به گزارش برنا؛ تصور کنید که دختر 10 ساله شما برای پیوستن به اولین سکونتگاه انسانی در مریخ انتخاب میشود. او آماده پرواز است، اما به اجازه شما نیاز دارد. متوجه میشوید که طراح میلیاردر این مأموریت، خطرات ناشی از محیط سمی سیاره سرخ را در نظر نگرفته است، از جمله اینکه بچهها دچار «ناهنجاریهایی در اسکلت، قلب، چشم و مغزشان» میشوند.
آیا او را رها میکنی که برود؟ «جاناتان هایت»، روانشناس اجتماعی آمریکایی، با این نمایشنامه اخلاقی تکاندهنده لحن کتاب درگیرکننده «نسل مضطرب» خود را تنظیم میکند. مریخ جایگزین دنیای مهلک و مضر شبکههای اجتماعی است. اگر به آن سیاره خطرناک نه بگوییم، البته باید به این جهان بیگانه دیگر نیز نه بگوییم. ما خطرات را درک نمیکنیم و نتیجه را دیگر نمیتوان نادیده گرفت: ناهنجاریهای مغز و قلب -اضطراب، افسردگی و خودکشی- نوجوانان ما را آزار میدهد.
«گاردین» در گزارشهایی که در ادامه میخوانیم، از «نسل مضطرب» میگوید و از رنجهای واقعی نوجوانان در فضای مجازی پرده برمیدارد.
مجموعهای از محتواهای اعتیادآور که چشم و گوش بچهها را هدف میگیرد
«جاناتان هایت» (Jonathan Haidt) در کتاب جدید خود (نسل مضطرب) استدلال میکند که متولدین پس از سال 1995 اولین افراد در تاریخ بودند که با درگاهی به سوی جهانی دیگر در جیبهایشان، به بلوغ رسیدند و آسیبی که این امر بر بهروزی آنان وارد کرده، ویرانگر بوده است.
گاردین در گزارشی به قلم جاناتان هایت، نویسنده کتاب «نسل مضطرب»، مینویسد: جوانان از دهه 1950 تلویزیون تماشا میکردند، اما فناوریهای جدید بسیار قابل حملتر، شخصیشدهتر و جذابتر از چیزهای قبلی بود. با این حال، شرکتهایی که آنها را توسعه دادهاند، هیچ تحقیقاتی در مورد آثار سلامت روان آنها انجام ندادهاند یا اگر هم انجام دادهاند بسیار اندک بوده است. هنگامی که با شواهد روزافزونی مبنی بر اینکه محصولات آنها به جوانان آسیب میرساند، روبهرو شدند، بیشتر درگیر انکار، ابهامآفرینی و پنهانکاری بودند. شرکتهایی که تلاش کردند با استفاده از ترفندهای روانشناختی، «دلبستگی و اشتیاق» را به حداکثر برسانند تا جوانان را روی کلیککردن نگه دارند، بدترین متخلفان بودند. آنها کودکان را در مراحل آسیبپذیر رشد جذب کردند. این شامل شرکتهای شبکههای اجتماعی بود که بیشترین آسیب را به دختران وارد کردند و شرکتهای بازیهای ویدیویی و سایتهای پورنوگرافی که بیشتر پسران را شکار میکردند. این شرکتها با طراحی مجموعهای از محتوای اعتیادآور، که از چشم و گوش بچهها وارد میشود، و با جایگزین کردن بازیهای فیزیکی و معاشرتهای حضوری، دوران کودکی را بازسازی کرده و رشد انسان را در مقیاسی تقریبا غیرقابل تصور تغییر دادهاند.
