هوش مصنوعی روی شانههای خسته انسانها
اغلب نگاهها به الگوریتمها در جهان پرشتاب هوش مصنوعی به شبکههای عصبی و تواناییهای فوقالعاده ماشینها معطوف است، اما پشت هر مدل پیشرفته، انسانی خسته و دیدهنشده ایستاده است. کسانی که دادهها را دستهبندی میکنند، محتوای دیجیتال را پالایش میکنند و هزاران تصمیم کوچک را روزانه میگیرند تا هوش مصنوعی بتواند کار خود را انجام دهد. آنها، کارگران داده، در گوشهای از جهان، در کشورهایی که اقتصادشان کمتر دیده میشود، مشغول به کارند و اغلب از حقوق اولیه انسانی محروماند.
به گزارش برنا، این افراد، به قول یکی از فعالان صنفی، «سایههایی هستند که هوش مصنوعی بدون آنها هیچ کاری نمیتواند انجام دهد». آنها میلیونها تصویر، متن و ویدئو را برچسبگذاری میکنند تا الگوریتمها بتوانند الگوهای رفتاری و معنایی را شناسایی کنند. اما کاری که برای ماشینها فناورانه به نظر میرسد، برای انسانها تکراری، فرسایشی و روانآزار است.
کار دیجیتال و فشارهای پنهان
کارگران داده با یک تناقض عجیب مواجهند: آنها دانش، دقت و تمرکز بالایی به کار میگیرند، اما جایگاهشان در زنجیره تولید فناوری تقریباً هیچ است. ساعتها برچسبگذاری تصاویر خشونتآمیز، محتوای توهینآمیز یا اخبار نادرست، فشار روانی شدیدی ایجاد میکند. تحقیقاتی در آفریقا و آمریکای لاتین نشان داده است که بسیاری از این کارگران علائم اضطراب، افسردگی و استرس مزمن دارند. اضافهکاری اجباری، تأخیر در پرداخت دستمزد و فقدان قراردادهای شفاف، وضعیت را پیچیدهتر میکند و باعث میشود کارگران احساس کنند نه انسانی هستند، نه شهروندی که حقوقش رعایت میشود.
زنجیرهای پر از واسطه و مسئولیتهای پنهان
یکی از ویژگیهای اصلی این کار، ساختار پیچیده و چندلایه آن است. شرکتهای بزرگ فناوری، اغلب مسئولیت مستقیم استخدام و مدیریت کارگران داده را بر عهده ندارند. پروژهها به شرکتهای پیمانکار و آنها به شرکتهای فرعی و محلی برونسپاری میشوند. نتیجه آن، زنجیرهای از واسطههاست که شفافیت و پاسخگویی را تقریبا غیرممکن میکند. بسیاری از کارگران نمیدانند دادههایی که پردازش میکنند، در نهایت برای چه شرکتی و چه الگوریتمی استفاده خواهد شد. این «محو شدن در زنجیره» باعث میشود هیچ مکانیزم واقعی برای مطالبه حقوق باقی نماند.
مقاومت و سازماندهی صنفی
با وجود این شرایط دشوار، کارگران داده دست به ابتکار زدهاند. اتحادیهها و گروههای صنفی در کشورهای مختلف شکل گرفتهاند تا صدای آنها شنیده شود. در کنیا، اتحادیه کارگران دیجیتال با هدف حمایت از حقوق روانی و مالی کارگران برچسبگذار تشکیل شده است. اتحادیههای بینالمللی نیز تلاش میکنند شبکهای جهانی از همبستگی میان کارگران داده ایجاد کنند. این اقدامات نشان میدهد که حتی در محیطهای پراستثمار دیجیتال، امکان مقاومت و مطالبه عدالت وجود دارد.
با این حال، مسیر دستیابی به حقوق اساسی پر از مانع است. در برخی کشورها، فعالان صنفی با تهدید یا اخراج مواجه میشوند و سیستمهای قانونی قادر به حفاظت کامل از آنان نیستند. پروندههای موفق قضایی، مانند مواردی که در کلمبیا و غنا به ثبت رسیده، نشان میدهد که تغییرات ساختاری، نه اقدامات مقطعی، کلید دستیابی به عدالت است.
اتوماسیون و فرصتها و تهدیدهایش
شرکتها برای کاهش فشار روانی، به سمت اتوماسیون حرکت کردهاند. الگوریتمها میتوانند بخشهایی از کار برچسبگذاری و پالایش محتوا را انجام دهند، اما جایگزینی کامل انسانها خطراتی دارد: سوگیری داده، درک ناقص فرهنگهای محلی و خطاهای تصمیمگیری از جمله این چالشها هستند. حذف انسان از حلقه تصمیمگیری میتواند موجب حذف فرهنگی و بازتولید نابرابری شود.
به همین دلیل، کارشناسان بر «همکاری انسان و ماشین» تأکید دارند. اتوماسیون نباید به معنای کنار گذاشتن کارگران باشد، بلکه باید ظرفیتهای انسانی و دانش محلی را تقویت کند. ترکیب هوش مصنوعی با تواناییهای انسانی میتواند الگوریتمها را عادلانهتر و کارآمدتر کند و همزمان بار روانی کارگران را کاهش دهد.
چشمانداز سیاستی و حقوقی
برای آیندهای پایدار در حوزه هوش مصنوعی، اقدامات چندسطحی لازم است. در سطح بینالمللی، شرکتها باید مطابق اصول حقوق بشر و دستورالعملهای کار شایسته پاسخگو باشند. نهادهای منطقهای میتوانند استانداردهای الزامآور برای حمایت از کارگران دیجیتال تدوین کنند و در سطح ملی، قوانین کار باید حوزه دیجیتال را شامل شود. تجربه اروپا و شیلی در تصویب دستورالعملهای پلتفرمی نمونههایی موفق از حفاظت قانونی و حمایت از نیروی کار دیجیتال است.
بازاندیشی اخلاقی و فرهنگی
تحقق عدالت دیجیتال مستلزم تغییر نگرش نسبت به کار انسانی است. کارگران داده نباید تنها به عنوان نیروی کار ارزان دیده شوند؛ آنها حامل دانش فرهنگی و تجربه انسانی هستند که کیفیت و عدالت الگوریتمها را تضمین میکند. مشارکت فعال آنان در طراحی و نظارت الگوریتمها میتواند از بازتولید نابرابری و استعمار دادهای جلوگیری کند.
هوش مصنوعی، به رغم تمام پیشرفتهایش، بدون کارگران داده، بیجان و ناکارآمد است. بازشناسی ارزش انسانی و ایجاد نظام شفاف حقوقی و اخلاقی، شرط لازم برای توسعه فناوری مسئولانه است. آینده هوش مصنوعی باید ترکیبی از تواناییهای انسانی و ماشینی باشد، جایی که جنوب جهانی نه تنها منبع نیروی کار، بلکه شریک فعال در خلق آینده دیجیتال باشد. تنها از طریق بازاندیشی ساختاری، قانونی و اخلاقی میتوان عدالت دیجیتال را به واقعیت تبدیل کرد و جهانی متوازن و مسئولانه برای هوش مصنوعی رقم زد.
انتهای پیام/




