ویدا شهشهانی: کودک درونم فعال است/بیشتر جوانها در این دوره بی‌انگیزه هستند

ویدا شهشهانی از پنج سالگی وارد رادیو شد، نقشهای مختلفی را تجربه کرد، از دستیاری کارگردان تا منشی صحنه! دیپلم موسیقی گرفت، اما مدیریت بازرگانی خواند! دوباره امتحان داد و کارگردانی سینما قبول شد. این هنرمند به خبرگزاری برنا آمد تا از بهار جوانی اش برای ما بگوید.

- نوجوانی شما چطور بود؟

دوره نوجوانی من با کار گذشت، اما اصلاً ناراحت نیستم برعکس خیلی هم جذاب و آموزنده و خوب بود. کودک درون من همچنان زنده است و همین کودک درون در اجرای برنامه هایی که باید شیطنت خاصی داشته باشم، کمک می کند. به خصوص در ارتباط برقرار کردن با بچه ها، و لحظه های دوست داشتنی و خاطره انگیزی که آفریده می شد

- اینکه همزمان کار و تحصیل با هم بود، سخت نبود؟

نه اتفاقا همین از مدرسه اجازه گرفتن ها و رسیدن به محل کار، برای من سخت بود اما لذت بخش ترین لحظات برایم آفریده می شد. البته باید بگویم که در کنار دیپلم موسیقی، دیپلم انسانی هم گرفتم و پس از آن در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی قبول شدم. بعد از آن هم دانشگاه سوره امتحان دادم و کارگردانی سینما قبول شدم.

- در زمان شما چرا برای رسیدن به یک جایگاه خاص باید مصائب زیادی را طی میکردی اما امروزه خیلی راحت و سریع به همان جایگاه می رسی؟

در آن زمان وقتی که وارد رادیو می شدی باید سختیهای زیادی را می کشیدی تا به یک جایگاه خاصی برسی و به همین راحتی نمی شد پشت میکروفن قرار گرفت. اما الان شاید ورود سخت باشد اما رسیدن به پشت میکروفن حتی برای یک برنامه زنده خیلی راحت تر از قبل شده است.

- قبول دارید که انگیزه ها کمتر شده؟

به نظر من در آن زمان هر کس تلاش می کرد تا به نقطه خاصی برسد ولی الآن این تلاش وجود ندارد. هنوز هم خیلی از اساتید هم هستند که در ورود بچه ها به رادیو سخت گیری های خاصی دارند، البته نمی شود این را به تمام رادیوها تفکیک کرد، رادیو ایران هنوز هم سخت گیری ها و چارچوب خاص خودش را دارد.


- تا به حال شده از سن شما بپرسند با توجه به صدایی که دارید؟

همیشه این سوال هست که مخاطبان از سن من می پرسند و از آنجایی که مردم می دانند حنانه دخترم بازیگر است و همچنین سی و چند سالی است که وارد رادیو شده ام، پس احتمالاً می توانند سنم را حدس بزنند.

- اگر باز هم از نو شروع کنید یا بار دیگر به دنیا بیایید باز هم سراغ همین کار می روید؟

اگر باز هم قرار باشد از نو زندگی کنم، باز هم کار کردن در رادیو را انتخاب می کنم. همین حس های عجیب و غریب رادیوست که لذت بخش است، تو مخاطبت را نمی بینی اما به خصوص در برنامه های زنده به شدت با او ارتباط برقرار می کنی!

- فکر می کنید جوانهای ما دیگر انگیزه ندارند؟

بیشتر جوانها در این دوره بی انگیزه هستند و کاری را می کنند که مثلا بگوییم این کار را کردیم! آقای منوچهر اولیایی از اساتید من میگفتند: اگر فکر می کنید در این کار، کاره ای می شوید بمانید اگر نه پارچه فروشی باز کنید! یعنی این افکار آدم و همان انگیزه است که انسان را به درجات بالا می رساند، همان تلاش بود که انسان را موفق می کردو الآن...

اگر بخواهید جوانی را در یک کلمه معنا کنید؟

بهار.

- و بهار شما چطور گذشت؟

برای من خیلی خوب بود چون کاری بود که دوست داشتم و غیر از هنر هیچ چیزی نبود.

- به تمام آرزوهایتان رسیدید؟

به همه آرزوهایم نرسیدم شاید به قدری کودک درونم فعال بود که وقتی سر کاری بودم حواسم جای دیگری بود، حتی معاونت نظارتی تئاترهای استان ها در فرهنگسرای نیاوران، حکمش را هم گرفتم اما چون عاشق بالا آمدن و سرک کشیدن در استدیو ها بودم نپذیرفتم. رادیو هنوز هم برایم عجیب و غریب است و بیشتر دوست دارم خودم سراغ کارهایم بروم تا اینکه کسی را دنبال کارها بفرستم! به نظر من باید سواد هر کاری را داشته باشی و بدانی هر لحظه چه کاری باید انجام بدهی، در رادیو صدای خوب و بیان خوب مهمترین است.