نسل Z؛ اولین نسلی که در مریخ بزرگ شدند
تاکنون چه محدودیتهای قانونی برای این شرکتهای فناوری اعمال کردهایم؟ تقریبا هیچ، به غیر از نیاز کودکان زیر 13 سال برای دریافت رضایت والدین قبل از ورود به پلتفرم یک شرکت. اما این قانون در بیشتر کشورها نیازی به تأیید سن نداشت. مادامی که کودکی کادری را علامت میزد تا بگوید به اندازه کافی بزرگ شده (یا تاریخ تولد جعلی درست میکرد)، میتوانست بدون اطلاع یا رضایت والدینش تقریبا به هر کجای اینترنت سر بزند و وارد هر برنامه شبکه اجتماعی شود. (این قانون در بریتانیا به دلیل قانون ایمنی آنلاین 2023 تشدید شده و در آمریکا در دست بررسی است). بنابراین، نسل متولد شده پس از سال 1995 –نسل Z- اولین نسل در تاریخ شد که با درگاهی در جیب خود به بلوغ رسید که آنها را از مردم اطراف دور میکرد و به جهانی جایگزین که هیجانانگیز، اعتیادآور و ناپایدار بود فرا میخواند. موفقیت اجتماعی در آن جهان مستلزم آن بود که بخش بزرگی از توجه و ذهن خود را به مدیریت آنلاین خود اختصاص دهند و عکسها و فیلمهای زندگیشان را با دقت گزینش و پست کنند. آنها زمان بسیار کمتری را صرف بازی، صحبت کردن یا حتی برقراری تماس چشمی با دوستان و خانواده خود کردند، در نتیجه مشارکت آنها در رفتار اجتماعی که برای رشد و موفقیت انسان ضروری است، کاهش یافت. بنابراین، اعضای نسل Z، سوژههای آزمایشی برای یک روش جدید و ساختارشکن رشد هستند، به دور از تعاملات دنیای واقعی که انسانها در آن تکامل یافتهاند. گویی آنها اولین نسلی بودند که در مریخ بزرگ شدند که آنها را به «نسل مضطرب» تبدیل کرده است.
افزایش 150 درصدی غمگینی، پوچی یا افسردگی
نشانه کمی از بحران قریبالوقوع بیماری روانی در میان نوجوانان در دهه 2000 وجود داشت. سپس، کاملا ناگهانی، در اوایل دهه 2010، همه چیز تغییر کرد. فقط طی پنج سال بین سالهای 2010 تا 2015، در سراسر بریتانیا، ایالات متحده، کانادا، استرالیا و فراتر، تعداد نوجوانان مبتلا به اضطراب، افسردگی و حتی مایل به خودکشی بهشدت افزایش یافت. در میان نوجوانان آمریکایی، آنهایی که یک دوره طولانی «غمگینی، پوچی یا افسردگی» یا دوره بلندمدتی را که در آن «علاقهشان را از دست دادند و از بیشتر چیزهایی که معمولا از آن لذت میبردند، خسته شدند» -علائم کلاسیک افسردگی- تجربه کردند تقریبا 150 درصد افزایش یافت. به عبارت دیگر، بیماری روانی تقریبا دو و نیم برابر بیشتر شد. این افزایشها برای هر دو جنس مشابه بود و در همه نژادها و طبقات اجتماعی اتفاق افتاد. همچنین در میان انواع بیماریهای سلامت روان، میزان اضطراب بیشترین افزایش را داشت.
3 برابر شدن میزان خودآزاری در میان دختران زیر 13 ساله آمریکایی/ افزایش 167 درصدی خودکشی
میزان خودآزاری در دختران زیر 13 سال آمریکایی از سالهای 2010 تا 2020 تقریبا سه برابر شد. این میزان برای دختران بزرگتر (15 تا 19 سال) دو برابر شد، در حالی که برای زنان بالای 24 سال در طول این مدت در واقع کاهش یافت. بنابراین هر چه در اوایل دهه 2010 اتفاق افتاد، بیشتر از هر گروه دیگری به دختران کودک و نوجوان ضربه زد. بهطور مشابه، میزان خودکشی در نوجوانان از سالهای 2010 تا 2021 میلادی 167 درصد افزایش یافت. افزایش سریع میزان خودآزاری و خودکشی، همراه با تحقیقات خودگزارشی که افزایش اضطراب و افسردگی را نشان میدهد، استدلالی قوی برای کسانی است که در مورد وجود یک بحران سلامت روانی شک داشتند.
