رویاهای بربادرفته ماسک
ثروتمندترین مرد دنیا اکنون بسیاری از اهداف کلان خود در مواجهه با ساختار اقتصاد بین الملل را از دست رفته میبیند. درست در بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ میلادی (دور اول ریاست جمهوری ترامپ)، اکثر مناقشههای درون حزبی جمهوریخواهان حول دیالکتیک و تقابل سه جریان تعریف شده در داخل این حزب یعنی جمهوریخواهان سنتی، تی پارتی و نومحافظه کاران تعریف میشد. این منازعه منجر به حذف افرادی مانند رکس تیلرسون، مک مستر و حتی بعدها جان بولتون از دولت ترامپ شد. اکنون، در سال ۲۰۲۵ میلادی، ترامپ مجددا به کاخ سفید بازگشته، اما جنس منازعات داخلی جمهوریخواهان نسبت به قبل تغییری اساسی کرده است.
این بار منازعات حول شخصیتی به نام "ایلان ماسک" متمرکز شده است. سرمایه گذاری که از او به عنوان غول فناوری، تجارت و اقتصاد یاد میشود. ایلان ماسک، موقعیتی فراتر از یک سیاستمدار یا سرمایه گذار در دولت جدید آمریکا دارد. او به مانند ترامپ معتقد به "حمایت گرایی اقتصادی"بوده و از این رو، سازمانها و پیمانهای بین المللی را مشروط به پذیرش یکجانبه گرایی آمریکا مورد تایید قرار میدهد.
خروج از سازمان بهداشت جهانی، پیمان آب و هوایی پاریس و از همه مهم تر، سازمان تجارت جهانی (WTO)، از جمله تصمیماتی محسوب میشوند که بر سر وقوع و اتخاذ آنها، میان ترامپ و ماسک سنخیت کامل وجود دارد.
ایلان ماسک بلافاصله پس از پیروزی ترامپ، از اصلیترین ماموریت خود مبنی بر دفرمه سازی منطقه یورو و اتحادیه اروپا پرده برداشت. ایلان ماسک معتقد بود در راستای ترویج ساختار مالی و اعتباری جهانی بر اساس ارزهای دیجیتال و فناوریهای فضایی، باید نظم موجود در حوزه اقتصاد بین الملل را به صورت اساسی به چالش کشید و آن را با ساختارهای نوین (بر اساس ملی گرایی در نقاط گوناگون دنیا) جایگزین سازد.
ایلان ماسک معتقد است جهت گذار از ساختارتجارت جهانی و به چالش کشیدن هر چه گستردهتر قواعد و قوانین تجارت آزاد، باید دولتهای سنتی (محافظه کار و سوسیال دموکرات) در اروپا را از بین برد و جریانهای ملی گرای افراطی را جایگزین آنها شد. حتی انگلیس به عنوان کشوری که از اروپای واحد خارج شده و اصلیترین متحد سنتی واشنگتن در نظام بین الملل محسوب میشود، از گزند این طرز تفکر ماسک مصون نمانده بود.
بااین حال خروج ماسک از چرخه قدرت در آمریکا به طور طبیعی مانع از دستیابی وی به اهداف بلندپروازانه اش شده است. ماسک اکنون از هدفی تحت عنوان "دفرمه سازی اقتصاد جهانی"بر روی هدف دیگری به نام"مواجهه تمام عیار با ترامپ"متمرکزشده است. میان این دو هدف تفاوت ماهوی و عملیاتی زیادی وجود دارد!




