بازتعریف رسانه برای احیای یک آرمان فراموش شده
اما امروز، این آینه ترک خورده است. رسانههای ما، بهجای آنکه صدای مردم باشند، اغلب پژواک نهادهای رسمیاند. استقلال حرفهای، که معتمدنژاد آن را شرط اول روزنامهنگاری میدانست، زیر سایه ملاحظات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رنگ باخته است. خبرنگار امروز، بیش از آنکه دغدغه حقیقت داشته باشد، نگران خط قرمزهاست؛ و این یعنی فاصله گرفتن از جوهره روزنامهنگاری انتقادی و آزاد.
معتمدنژاد در آثارش بارها بر «آموزش مستمر»، «اخلاق حرفهای» و «نظارت مردمی» تأکید کرده است؛ اما در عمل، نه آموزش جدی در حوزه روزنامهنگاری داریم، نه نهادهای صنفی قدرتمند و نه رسانههایی که بتوانند در برابر موجهای تحریف و سانسور بایستند. روزنامهنگاری امروز، بیشتر به تولید محتوا برای جلب توجه شباهت دارد تا کنکاش در حقیقت.
در عصر دیجیتال، رسانههای اجتماعی فرصت تازهای برای بیان آزاد فراهم کردهاند، اما بیاخلاقی، شایعهسازی و هیجانزدگی، این فضا را هم از آرمانهای معتمدنژاد دور کرده است. او رسانه را «مدرسه عمومی جامعه» میدانست؛ اما امروز، بیشتر به میدان جنگ روایتها تبدیل شدهایم تا مدرسهای برای تفکر و گفتوگو. یکی از مهمترین آموزههای معتمدنژاد، تأکید بر «روزنامهنگاری توسعهگرا» بود؛ رسانهای که نه فقط خبر میدهد، بلکه در مسیر رشد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه نقش ایفا میکند.
اما امروز، رسانهها اغلب درگیر بازنشر اخبار تکراری، رقابتهای سطحی و تولید محتواهای زرد هستند. دغدغه توسعه، عدالت، و آگاهی عمومی جای خود را به دغدغه بازدید، لایک و ترند داده است. از سوی دیگر، معتمدنژاد بر «نهادینهسازی اخلاق حرفهای» در روزنامهنگاری تأکید داشت. او معتقد بود که خبرنگار باید در برابر جامعه پاسخگو باشد، نه در برابر صاحبان قدرت.
این روزها بسیاری از خبرنگاران یا درگیر خودسانسوریاند، یا در خدمت منافع خاص. مرز میان تبلیغات و اطلاعرسانی کمرنگ شده، و مخاطب دیگر نمیداند کدام خبر حقیقت دارد و کدام روایت ساختهشده است. در چنین فضایی، تربیت نسل جدید روزنامهنگاران نیز با چالش مواجه شده. دانشگاهها، بهجای پرورش روزنامهنگار مستقل و متفکر، اغلب به آموزش تکنیکهای سطحی بسنده میکنند. دانشجوی ارتباطات و روزنامهنگاری، بهجای آموختن فلسفه رسانه، اخلاق حرفهای و تحلیل گفتمان، با نرمافزار و قالبهای تولید محتوا آشنا میشود. این یعنی تربیت کاربر رسانه، نه روزنامهنگار.
با این حال، هنوز روزنههایی از امید وجود دارد. برخی رسانههای مستقل، برخی خبرنگاران جسور و برخی پلتفرمهای نوظهور تلاش میکنند تا به آرمانهای معتمدنژاد نزدیک شوند. روایتهای مردمی، گزارشهای تحقیقی و تلاش برای شفافسازی، هنوز در گوشههایی از فضای رسانهای ایران دیده میشود. اما این تلاشها پراکندهاند و نیازمند حمایت، سازماندهی و نهادسازیاند. اگر بخواهیم به آرمان معتمدنژاد بازگردیم، باید از نو بیندیشیم، رسانه را بازتعریف کنیم، خبرنگار را آموزش دهیم و مخاطب را شریک در حقیقت بدانیم.
باید نهادهای صنفی مستقلی همچون خانه مطبوعات را تقویت کنیم، اخلاق حرفهای را نهادینه کنیم و رسانه را از بند وابستگیهای سیاسی و اقتصادی رها سازیم. این مسیر دشوار است، اما اگر روزنامهنگاری قرار است بماند، باید دوباره به آرمانهایش وفادار شود. پروفسور معتمدنژاد روزنامهنگاری را نه شغل، بلکه تعهدی اجتماعی میدانست. امروز، بیش از هر زمان دیگری، به بازگشت به آن تعهد نیاز داریم.
*بنیامین یوسفزاده
روزنامهنگار