ما برای همیشه به جای دیگری رفتهایم
ورود گوشی هوشمند در سال 2007 زندگی همه را تغییر داد. بر اساس نظرسنجی گروه غیرانتفاعی « Common Sense Media » در آمریکا، تا سال 2016 میلادی، 79 درصد از نوجوانان و 28 درصد از کودکان بین 8 تا 12 سال صاحب گوشی هوشمند بودند. وقتی نوجوانان صاحب گوشیهای هوشمند شدند، شروع به گذراندن زمان بیشتری در دنیای مجازی کردند. تحقیقی از Common Sense در سال 2015 نشان داد که نوجوانان دارای حساب کاربری در شبکههای اجتماعی گزارش دادند که حدود دو ساعت در روز را در شبکههای اجتماعی میگذرانند که این میزان در اوقات فراغت به حدود هفت ساعت در روز میرسد. گزارش دیگری در سال 2015، از مرکز تحقیقات «پیو» در واشنگتن، نشان داد که از هر چهار نوجوان، یک نفر گفته است که «تقریبا دائما» آنلاین است. تا سال 2022، این آمار تقریبا دو برابر شد و به 46 درصد رسید. این اعداد و ارقام شگفتآورند و ممکن است کلیدی برای توضیح فروپاشی ناگهانی سلامت روان نوجوانان باشند. این آمار فوقالعاده بالا نشان میدهد که حتی زمانی که اعضای نسل Z در گوشی هوشمند یا سایر وسایل الکترونیکی خود نیستند و به نظر میرسد در دنیای واقعی کاری انجام میدهند، مانند نشستن در کلاس، خوردن غذا یا صحبت کردن با شما، بخش زیادی از توجه آنها معطوف به وقایع جهان دیجیتالی و دنیای مجازی است. همانطور که پروفسور دانشگاه MIT آمریکا و جامعهشناس، « شری ترکل»، ، در سال 2015 در مورد زندگی با گوشیهای هوشمند نوشت: «ما برای همیشه به جای دیگری رفتهایم».
اینستاگرام در رتبه اول بدترین تاثیر بر سلامت
پلتفرمهایی مانند اینستاگرام –که در آن کاربران مطالبی را در مورد خود منتشر میکنند، سپس منتظر قضاوتها و نظرات دیگران و مقایسه اجتماعی ناشی از آن هستند– تأثیر بزرگتر و زیانبارتری بر دختران و زنان جوان نسبت به پسران و مردان جوان دارد. دختران زمان بیشتری را در شبکههای اجتماعی میگذرانند و پلتفرمهایی که در آنها حضور دارند -بهویژه اینستاگرام و اسنپچت- بدترینها برای سلامت روان هستند. طی مطالعهای در سال 2017 در بریتانیا از دختران نوجوان خواسته شد تا تأثیر محبوبترین پلتفرمهای شبکههای اجتماعی را بر بخشهای مختلف سلامتی خود از جمله اضطراب، تنهایی، تصور از بدن و خواب ارزیابی کنند. نوجوانان اینستاگرام را به عنوان بدترین برنامه در بین برنامههای بزرگ رتبهبندی کردند و پس از آن اسنپچت.
از اوایل دهه 2010، پسران در سراسر جهان غرب درگیر کاهش سلامت روان بودند
اما شواهد حاکی از آن است که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بر پسران هم تاثیر خود را داشته است. یکی از عوامل کلیدی، استفاده پسران از بازیهای ویدئویی چندنفره آنلاین در اواخر دهه 2000 و گوشیهای هوشمند در اوایل دهه 2010 است، که هر دو آنها را به شدت از تعامل چهره به چهره دور کرد. از اوایل دهه 2010، پسران در سراسر جهان غرب درگیر کاهش نگرانکننده سلامت روان خود بودند . تا سال 2015، تعداد شگفتانگیزی از آنها گفتند که هیچ دوست صمیمی ندارند، تنها هستند و هیچ معنا یا جهتی برای زندگی آنها وجود ندارد.
