این فرهنگ را باید جراحی کرد؟

|
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
|
۱۵:۰۰:۰۲
| کد خبر: ۲۱۲۷۸۷۷
این فرهنگ را باید جراحی کرد؟
زبان‌ها فارغ از این که زبان رسمی یک کشور باشند یا نه، حامل فرهنگ و هویت و پیشینه گویندگانشان هستند و کسانی که زبانشان را از دست بدهند، میراث فرهنگی، تاریخ، سنت‌ها، اسطوره‌ها، مناسک، ضرب‌المثل‌ها و حتی لطیفه‌هایشان را از دست می‌دهند.

به گزارش برنا؛ «شما اول برو لهجه‌تو جراحی کن….»چنین ادبیات توهین‌آمیزی نه در یک محفل دوستانه که در رسانه ملی شکل گرفت؛ که البته در نوع اولش هم جای ایراد دارد. همین چند ماه پیش بود که رضا درویش، مدیرعامل باشگاه فرهنگی-ورزشی پرسپولیس برای زیر سوال بردن عملکرد فرشید سمیعی، سرپرست باشگاه استقلال، در یک برنامه زنده تلویزیونی به لهجه گیلکی وی حمله کرد و با این کار نه‌تنها باعث رنجش بسیاری از مردم عزیز گیلک و سایر اقوام کشور شد که یک گل به خودی هم زد.


تا مدت‌ها به این موضوع می‌اندیشیدم که به‌جای جراحی لهجه و زبان به یک جراحی فرهنگی نیاز داریم تا تاب تحمل هر آنچه و هر آن‌کس را که با ما متفاوت بود داشته باشیم.

زبان‌های در خطر


این برنامه زنده تلویزیونی به ما یادآوری کرد که باید در جایگاه رسانه، بیش از پیش بر لزوم محترم شمردن و به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی و زبانی تأکید کنیم، امری که سال‌هاست از تریبون نهادهای بین‌المللی نظیر یونسکو طنین‌افکن شده است. با احترام به لهجه‌ها و گویش‌های مختلف، می‌توانیم جامعه‌ای متکثر و متفاوت را خلق کنیم که در آن همه افراد با روحیه‌ای تساهل گرایانه و فارغ از لهجه و گویششان، مورد پذیرش قرار ‌گیرند.


فاطمه اتراکی، دانشجوی مقطع دکترای زبان‌شناسی می‌گوید: متأسفانه کوچک شمردن گویش‌ها یا لهجه‌ها رفتاری است که گاهی مشاهده می‌شود و بیان آن به این شکل در یک برنامه پرمخاطب تلویزیونی، اثر منفی بیشتری دارد. باید توجه داشت که لهجه داشتن به معنی دوزبانه بودن یک فرد است و دوزبانگی، یک مزیت محسوب می‌شود. 


یک مَثَل می گوید اگر دیدید کسی لهجه دارد، بدانید که او این شجاعت و تلاش را داشته است تا جدا از زبان مادری خود به دنیای تازه‌ای پا بگذارد و یک زبان دیگر را یاد بگیرد، خواه این یادگیری به اجبار باشد و خواه به اختیار.


در اهمیت توجه به زبان‌ها و گویش‌های مختلف همین بس که بدانید پروژه‌ای جهانی برای ثبت زبان‌های درمعرض خطرِ نابودی تعریف شده است و پژوهشگران، مشغول مطالعه و بررسی روی این زبان‌ها هستند. متأسفانه باید گفت در ایران هم تعدادی از گویش‌ها و زبان‌ها به دلیل کمرنگ شدن در معرض خطر نابودی هستند.


طبق تعریف سازمان یونسکو، زبانی که دیگر گویشور بومی نداشته باشد، زبانی مرده به حساب می‌آید و همین حالا زبانی مثل فارسی در مقابل زبان‌های خارجی مثل انگلیسی در معرض تهدید است. این موضوع از روی میزان کاربرد واژه‌های غیرفارسی در گفتار فارسی‌زبانان و به ویژه نسل جوان قابل درک است.


در سرتاسر دنیا سیاست زبانی بر این است که زبان‌ها تقویت شوند؛ چون زبان‌ها فارغ از این که زبان رسمی یک کشور باشند یا نه، حامل فرهنگ و هویت و پیشینه گویندگانشان هستند و کسانی که زبانشان را از دست بدهند، میراث فرهنگی، تاریخ، سنت‌ها، اسطوره‌ها، مناسک، ضرب المثل‌ها و حتی لطیفه‌هایشان را از دست می‌دهند.


 همه کسانی که به دو زبان یا بیشتر مسلط هستند به این موضوع اذعان دارند که عواطفشان را به زبان مادری بهتر بیان می‌کنند. متأسفانه با وجود تلاش‌های قابل‌توجهی که در سال‌های اخیر انجام شده است، تعداد زیادی از زبان‌های در معرض خطر در ایران به درستی ثبت و توصیف نشده‌اند. 

کارایی دوزبانه‌ها


فاطمه اتراکی، کارشناس زبان‌شناسی می‌گوید: مطالعات روی مغز افراد دوزبانه و چندزبانه نشان داده است که مغز این گروه از افراد، قدرت پردازش زبانی بیشتری دارد. درواقع نیاز به این که فرد در محیط‌های زبانی مختلف، زبان خود را تغییر بدهد یا گاهی ذهن خود را به طور مرتب از یک زبان به زبان دیگر تنظیم کند، باعث می‌شود تا مغز این افراد، فعالیت و تمرین بیشتری داشته باشد و  مسیرهای متفاوتی را برای پردازش زبانی طی کند. از نظر اجتماعی هم دوزبانه‌ها کارایی بیشتری دارند. خیلی اوقات، در مکان‌هایی که افراد یک‌زبانه حضور دارند و نمی‌توانند زبان یکدیگر را متوجه شوند، این دوزبانه‌ها هستند که به عنوان مترجم همزمان وارد عمل می‌شوند و گرهی از کار باز می‌کنند.


