پیامهای جشن شب چله
خدای را سپاس که جان و توان و امکان ما را برای رسیدن به جشن درخشان شب چله یا همان یلدای معروف فراهم ساخت. جشنی که اگر چه بر اساس رخدادی طبیعی و همیشه مکرر پا گرفتهاست اما در درون خود بسیاری از نمادها و نمودهای فکر و فرهنگ ایرانی و اسلامی را دارد که درنگ در آنها پاسداشت چنین مناسبتی و همانندان آن را الزامآور میکند.
اگر این جشن زایش روشنایی در زمستان سرد و آمیخته به برف و باران رحمت الهی بتواند چند روزی از رنجهای انباشته بر ذهن و روان مردم خوب ایران بکاهد، ـ که چنین هم هست ـ جای آن دارد که بیشتر به آن پرداخته شود.
نخستین پیام این جشن همان است که بزرگانی چون سعدی و حافظ هم به آن پرداختهاند : که «آخری بود آخر شبان یلدا را» و نیز ظلمهای ستبر و تیره چون شب یلدا گذشتنی و ناپایدار است. درست درحالی که سیاهی و درازی شب به اوج خود میرسد ، ناگهان بشارت زایش دوباره خورشید و پیروی روشنایی بر تاریکی و کاستهشدن از شکوه ظاهری شب آشکار میشود.
اگرچه این پیروزی روشنایی در آغاز بسیار اندک و حتی غیر قابل حسکردن، به شمار میرود اما اندک اندک چهره روز تابناکتر از گذشته خود را نشان میدهد تا در بهار و نوروز این جلوهگری افسونگر و خیرهکننده میشود و این معنی با خود این پیام را دارد که برای رسیدن به اعتدال بهاری، بایست چشمبهراه بود و اندکاندک افزودهشدن بر تاب و توان روشنایی را قدر دانست همچنان که به کوتاهی گراییدن روزها و غلبهیافتن شب و تاریکی هم محصول پیشروی سیاهی و تاریکی در مقیاس هر روز بیشتر از دیروز بودهاست . اگر چه این روند، طبیعی و ناگزیر است اما درسدهی و عبرتفزایی آن هم پابرجاست و میتوان در نشستهای جشن شب چله این عبرتهای برآمده از نظم طبیعت را برای هم بازگو کرد.
پیام دیگر بحث اغتنامفرصت است که آن هم خوشبختانه در عرفان و ادبیات ما بسیار به آن پرداخته شدهاست. در چنین جشنی صحبت از غلبه و برتری ثانیههاست که غنیمتشمردن اوقات عمرِ بیبازگشتِ آدمی از درک و دریافت همین ثانیهها آغاز میشود که بر همین اساس درست گفتهاند: شب صحبت غنیمت دان، و: در میان این و آن فرصت شمار امروز را. از یاد نبریم که بخشی از کامرواییها و رنجهای هر ملت بستگی به مدیریت زمان و از دست ندادن فرصتها دارد، چیزی که در کشور ما کمتر بدان پرداخته میشود، در حالی که تعابیر: «حیف اوقات که یکسر به بطالت برود»، از شعارهای فرهنگ و تمدن ماست.
نکته دیگر در باره جشن شبچله ، دقت نیاکان دانشمند ماست که اینگونه محاسبات جانفرسا و البته دقیق را با اندک ابزارها و امکانات در سدههای پیشین به انجام رسانیدهاند و هنوز آثار نبوغ و هنر ایشان شایان بهرهبرداری و استناد است. این گاهشماریهای برآمده از توان و تخصص آمیخته با غیرت ملی و پاسداشت جایگاه تمدنی ایران اکنون برای ما پشتوانهای ارزشمند و همچنان غرورآفرین است.
ارزش دیگر و آورده شکوهمند این جشن در دل سرمای زمستان ؛ برانگیختهشدن حس همدلی و همراهی و نوعدوستی است که ایرانیان آزاده و مسلمان به آن زبانزدند. ایرانیانی که از عادات تمدنی ایشان قسمتکردن شادیها با هم و دیگران را در شادی و نوش و پوش خود درآوردن است و برایشان رمضان و نوروز و یلدا فرقی ندارد و در قاموس ایشان (چون مولای متقیان امام علی علیهالسلام) خود سیر خوابیدن و دیگران را گرسنه یافتن، نیست.
امید است جشن شب چله یا یلدای امسال ما با برکات و عنایات خاص الهی و نیز با حضور دلهای روشنشده از آفتاب همدلی و همراهی، برای همه ایرانیان شب و روزی سراسر خاطره و امید و لبخند در کنار کرسیهای یادگار نیاکان و آمیخته با رنگ و بوی شبچرههایی باشد که کمترین درسشان به ما خندان و شاداب بودن است.