در دهه منتهی به سال 2020، مراجعه به اورژانس برای خودآزاری میان دختران و پسران آمریکایی 188 و 48 درصد افزایش یافت
«گاردین» در مطلبی دیگر درباره تاثیر فضای مجازی بر نوجوانان میگوید: در آغاز دهه 2010، میزان بیماریهای روانی نوجوانان به شدت بالا گرفت و از آن زمان تاکنون در حال افزایش بوده است. در بین دانشجویان آمریکایی، تشخیص افسردگی و اضطراب بین سالهای 2010 و 2018 بیش از دو برابر شد. نگرانکنندهتر اینکه در دهه منتهی به سال 2020، تعداد مراجعات به اورژانس به دلیل خودآزاری در میان دختران و پسران نوجوان آمریکایی به ترتیب 188 و 48 درصد افزایش یافت. میزان خودکشی در نوجوانان نیز افزایش یافت، 167 درصد در میان دختران و 91 درصد در میان پسران. روندی مشابه در بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر غربی مشاهده شد. جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی آمریکایی، معتقد است که این بحران سلامت روان به دلیل استقبال گسترده از گوشیهای هوشمند، همراه با ظهور شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین اعتیادآور است.
ضعف خودباوری در دختران و اعتیاد به فیلمهای مستهجن در پسران
کودکان زمان کمتری را صرف معاشرتهای شخصی میکنند و زمان بیشتری را به صفحه نمایش خود اختصاص میدهند. دختران بیشتر درگیر گرداب ویرانگر شبکههای اجتماعی به دلیل احساس ضعف در عزت نفس و خودباوری میشوند و پسرها بیشتر به بازیها و فیلمهای مستهجن اعتیاد پیدا میکنند. دوران کودکی دیگر «مبتنی بر بازی» نیست، بلکه «مبتنی بر تلفن» است. هایت معتقد است که والدین برای محافظت از کودکان در برابر خطرات آنلاین کوتاهی میکنند. ما به نوجوانان آزادی بیش از حد دادهایم تا در اینترنت پرسه بزنند، جایی که آنها در خطر آزار و اذیت، زورگویی یا مواجهه با محتوای مضر هستند، از خشونتهای گرافیکی (نمایش خشونت در رسانههای تصویری) گرفته تا سایتهایی که خودکشی و خودزنی را تشویق و ترویج میکنند.
گوشیهای هوشمند و افزایش بیماریهای روانی در میان نسل Z
هایت استاد دانشگاه نیویورک است و اغلب با روانشناس شناختهشده آمریکایی «ژان تونگ» (Jean Twenge) همکاری میکند، که یکی از اولین کسانی بود که دلیل افزایش میزان بیماریهای روانی در میان نسل Z (متولدین اواسط تا اواخر دهه 1990) را گوشیهای هوشمند دانست. شکاکان این تحقیق گاهی اوقات استدلال میکنند که جوانان به وضوح چیزهای بیشتری برای احساس اضطراب و افسردگی دارند، از جمله تغییرات آب و هوا، افزایش نابرابری، درگیریهای جهانی و بحرانهای سیاسی دائمی. اما دلایل هایت قانعکننده است. او استدلال میکند که نسلهای پیشین نیز در سایه جنگ و بیثباتی جهانی بزرگ شدهاند و بحرانهای جمعی معمولا بحرانهای روانشناختی فردی ایجاد نمیکنند، شاید به این دلیل که اغلب باعث ایجاد حس همبستگی اجتماعی و هدف بیشتری میشوند. تهدیدات فراروی یک ملت یا نسل از نظر تاریخی باعث افزایش میزان بیماری روانی نمیشود. هنگامی که کشورها مورد حمله قرار میگیرند، شهروندان معمولا کنار یکدیگر قرار میگیرند و در این مواقع میزان خودکشی کاهش مییابد. هنگامی که جوانان حول یک هدف سیاسی گرد هم میآیند، از مخالفت با جنگ ویتنام در دهه 1960 تا دورههای اوج فعالیتهای آب و هوایی در دهه 1970 و 1990، آنها پرانرژی میشوند، نه ناامید یا افسرده. مردم وقتی به طور جمعی با تهدید مواجه میشوند، افسرده نمیشوند. زمانی که احساس انزوا، تنهایی یا بیفایده بودن میکنند، افسرده میشوند. در عوض، شواهدی که بیماری روانی را به استفاده از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی مرتبط میکند در حال افزایش است.
