرپرستی می کند و به جهنم اصلی و بزرگ می رساند. در آیه تعبیر به«مصیر» آمده یعنی صیرورت و گردیدن و مخالف با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حقیقت صیرورت انسان است به جهنم و گردیدن انسان به جهنم بدترین«شدن ها» است.
۲. «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
از آتشی که سوختش (آتش گیره و آتش زنه داش) مردمان و سنگ هستند و برای کافران آماده شده بپرهیزید. «وقود» به چیزی گفته می شود که استعداد شدید اشتعال را دارد. در قیامت انسانهایی هستند که چنین استعدادی را در دنیا کسب کرده و چونان سنگ کبریت و گوگرد شده اند که آتش را در درون خود نهفته و آماده دارند و از درونشان برای دیگران نیز وسیله سوخت و سوز حمل می کنند.
۳. «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ»
در حقیقت شما و آنچه غیر از خدا می پرستید مواد سوختنی دوزخید شما در آن وارد خواهید شد.
کلمه «حصب» به معنای هیزم دوزخ است و معنای عمیقی دارد چونکه همانطوری که هیزم اول خود را می سوزاند بعد اشیاء دیگر را، انسان تبهکار نیز ابتدا خود و بعد دیگر تبهکاران را می سوزاند.
پس با توجه به این چند آیه نتیجه می گیریم که دوزخیان هم می سوزند و هم می سوزانند و بخاطر همین، قرآن از آنان گاهی به «وقود» یعنی آتش زنه و گاهی به «حصب» مواد سوختنی یاد می کند.
اما لازم به ذکر است که اگر چه آتش جهنم نتیجه اعمال و کردار عقاید آدمی در دنیاست اما باید گفت این جهنم و عذاب و شکنجه های آن فعل الهی است. چرا که تبدیل صورت باطنی ما که در دنیا انجام داده ایم به عذاب در جهنم فعل خداست چه کسی است که دستور می دهد تا جهنم سوخت و سوز داشته باشد؟این فعل خداست.
در بعضی روایات وضعیت جهنم به گونه ای بیان شده که با این آیات یاد شده فرق می کند مثلاً در روایت مفصّلی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است: «روزی جبریل با چهره ای عبوس و درهم خدمت پیامبر رسید حضرت علّت را پرسید و او در جواب گفت: حق تعالی وقتی فرمان به تابیدن دوزخ داد هزار سال بر آن دمیدند تا آتش آن سفید گشت سپس هزار سال دیگر دمیدند تا سرخ شد آن گاه هزار سال دیگر بر آن دمیدند تا از شدت سرخی به سیاهی و تاریکی گرائید. و آن به گونه ای است که اگر یک قطره از «ضریع»(چیزی است در دوزخ تلخ، بدبو و سوزان که گویا شبیه آن در دنیا وجود ندارد) در نوشیدنی های اهل دنیا بچکد همه اهل دنیا از بوی بد آن خواهند مرد...»
اینگونه روایت دلالت دارند بر اینکه جهنمی با خصوصیات خاص خودش و آتش خاصّی که دارد برای مخالفان و تبهکاران آماده شده است. ظاهر بعضی آیات هم همین معنی را می رساند از جمله آیه ۱۰ سوره نساء که پیرامون کسانی است که از روی ظلم مال یتیمان را می خورند ظاهر آیه این است که اینچنین کسانی الآن که گرفتار مصیبت هستند گرفتار آتش هستند و در آخرت هم آتش دارند یعنی الآن در بطون و شکمش نار و آتش است و در آینده هم گرفتار جهنم خواهند شد. اگر اینکه در دنیا بی هوش است و ادراک ندارد ولی در آخرت پرده غفلت از جلو دیدگانش برداشته می شود.
قرآن آتش جهنم را چگونه توصیف می کند؟
پاسخ این سؤال را می توان از آیات ۲۹ ـ ۳۳ سوره «مرسلات» به دست آورد، خدای متعال می فرماید:
«رهسپار شوید به سوی سایهای از دودهای خفه کننده آتش که دارای سه شعبه است» (انْطَلِقُوا إِلی ظِلّ ذِی ثَلاثِ شُعَب).
شاخهای از بالاسر، و شاخه ای از طرف راست، و شاخه ای از طرف چپ، و به این ترتیب از هر طرف این دود غلیظ مرگبار آنها را احاطه می کند، و در کام خود فرو می برد.
«اما سایه ای که آرام بخش نیست و هرگز دوزخیان را از شعله های آتش جلوگیری نمی کند» (لا ظَلِیل وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ).
چه این که خود بر خاسته از آتش است. ممکن است تعبیر به «ظلّ»؛ (سایه) این تصور را ایجاد کند که در آنجا سایه ای وجود دارد که از سوزندگی شعله های آتش، کمی می کاهد، ولی این آیه بر این پندار غلط خط بطلان می کشد، و می گوید: این سایه هرگز آن سایه ای را که شما تصور می کنید نیست، سایه ای است سوزان و خفقان آور، و بر خاسته از دودهای غلیظ آتش که می تواند گرمای شعله ها را کاملاً منعکس کند.
شاهد این سخن، آیات سوره «واقعه» است که درباره «اصحاب الشمال» می فرماید: «فِی سَمُوم وَ حَمِیم * وَ ظِلّ مِنْ یَحْمُوم * لا بارِد وَ لا کَرِیم»؛ (آنها در میان بادهای کشنده و آب سوزان قرار دارند * و در سایه دودهای متراکم و آتش زا * سایه ای که نه خنک می باشد و نه مفید و آرام بخش).
بعضی گفته اند این شعبههای سه گانه بازتابی است از تکذیب های سه گانه آنها نسبت به اساس دین، یعنی «توحید»، «نبوت» و «معاد»؛ زیرا تکذیب معاد از تکذیب نبوت و توحید جدا نیست. و بعضی گفته اند اشاره ای است به مبدأهای سه گانه گناه «قوه غضبیه»، «شهویه» و «وهمیه» آری، آن دود تاریک تجسمی است از تاریکی های شهوات.
آنگاه در توصیف دیگری از آن آتش سوزان می افزاید: (جرقه هایی از خود بیرون می دهد مانند یک کاخ عظیم!)؛ «إِنَّها تَرْمِی بِشَرَر کَالْقَصْرِ»
در آیه بعد، به توصیف دیگری از شراره ها و جرقه های این آتش سوزان پرداخته، می فرماید: (آنها همچون شترهای زرد رنگی هستند)؛ «کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ».
«جِمالَتٌ» جمع «جمل» به معنی «شتر» است (مانند حجر و حِجارة) و «صُفْر» (بر وزن قفل) جمع «أصفر» به معنی چیزی است که زرد رنگ باشد و گاه به رنگ های تیره و متمایل به سیاه نیز اطلاق شده، ولی در اینجا مناسب همان معنی اول است؛ زیرا جرقه های آتش زرد متمایل به سرخ است.
در آیه قبل، این جرقه ها از نظر حجم، به کاخ بزرگ تشبیه شده بود، و در این آیه، از نظر کثرت، رنگ، سرعت حرکت و پراکنده شدن به هر سو به گروهی از شتران زرد رنگ تشبیه شده که به هر سو روانند.