به گفته وی، امروزه بیش از 6000 زبان در دنیا وجود دارد که نزدیک به نیمی از آنها در معرض خطر نابودی هستند.


 طبق آمار سایت جهانی اتنولوگ، در ایران 66 زبان صحبت می‌شود که از این تعداد، 40 زبان طبق استانداردهای جهانی در معرض خطر محسوب می‌شود، البته این آمار با الگوهای  مختلف ممکن است اعداد مختلفی داشته باشد، مثلا در فروردین امسال از قول یکی از مسئولان فرهنگی کشور، 38 زبان کشور در معرض خطر معرفی شد که از این تعداد، وضع 13 زبان اصلا خوب نیست و این مشکل از زمانی شروع می‌شود که والدین دیگر با فرزندانشان به آن زبان‌ها سخن نمی گویند.

خانه وجود


زبان را خانه وجود دانسته‌اند. ما با آوا، لحن و صدا به دنیا می‌آییم و در جریان رشد خود، توانش گفتاری و بیانیمان شکوفا می‌شود.


اگر یک زبان را درخت و مادرِ بیان و گفتار بدانیم، شاخ و برگش، گویش‌ها و لهجه‌های آن زبانند و فرهنگ و اندیشه‌ها در بسترش شکل می‌گیرند و می‌بالند و متقابلا در آن‌ها تأثیر می‌گذارند. 


به اعتقاد ابراهیم جعفری، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی، زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌ها، منابع و معادن عظیم نسلی، تاریخی و فرهنگی هستند که رایگان، آزاد و همگانی در دسترس عامه مردمند و هر چه از آن‌ها برداشت شود، نه‌تنها کاهش نمی‌یابند، بلکه بر ارزش و درونمایه‌شان افزوده می‌شود.
این استاد دانشگاه درباره اهمیت لهجه می‌گوید: لهجه و گویش محلی یکی از میراث‌هایِ ماندگار در فرهنگ هر قوم و جامعهای محسوب می‌شود و ازجمله حقوق غیر قابل انکار شهروندی است.
گویش‌ها و لهجه‌ها همیشه چونان کودکان بازیگوش، اطراف مادر زبان فارسی فراگرفته‌اند و در انتقال تمامی ارزش‌های ایرانی به او کمک کرده‌اند. اگرچه گویش و لهجه بوده‌اند، اما همیشه  از زبان مادری تأثیر گرفته‌اند و بر آن اثر گذاشته‌اند.
این گویش ها و لهجه ها که با وجود هجمه‌های عظیم داخلی و خارجی به حیات خود ادامه داده‌ و به نسل ما پیوسته اند، برای زبان رسمی نقش سرچشمه‌های کوچک برای رودهای بزرگ را ایفا می‌کنند، از این رو نه تنها تناقضی با حضور زبان رسمی ندارند، بلکه غنا و زیبایی خارج از وصفی به آن می‌بخشند و زبان رسمی را از خشکی و بی‌روحی خارج می‌کنند.
به گفته جعفری، تقریبا در تمامی زبان‌های جهان، لهجه‌های گوناگون وجود دارد و این لهجه‌ها معمولا با مناطق جغرافیایی ارتباط ویژه دارند.
وی تأکید می‌کند که هر لهجه، پیام و معنا را به شیوه خاص خود منتقل می‌کند، به همین دلیل هر فرد با زبان و لهجه مادری خود بهتر، شیرین‌تر و آسان‌تر ارتباط می‌گیرد.
این دکترای علوم ارتباطات اجتماعی معتقد است تمامی لهجه‌ها، زیبا و دلچسب و برای دیگر اقوام ایرانی جذاب و دوست‌داشتنی هستند، اما با کمال تأسف شاهدیم که امروزه  به علت کاهش اعتماد به نفسِ بسیاری از ایرانیان، لهجه‌ها میان تیره‌های گوناگون فرهنگی کمرنگ‌تر شده‌اند.
***
فراموش نکنیم زبان‌ها و گویش‌های محلی قابل احترام هستند. با تمسخر لهجه‌ِ یک فرد، او  حس می‌کند که هویت قومی و آداب ‌و رسوم محلی‌اش ارزشی ندارند و باید برای پذیرفته شدن در جامعه، لهجه و درنهایت هویت قومی‌اش را تغییر دهد یا پنهان کند.  
از طرفی از دست رفتن یک زبان و بافت فرهنگی آن، همانند سوزاندنِ کتابِ مرجعی بی‎نظیر از جهان طبیعت و به مثابه از دست رفتن پنجره‌ای به سوی ذهن بشری است؛ زیرا پیامد دردناک آن، نابودی تاریخ و فرهنگ شفاهی اقوام و ملتها و ازبین رفتن داستان‌ها و ضرب المثل‌ها و خاطرات است. بنابراین باید از تنوع فرهنگی و زبانی مردم ایران به منزله گنجینه و ثروتی عظیم پاسداری کنیم.
 

نظر شما