دخترانی که بیش از 5 ساعت در روز در شبکههای اجتماعیاند 3 برابر بیشتر افسرده میشوند
مطالعه (The British millennium cohort study) در بریتانیا که روی 19 هزار کودک متولد شده در سالهای 2002-2000 انجام شد، نشان داد که بهویژه در بین دختران، میزان افسردگی همگام با ساعتهایی که در شبکههای اجتماعی سپری میشود، افزایش مییابد. دخترانی که بیش از پنج ساعت را در روز با شبکههای اجتماعی سپری میکردند، سه برابر بیشتر از آنهایی که اصلا از آن استفاده نمیکردند، دچار افسردگی میشدند. این مطالعه به تنهایی برای اثبات اینکه شبکههای اجتماعی باعث افسردگی میشوند، کافی نیست (ممکن است افراد افسرده زمان بیشتری را آنلاین بگذرانند)؛ اما تحقیقات بیشتری نیز وجود دارد. شبکه اجتماعی فیسبوک در ابتدا فقط به دانشجویان تعداد کمی از دانشگاهها ارائه میشد، بنابراین یک مطالعه سلامت روان، دانشجویان موسسات دارای فیسبوک را با افرادی که هنوز شبکههای اجتماعی نداشتند، مقایسه کرد و دریافت که فیسبوک باعث افزایش ضعف سلامت روانی در دانشگاه شده است. پنج مطالعه دیگر ارتباط بین ورود اینترنت پرسرعت و افزایش میزان بیماریهای روانی را نشان دادهاند.
گوشیهای هوشمند مسدودکننده تجربه
گوشیهای هوشمند ما را از محیط اطراف و افراد نزدیک به ما دور میکنند. نوجوانان نه تنها حریصترین کاربران گوشیهای هوشمند، بلکه آسیبپذیرترینها نیز هستند، تا حدی به این دلیل که نوجوانی دوره رشد سریع اجتماعی و عاطفی است. هایت مینویسد: گوشیهای هوشمند «مسدودکننده تجربه هستند». در نظر بگیرید که وقتی نوجوانان در روز ساعات بسیاری را به صورت آنلاین سپری میکنند، به دنبال لایکها، پیگیری اینفلوئنسرهای ملالآور و جایگزینی غنای دوستی واقعی با ارتباطات آنلاین سطحی، چه مقدار از فعالیتهای ارزشمند را از دست میدهند. شبکههای اجتماعی مقایسههای اجتماعی مداوم را تشویق میکنند و این میتواند ظالمانه و بیرحمانه باشد.
مدارس بدون گوشیهای هوشمند
«جاناتان هایت» راهکارهایی هم ارائه میکند از جمله اینکه شبکههای اجتماعی قبل از 16 سالگی برای نوجوانان ممنوع شود: اجازه دهید کودکان آسیبپذیرترین دوره رشد مغز را پشت سر بگذارند، قبل از اینکه آنها زیر بهمنی از مقایسه اجتماعی و فضای اینفلوئنسرها مدفون شوند. همچنین او مدارس بدون گوشی هوشمند را توصیه میکند. هایت تاکید میکند که ما بهتر است گوشیهای هوشمند را در مدارس بهطور کلی ممنوع کنیم و به نقل از یک مدیر مدرسه میگوید که مدارس بدون ممنوعیت گوشیهای هوشمند مانند «آخرالزمان زامبی» هستند با «انبوه بچههایی که در راهروها با هم صحبت نمیکنند».
منبع: شهروند